به گزارش کودک پرس ، کتاب «ویکُنتِ دونیمشده» نوشته ایتالو کالوینو است که غلامرضا امامی، مترجم نامآشنای کشورمان آن را ترجمه کرده. این کتاب از سوی انتشارات هوپا منتشر شده است.
شاید عجیب به نظر بیاید اما در حقیقت، ویکنت نخستین انسانی نیست که به دو نیمه تقسیم میشود! ایتالو کالوینو به زبان نماد و استعاره معضل اصلی انسان مدرن را به شما نشان میدهد. تناقضاتی که روشنفکران معاصر گرفتار آن هستند که افکار آنها را به دو نیمه متضاد تبدیل کرده است. برای آنکه ببینیم سرانجام تقابل نیمه خیر و شر انسان معاصر او را به کجاها میکشاند، لازم است تا انتهای داستان همراه نویسنده باشیم.
ایتالو کالوینو شما را به ایتالیای قرن ۱۸ میبرد تا به این ترتیب از نزدیک شاهد دو نیمه شدن «ویکنت» باشید. تعجب نکنید! حداقل در عنوان کتاب «ویکنت دونیم شده»، هیچ استعارهای در کار نیست. داستان از آنجایی شروع میشود که ویکنت به عنوان قهرمان داستان، با برخورد گلوله توپ به بدنش، به دو نیمه تقسیم میشود؛ اما این پایان ماجرا نیست، تازه آغاز ماجراست. ویکنت زنده میماند؛ اما قرار است تمثیلی از انسان معاصر باشد. یک نیمه وجودش نماد خیر است و نیمه دوم معنای استعاری شر را میرساند.
نیمه خیر ویکنت به کمک راهبان از دل اجساد دیگر بیرون کشیده شده و نجات پیدا میکند. برخلاف این نیمه، نیمه دوم که حالا شخصیتی شیطانی پیدا کرده با سفر به املاک سابق ویکنت قصد دارد تا هر کسی را که سر راهش قرار میگیرد به دو نیمه تقسیم کند. اگرچه توپ، نیمههای ویکنت را از هم جدا کرده؛ اما ایتالو کالوینو سرانجام در شهر ترابلا آنها را به هم میرساند؛ البته دو نیمه به خاطر فطرت متفاوتی که پیدا کردهاند، روش متفاوتی را برای زندگی در پیش گرفتهاند و قرار نیست به زودی سر راه زندگی هم قرار بگیرند. نیمه شر ویکنت حالا در قصری باشکوه زندگی میکند، درحالیکه نیمه خیر او در مزرعه به زندگی ادامه میدهد. دو نیمه برای نخستین رویارویی خود باید تا لحظهای که دختری هر دو را عاشق خود میکند، منتظر بمانند. باتوجه به این رقابت عشقی، اولین دیدار دو نیمه شاید چندان دوستانه نباشد.
کتاب «ویکنت دونیم شده»، یک اثر نیمهداستانی و نیمهفلسفی است که تفکرات انسان معاصر یا به عبارت دیگر، انسان روشنفکر معاصر را به زبان تمثیل بیان میکند. تناقض اندیشههای روشنفکران و ناقص بودن انسانها موضوع اصلی این کتاب را میسازد. البته در کنار دو نیمه ویکنت، با شخصیتهای دیگری هم روبهرو میشوید که نماد هنرمندان و عالمان دنیای امروزی هستند.
بخشی از متن کتاب:
«کاش میشد هر چیز کاملی را به این شکل دو نیم کرد. کاش هرکسی میتوانست از این قالب تنگ و بیهودهاش بیرون بیاید. وقتی کامل بودم، همه چیز برایم طبیعی، درهم و برهم و احمقانه بود، مثل هوا، گمان میکردم همه چیز را میبینم، ولی جز پوسته سطحی آن، چیزی را نمیدیدم. اگر روزی نیمی از خودت شدی، که امیدوارم این طور بشود، چون بچه هستی، چیزهایی را درک خواهی کرد که فراتر از هوشمندی مغزهای کامل است. تو نیمی از خودت و دنیا را از دست خواهی داد، ولی نیمه دیگر هزاران بار ژرفنگرتر و ارزشمندتر خواهد شد. تو هم آرزو خواهی کرد همه چیز مثل خودت دو نیم و لت و پار باشد، چون زیبایی، خرد و عدالت فقط در چیزی وجود دارد که قطعه قطعه شده است….!»
غلامرضا امامی در سال ۱۳۲۵ در اراک متولد شد. او در دانشگاه رم در ایتالیا علوم سیاسی خوانده است. امامی مدتی طولانی مدیریت انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را بر عهده داشت و با روحیهای آشتیجویانه، برای برپاماندن کانون در دورههای مختلف تلاش کرد. او که نویسنده و مترجم آثار کودک و نوجوان است در حوزه بزرگسال نیز آثاری بهیادماندنی چاپ کرده است که از آن جمله میتوان به مصاحبههای اوریانا فالاچی با امام خمینی، مهندس بازرگان، قذافی و… اشاره کرد. ترجمه او از آثار غسان کنفانی، امبرتو اکو و فیروزه دوماً نیز در پرونده فعالیتهای ادبی و فرهنگیاش چشمگیر است.
غلامرضا امامی معتقد است برای نویسندهبودن باید سهمی از کودکیمان را همواره زنده نگه داریم. اثری از او با عنوان «آی ابراهیم» برنده جایزه شورای کتاب کودک و «عبادتی چون تفکر» و «فرزند زمان خویشتن باش» هم برنده جایزههای جهانی در جشنوارههای لایپزیک و ژاپن شدهاند. سه قصه امبرتو اکو به ترجمه او نیز در سال ۱۳۹۴ جایزه کتابهای برتر کودک و نوجوان را دریافت کرد.
ارسال دیدگاه