به گزارش کودک پرس، نشست «تبیین نظریه اسلامی رشد» در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد. در این نشست جمیله علم الهدی به ایراد سخنرانی پرداخت.
وی در ابتدا گفت: در بحث تعلیم و تربیت باید انسانی را مد نظر قرار بدهیم که در حال تغییر است و نه انسان ثابت. در واقعیت، انسان در حال تغییر است که به این مسأله رشد می گویند. سند تحولی را در این راستا در دستور کار کمیسیون قرار داده ایم. تا به مسأله رشد از منظر اسلامی نپردازیم نمی توانیم در حوزه فرهنگ کار موثری انجام دهیم. تحقیقی را با عنوان «تبیین مبانی الگوی رشد انسان بر اساس تعالیم انسان» شروع کرده ایم. در این تحقیق ما کارمان را با فلسفه صدرایی شروع کردیم اما بر اساس تعالم دینی و آیات و روایات به داوری آراء صدرایی پرداختیم. تعدادی اندیشکده در این فعالیت با ما همکاری داشته اند و کارگاه های متعددی برگزار نمودیم. همچنین مصاحبه های تخصصی مفصلی با اساتید مختلف داشته ایم. مقالات و کتب متعددی نیز استخراج کردیم که برخی از آن ها به چاپ رسیده اند.
رئیس کمیسیون تعلیلم و تربیت دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه افزود: ما در ابتدای کار هدف مان تببین رشد از منظر اسلامی بود اما توانستیم ۴ نظریه استخراج کنیم. نظریه استعداد، نظریه نیاز و نظریه روابط انسانی. در نظریه رشد از رویکرد تلفیقی استفاده کردیم. رویکرد تلفیقی در ابن سینا، خواجه نصیر، آخوند خراسانی، ابن ترکه، میرداماد و … نیز دیده می شود و مختص ملاصدرا نیست. مقام کشف حقیقت منحصراً در اختیار معصوم است و به جای فرار از فلسفه باید خطا را به رسمیت بشناسیم.
علم الهدی سپس گفت: در تحقیقات علمی دوگانگی نفس و بدن به حذف نفس منجر شد. در نتیجه از تحقق تدریجی انسان غفلت شد. در این جا در بحث حرکت های طبیعی از حکمت متعالیه بهره بردیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که تربیت انسان همان تکوین انسان است. یکی از مبانی غرب، تقدم تکنیک بر تئوری است و پدیده ها در قالب سیستم های طبیعی مطالعه شد و ماوراء طبیعه نادیده گرفته شد. سپس با مطرح شدن بحث سوژه و ابژه به غایت تکنیک رسیدند. یعنی به جای کشف حقیقت به توسعه توجه نمودند. به این دلیل تکنیک اهمیت پیدا کرد.
وی همچنین افزود: به جای نگاه ماشینی به جهان که جهان را یک ماشین بزرگ (ماشین واره) در نظر می گیرد ما جهان را بر اساس منابع دینی به عنوان انسان کبیر (انسان واره) در نظر گرفتیم. انسان حلقه وصل است و روح جهان، انسان کمال یافته است. حقیقت انسان دو ساحتی است. سرنوشت انسان حرکت تدیجی از قوه به فعلیت است و سرشت انسان نیل به مقام جمعیت مظاهر حق تعالی است. اگر حرکت جوهری و وحدت تشکیکی را با هم و همراه هم ببینیم به یک طبیعت گرایی متعالیه خواهیم رسید. در بحث ارتباط جسم و بدن که در نظریات روانشناسی غرب مطرح است توانستیم ۴۰ نظریه جایگزین را از منابع دینی استخراج کنیم. برای حل این معضل بهترین نظریه، نظریه صدرایی است.
علم الهدی در ادامه عنوان کرد: زمان به مثابه خصلت نفس است و زمان هر موجودی مقوم ذات آن موجود است. زمان، خارج از حقیقت ذات وجودات زمانیه نیست. مفهوم رشد به معنای اسلامی حرکتی غایت مند است در نتیجه می توان از افرادی که از مسیر منحرف شدند صحبت کرد اما در مفهوم تحول این مسأله معنا ندارد. رشد انسان با مفاهیم تشخص یا هویت ارتباط دارد که مفاهیمی نسبی هستند. می توان گفت رشد همان تشخص است. برای سنجش رشد شاخص هایی اعتباری وجود دارد. همچنین رشد انسان بر اساس اصل مساوات علم با وجود برابر با همان رشد علمی است.
وی افزود: برای رشد نباید الگوی خطی را مد نظر قرار دهیم چرا که بحث کهولت با تکامل نفس تداخل و تناقض پیدا می کند و به نتیجه نمی رسیم. به جای این الگو، الگوی چرخه ای تجسد/تجرد را مطرح نموده ایم. رشد در حقیقت نوع خاصی از حرکت جوهری است که باید به بلوغ برسد. تفاضل میان شدت تجرد و مراتب تجرد رشد را تعیین می کند و این بلوغ است. همچنین ایده وحدت در عین کثرت را در الگوی رشد انسان مدنظر قرار دادیم.
ارسال دیدگاه