تربیت مهدوی

به گزارش کودک پرس ،یکی از پرسش های اساسی و مهم در فلسفه تربیت، «چرایی تعلیم و تربیت» است؟ پاسخ دقیق و روشن به این پرسش، افق های نوینی، فراروی مصلحان و مربیّان جامعه بشری قرار می دهد. ممکن است تعلیم و تربیت، با اهداف و رویکردهای مختلفی صورت گیرد (اجتماعی ساختن انسان، تقلیل بزهکاری ها، آگاهی دادن به او، نظم پذیر کردن وی، قرار دادن انسان در خدمت سیاست و اجتماع، تحقّق جامعه مطلوب در پرتو فرد مطلوب، حقّ قانونی شخص و…).

امّا از دیدگاه آیینی، تربیت انسان با هدف رشد فکری و اخلاقی او جهت قرار گرفتن در جایگاه واقعی و پرورش ظرفیّت ها و استعداهای نهفته او برای دستیابی به رستگاری و سعادت واقعی وی است. درواقع، تعلیم و تربیت، یک برنامه فرهنگی و اصلاحی است که مبتنی بر کارکرد «نجات گرایانه» دین و برپایه رحمت، محبّت و شفقت است. این زیربنای عاطفی- انسانی، موجب نگاه واقع بینانه و غیرسودانگارانه به تربیت و نیازهای اخلاقی- معنوی انسان می شود و به صورت اساسی و ریشه ای، اصلاح و تغییر رفتارها و گفتارهای او را پیگیری می کند. همانگونه که گذشت تعلیم و تربیت انسان، دارای چند محور است و در هر بعد، باید برنامه ای واقعی و اساسی با رویکردهای زیر اتخاذ کرد:

1) رویکرد هدایت گرایانه

این رویکرد، اساس تعلیمات و تبلیغات پیامبران است و درصدد رهنمونی انسان ها به مسیر حقیقت و راستی و شناساندن راه سعادت و نیک فرجامی است.

2) رویکرد تعالی بخشی

پس از اینکه افراد در مسیر درست و انسانی قرار گرفتند، نوبت به رهنمونی آنان به کمال و تعالی است؛ یعنی، قرار دادن آن ها در مسیر رشد و بالندگی نهایی و اوج شکوفایی درونی.

3) رویکرد تحوّل گرایانه

برای پرورش و رشد روحی و معنوی انسان ها، باید تغییرات بنیادین و اصلاحات عمیق در پندارها و رفتارهای آنان صورت گیرد و آنان واقعاً متحوّل و دگرگون شوند.

4) رویکرد بهسازانه

در این رویکرد، عادت ها و رویه های نامطلوب، ناهنجار، ناقص و مخرّب، بهسازی شده و به تدریج با رویه ها و مکارم اخلاقی جایگزین می گردد. بهسازی اخلاق؛ همان تزکیه و تهذیب نفس است که به شکل کامل تر، در علم اخلاق پیگیری می شود.

5) رویکرد مشکل زدایانه

هدف این نگرش به انسان، رفع عیوب نفسانی و زدودن مشکلات اخلاقی و ناهنجاری های فردی و اجتماعی است که همه چیز را دستخوش تباهی و انحطاط می کند و گرفتار کج روی و عصیان گری می سازد. رفع هرکدام از عیوب و بیماری های روحی و اخلاقی انسان، نیاز به شناخت دقیق آن ها، علّت آن ها و راه اصلاح آن ها دارد.

6) رویکرد درمان گرایانه

در این فرآیند تربیتی، کاستی ها و ناراستی های اخلاقی، پس از موشکافی، ریشه یابی و سنخ شناسی می شود و برای هر ناهنجاری و عیبی، برنامه خاص تربیتی (درمانی) ارائه می گردد. در اینجا هدف فقط رفع مشکل نیست؛ بلکه جایگزینی آن، با خصلت های نیکوست.

7) رویکرد بشارت گرایانه

در این دیدگاه، ترغیب و دعوت مشفقانه و دلسوزانه به «فضیلت گرایی» و بشارت به فرجام نیک و آثار گران قدر «اخلاق مداری»، مورد تأکید قرار گیرد و بیشتر حالت اقناعی، تشویقی و مهرورزانه دارد و… .

رویکردهای یاد شده، بیانگر این نکته مهم است که برای کارآمدی و تأثیرگذاری برنامه های تربیتی، باید به ریشه ناهنجاری ها و مشکلات اخلاقی پی برد و متناسب با آنها، رویکرد مناسبی اتخاذ کرد. به همین جهت است که تعلیم و تربیت مهدوی شامل همه گروه ها و طبقات اجتماعی بشری می شود و برای همه کاستی های اخلاقی و نادرستی های جامعه، برنامه بایسته و شایسته ای دارد. مربیّان و استادان اخلاق، باید به این انگاره توجّه ویژه ای داشته باشند و روش ها و مکانیسم های تربیتی را، براساس رفتارها و پندارهای متفاوت و پیچیده افراد، بکار گیرند. پیامبران، ریشه ناراستی را در ضعف اعتقادی و انحطاط روحی بشر می دانستند و به همین جهت به تصحیح باورهای شرک آمیز و کفرآلود مردم می پرداختند؛ آنگاه براساس عادات اخلاقی و رفتارهای ناسالم آنان، شروع به تزکیه و تهذیب نفوس می کردند.

امام خمینی(ره) می فرماید:
«هیچ مرضی از امراض نفسانیه نیست، الاّ آنکه آن را تا در این عالم است انسان می تواند اصلاح کند. گرچه در نفس ریشه کرده باشد و ملکه شده باشد و مستحکم گردیده باشد». و «باید دانست که انسان مادامی که در این دنیا است، به واسطه آنکه در تحت تغییرات و تصرّفات واقع است، تبدیل هر ملکه [ای] به ملکه [ای] می تواند بکند. و اینکه می گویند: «فلان خُلق، فطری و جبلّی است و قابل تغییر نیست»، کلامی است بی اساس و پایه علمی ندارد.»

در عصر ظهور، این رویه پیامبرگونه ازسوی امام زمان پیگیری و عمل شده و به صورت ریشه ای و بنیادین، به اصلاح بشر همّت گماشته خواهد شد. متأسفانه همه برنامه های تربیتی و آموزشی ما یک سویه و ظاهری است و در آن بدون توجّه به کنه کاستی ها و ناهنجاری ها، شیوه ای تقریباً واحد و همسان برای همه، بکارگرفته می شود. نتیجه این رویکرد خشک و غیرواقعی، گسترش انواع کژتابی های فکری و عملی در اجتماعی است که منادی «انتظار» و «زمینه سازی» برای تشکیل جامعه مطلوب و آرمانی است.

در «اندیشه مهدویّت»، همه انسانها شایستگی برخورداری از «حیات طیبه» و «اخلاق الهی» را دارا هستند و این نیازمند نگاه جامع، ریشه ای و واقعی به نقص ها و عیب ها است. نسل منتظر نیز شایستگی رشد و بالندگی اخلاقی و معنوی را دارند؛ به شرط اینکه برای آنان برنامه های مناسب تزکیه و تعلیم ارائه شده و عادت های نا سالم و رویه های زشت از دل و جان آنها زدوده شود.
اگر منتظری، نیاز به راهنمایی مشفقانه و مهرورزانه دارد، تا از محیط درونی و بیرونی خود خارج شده و گام در حریم نور و معنویّت بگذارد، باید او را تشویق و ترغیب کرد و بشارت های دینی را برای او بازگفت؛ امّا اگر واقعاً از یک ناراحتی اخلاقی رنج می برد (مثل حسد و دروغگویی و…)؛ باید کمک کرد تا ریشه چنین رذیله ای در وجود او خشکانده شود و روحیه مردم دوستی و صداقت و احترام به بشر، که ویژگی بارز دولت مهدوی است، در او بوجود آید. اگر کژتابی رفتاری او، ناشی از حبّ و بغض های شخصی است، باید این حبّ و بغض ها را الهی نمود و همه آفریدگان صالح و شایسته را، محبوب او ساخت و از حقد و کینه نسبت به آنان برحذر داشت.

شخص منتظری که چشم به تغییرات و تحوّلات گسترده عصر ظهور و کامیابی و شادکامی همه بشر دارد، نباید و نمی تواند نسبت به همنوعان خود در عصر غیبت، بی تفاوت باشد یا دشمنی و کینه توزی نسبت به آنان ابراز دارد و… . به هرحال، راه تربیت واقعی «نسل منتظر» و شکل دهی به «جامعه منتظر» شکل گیری امّت واحد اسلامی و بوجود آمدن احساس و باور به یک سرنوشت مشترک و جمعی است.

اگر تنها بخشی از جامعه منتظر در چهارچوب های اخلاقی و دینی قرار نگیرند و رفتارها و رویه های غیرهمسان و یا تباه آلود اتخاذ کنند، حرکت جمعی منتظران با مشکل روبرو شده و ناراستی ها و رذایل اخلاقی گسترش خواهد یافت. درواقع جامعه منتظر، مانند یک کشتی بزرگی است که یاران و باورمندان به منجی موعود را، به سمت یک هدف و مقصد روشن انتقال می دهد و اگر کوچکترین کاستی و ناراستی درمیان سرنشینان کشتی بوجود آید، رسیدن به آن سرمنزل و مقصد، دشوار و سخت خواهد بود.