بی‌میلی کودک به بازی با کودکان دیگ

به گزارش کودک پرس  بعضى از بچه‌ها، بيشتر از بچه‌هاى ديگر معاشرتى و اهل بازى با کودکان همسن خود هستند و بعضى بچه‌ها ذاتاً آرام‌تر هستند. اين اختلاف طبيعى است؛ اما تمايل به بازى با کودک ديگر و داشتن همبازي، در وجود هيچ کودکى به صفر نمى‌رسد.
علل بى‌ميلى ممکن است مربوط به وضعيت جسمي، روحى و روانى کودک، يا وضعيت اجتماعي، اقتصادى خانوادهٔ او باشد که او را به انزوا مى‌کشاند و از بازى با بچه‌هاى ديگر فرار مى‌کند. علل عمدهٔ بى‌ميلى کودکان عبارتند از:
ممکن است کودکى دچار ضعف در سلامت جسمانى باشد،؛ مثلاً خيلى زود از جست‌وخيز خسته شود يا نفس تنگى پيدا کند، يا بيمارى‌هائى داشته باشد که اجازهٔ بازى پر افت‌ و خيز را به وى ندهد. در اين‌صورت، ترتيبى بدهيد که معاشرت او با ديگر بچه‌ها توأم با بازى‌هاى فکرى مناسب و جنب‌وجوش کمتر باشد.
گاهى کودک، به‌دليل تفاوت‌هائى که با ديگران دارد، با آنان نمى‌جوشد. اين تفاوت‌ها ممکن است از اجبار کودک به استفاده از عينک ذره‌بينى قطور گرفته، تا لکنت زبان او و حتى هوش فوق‌العاده‌اى باشد که اينها ميل به گوشه‌گيرى را در کودک تقويت مى‌کند، يا گاهى او را چنان حساس و آسيب‌پذير مى‌سازد که با کوچکترين تمسخر و يا سرزنش ديگر کودکان، مى‌رنجد و از معاشرت با آنان زده مى‌شود. گاهى هم کودک خجالتى است و مشکل مى‌تواند در دوستى با بچه‌هاى ديگر پيشقدم شود.
در چنين مواردي، مشکل او خيلى ساده و تنها با تشويقى آرام و تدريجى حل مى‌شود. نصيحت و پند و اندرز دادن و تأکيد بر اينکه: ‘اين‌قدر يک گوشه‌ ننشين؛ تو ديگر بزرگ شده‌اي!’ يا چرا تو هم نمى‌روى با بقيهٔ بچه‌ها بازى کني؟’ بر ترس کودک مى‌افزايد. بهتر است دايرهٔ دوستى‌ها را کم‌کم وسعت بخشيد و ابتدا از دعوت يک يا دو کودک همسن و سال او به خانهٔ خودتان آغاز کنيد. يا مى‌توانيد چندين‌بار همراه کودک خود به تماشاى بچه‌هائى که مشغول بازى هستند برويد تا کودک، در ضمن تماشاى آنان، لذتى را که از بازى باهم مى‌برند درک کند و علاقه‌مند شود که خود او هم از اين لذت سهمى داشته باشد.
گاهى لوس و پرتوقع بودن کودک موجب مى‌شود که گروه همسالان او را طرد کنند. از اين‌رو، به پدران و مادران توصيه مى‌شود که ضمن ابراز محبت به کودک، اصول اخلاقى و انسانى و احترام به حقوق ديگران را نيز به کودک بياموزند. بهترين روش در اين مورد، اين است که پدر و مادر خود الگوى تقليد براى آنان باشند.
گاهى مادر، چون حوصلهٔ سر و صدا و شلوغى بچه‌ها را ندارند، يا از اين مى‌ترسد که کودک او، به‌علت معاشرت با بچه‌هاى شرور، بى‌ادب بار آيد، يا حوصله و وقت سر زدن به بچه‌هاى مشغول بازى را ندارد، طورى با کودک رفتار مى‌کند و در مقابل خواست او مبنى بر بازى با ديگر کودکان واکنش نشان مى‌دهد که او را از بازى باز مى‌دارد و به انزوا سوق مى‌دهد. براى مثال، مادرى که مى‌گويد: ‘اجازه نمى‌دهم با پسر همسايه بازى کني، چون او بچهٔ شرورى است’ کودک خود را از بازى‌اى که ممکن است خيلى هم آموزنده و لذت‌بخش باشد، محروم مى‌کند و بعد با گفتن جمله‌اى نظير: ‘بيا با خواهر کوچک خود بازى کن!’ او را به کلى از بازى روى‌گردان مى‌سازد.
خواهر کوچکى که تازه مى‌خواهد راه رفتن را بياموزد، براى بچه‌اى سه چهار ساله که احتياج به نقشه کشيدن و دويدن و خنديدن دارد، همبازى خوبى نيست.
بنابراين، هوشيارى و دقت مادر و پدر در انتخاب همبازى‌هاى مناسب براى کودک در افزايش تمايل کودک به بازى به ديگران نقشى بسيار مهم دارد.

کودکان، به هنگام بازى با همسالان، از حالت خودمحورى بيرون مى‌آيند و واقع‌گرا (Realistic) مى‌شوند، به اميال و خواسته‌هاى ديگران توجه مى‌کنند، از ديگران چيزى مى‌آموزند و به ديگران چيزى ياد مى‌دهند و در کنش متقابل، خيلى چيزها به همديگر مى‌آموزند.
وقتى که کودک دوست دارد به تنهائى بازى کند، بايد او را به حال خود بگذاريد و آزادى بدهيد تا مستقلاً به بازى خودش ادامه دهد. نبايد همبازى‌هائى را به او تحميل کنيد؛ زيرا چنين حالتى باعث اختلال در بازى او مى‌شود و عادت به عصبانى شدن و ايجاد درگيرى را در وى به‌وجود مى‌آورد.
پدران و مادران توجه کنند که کودک در سنين خردسالى هر اندازه آزاد باشد تا به تنهائى بازى کند، به همان اندازه در آينده اجتماعى‌تر خواهد شد.
ميل طبيعى و تشخيص کودک بهترين راهنماى ما مى‌باشد. آنان کم‌کم ياد مى‌گيرند با دوستان و همسالان خود همبازى شوند؛ بنابراين، نيازى به تأکيد و تشويق‌هاى بيرونى نيست تا زودتر از موعد با بچه‌هاى ديگر همبازى شود.
کودک را وادار نکنيد که با خواهر و برادر کوچکتر خود همبازى شود؛ زيرا آنان براى بازى کوچک هستند، در صورتى‌که کودک اگر با همسالان يا بزرگتر از خود بازى کند، هم با علاقه بازى مى‌کند و هم در تعاملى مشترک چيزى ياد مى‌گيرد. نکتهٔ ديگر اينکه، کودک بزرگتر بايد هميشه ملاحظهٔ کودک کوچکتر را بکند و رفتارى عاقلانه در پيش بگيرد (در صورتى‌که خود او هنوز بچه است و بايد بچگى کند) و کودک کوچکتر نيز، احتمالاً به‌علت آنکه قادر به انجام دادن همهٔ اعمال و رفتار کودک بزرگتر نيست، دچار شکست مى‌شود؛ که از نظر روحى و روانى به سود او نيست. از اين‌رو، در عين‌حال که اوقاتى با همديگر بازى مى‌کنند، زمينه‌هائى نيز براى بازى با همسالان فراهم شود. جالب توجه اين است که هر اندازه خواهران و برادران را به بازى با يکديگر وادار نکنيم، آنان، مشخصاً، بيشتر باهم بازى خواهند کرد.
در بازى‌هاى کودکان دخالت نکنيد؛ ولى لازم است پدر و مادر گاهى به اتاق و محل بازى بچه‌ها سر بزنند، اما نه به قصد جاسوسى و بازرسى آنان بلکه به قصد بردن مثلاً چاي، ميوه و شيرينى براى آنان. در واقع، نبايد بچه‌ها را مطمئن ساخت که در تنهائى هيچ‌کس به آنان سر نخواهد زد؛ چون همه نوع کودک وجود دارد و ممکن است اتفاقات خطرناکى بيفتد.
اگر فرزند شما دوست و همبازى‌اى براى خودش پيدا کرده است که شما دوست نداريد با او رفت و آمد کند، تا حدّ امکان نگوئيد: ‘اجازه ندارى با اين کودک بازى کني، چون بى‌تربيت است.’ بلکه ابتدا سعى کنيد همبازى جديدى را براى او بيابيد و به جز اين، در انتخاب دوست، ملاک و معيارى به کودک بدهيد و بگذاريد بينديشد و خود قضاوت کند و به نتيجه برسد.

منبع: ویستا نیوز