به گزارش کودک پرس، مرتضی دیاری با بیان اینکه «طبق تعریف جهانی کودکان کار، اغلب کودکان کار بین ۱۰ تا ۱۹ سال سن دارند اما در ایران طبق قوانین کودکان زیر ۱۵ سال کودکان کار محسوب نمیشوند»، اظهار کرد: طبق تعریف جهانی کودکان کار، کودکی که بین ۱۰ تا ۱۹ سال سن و فعالیت اقتصادی برای کسب درآمد بهدلیل شرایط نامطلوب اجتماعی و اقتصادی خود یا سرپرستش دارد، به این افراد کودکان کار گفته میشود.
وی ادامه داد: این یک تعریف کلی است که جامعه ایران را نیز دربرمیگیرد. براساس تعاریفی که در قوانین ایران وجود دارد کودکان زیر ۱۵ سال کودک کار محسوب نمیشود.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی در خصوص علت افزایش کودکان کار عنوان کرد: این موضوع چند فرآیند را به دنبال دارد که یکی از مهمترین پدیدههای آن در یکی و دو دهه اخیر، ظهور پدیده حاشیهنشینی است. این پدیده رو به افزایش است. طبق آمار سازمان ملل در سال ۲۰۰۸ نشان میدهد که ۴۰ درصد مردم ایران حاشیهنشین هستند، از این تعداد درصد زیادی از این محلها، محل زندگی کودکان کار است.
دیاری بیان کرد: یکی از مسائلی که در سیاستگذاری در حوزه آموزشوپرورش وجود دارد، در دهههای اخیر هزینههای تحصیل در سطح بالاست و حتی مدارس دولتی نیز از دانشآموزان پول دریافت میکنند. بسیاری از خانوادههایی که در حاشیهشهر قدرت اقتصادی ندارند که فرزند خود را به مدرسه بفرستند. این موضوع زمینهای میشود که کودکان برای اینکه در خانه بیکار نباشند، کمکم این فرزند را وارد چرخه شغلی پدر میکنند.
وی افزود: به مرور زمان به این کودک حقالزحمه نیز داده میشود. این کودکان کمکم تحصیلات را کنار میگذارند و تبدیل به کودک کار میشوند. از تأثیرات منفی این موضوع این است در بلندمدت به جهت اینکه این فرد نتوانسته خود را تحصیلکرده نشان دهند، تحرک صعودی که باید در این افراد باشد، از بین میرود.
دیاری با اشاره به اینکه «تیپ دیگری از کودکان کار وجود دارد که تعداد زیادی از کودکان کار دچار بدسرپرستیهستند»، خاطرنشان کرد: از عواملی که موجب افزایش کودکان کار و بدسرپرستی آنها شده است؛ سرپرست آنها فوت شده، سرپرست از کار افتاده، اعتیاد کودک، پدر خانواده زندگی را رها کرده، خانوادههای درگیر طلاق، اعتیاد خانواده و… که باعث میشوند که این کودکان بدسرپرست باشند. سرپرست این کودکان فارغ از پرداخت هزینه زندگی کودک، خود این بچه را نیز به کار میگیرد تا درآمد اقتصادی را برای زندگی خانواده نیز تولید کنند
وی گفت: درصدی از کودکانکار که دوران کودکی خود را در مراکز بهزیستی گذراندند، تلاش دارند، از این مراکز فرار کنند و این فرار موجب میشود که افراد در چرخهای قرار بگیرند که به دنبال کسب درآمد اقتصادی، وارد شبکههایی در حاشیه شهر شوند. کودککاربودن مقولهای شبکه محور است. در شهر مشهد یکسری محلاتی وجود دارد که شبکه کودکان کار در آن زندگی میکنند. مثل محله بزکاآبادی، التیمور، ده متری قلعه ساختمان و… است.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی یادآور شد: در کلانشهرهای دیگر نیز شبکه کودکانکار در حاشیهشهر هستند. در کودک کار شبکهای، کودکان توسط سرپرستی اداره میشوند و در محلهها، کالا و ابزاری که قبلاً برای کودکان تعیین شده مانند وزنه، دستمالکاغذی، شیشهشوی و… کار میکنند. این کودکان دچار بدسرپرستی هستند.
وی با اشاره به اینکه «متأسفانه در ایران هیچ آمار دقیقی نسبت به اعتیاد کودکان کار وجود ندارد»، عنوان کرد: آماری که وجود دارد مربوط به سرشماری سال ۹۵، آمار جهانی سال ۲۰۰۸ و تخمینهاست. تحقیقات سازمان ملل در سال ۲۰۰۸ بیشتر بر اساس محل زندگی آنهاست و آمار مشخصی در دسترس نیست. همین آمار موجود خود گویا این موضوع است. بیشترین کودک کار در کشور، در خراسان رضوی است. آمار کودکان کار در خراسانرضوی از سیستانوبلوچستان و تهران بیشتر است. براساس سرشماریها و گزارش سال ۹۰ و ۹۵ نشان میدهد که بیشترین کودکان کار در خراسانرضوی است.
دیاری با بیان اینکه «این کودکان مشغول کارگری ساختمان هستند»، خاطرنشان کرد: برطبق آمار منتشر شده، بیشتر از ۵ درصد امور ساختمانی و کارگری ساختمان در ایران، توسط کودکان کار انجام میشود. کودکان کار به عنوان عنصر اقتصادی در ساختمانسازی شناخت میشوند و کالای ارزانی هستند. کارفرماها با توجه به اینکه نظارت کارآمد و سیستم منسجمی وجود ندارد، بیشتر ترجیح میدهند از افرادی استفاده کنند که درآمد کمتری بپردازند.
وی در خصوص اعتیاد کودکان کار بیان کرد: محل زندگی کودکان کار خود نشان میدهد که چقدر درگیر اعتیاد هستند. طبق پژوهشهایی که در مشهد، نقاط پرآسیب شناسایی شده است و بر این اساس میتوان حدس زد که نقاط پرخطر از نظر اعتیاد در مشهد در کدام محلهها وجود دارد. مانند اسماعیلآباد، نوده، بزکاآبادی و… مکانهایی که کودکان کار زندگی میکنن، د دقیقاً همین مناطق است. طبق نظریه یادگیری اجتماعی یکی از رفتارهایی که کودکان کار یاد میگیرند، گرایش به مصرف موادمخدر است که آموزش آن توسط افرادی است که در این منطقه زندگی میکنند.
دیاری با بیان اینکه «علت تعدد کودکان کار در خیابانها را نمیتوان با یک متغیر ریشهیابی کرد»، اظهار کرد: ما با زنجیرهای از عوامل مختلف روبهرو هستیم. نظام آموزشوپرورش در ایران به سمتی میرود که کودکان ترجیح دهند به سمت مدرسه نروند. این پدر و مادر هستند که ترجیح میدهند که کودکان به مدرسه نروند. عدم حضور کودکان در مدارس موجب میشود که کودکان به جای خانهماندن به سمت کار در بیرون از خانه بروند. زمانی که این پیشنهاد از طرف کودکان داده میشود، خانوادهها از آن استقبال میکنند.
وی افزود: سرپرستی کودکان نیز به افزایش کودکان کار اثرگذار است. اساسأ سیاستگذاری در حوزه کودکان کار قوی عمل نکرده است. این پدیده در حاشیه شهر در حال بازتولید است. در حاشیهشهر تعداد اعضای خانواده کم نیست. جمعیت زیاد خانوادهها در حاشیه شهر و بحرانهای اقتصادی که وجود دارد، افراد را به این سمت میبرد که به دنبال کسب درآمد باشند و از تمام ظرفیتهای خود استفاده کنند. استفادهکردن از کودکان کار به عنوان گروهی که احساسات جامعه را برمیانگیزد باعث میشود که خانوادهها ترجیح دهند فرزندان خود را به خیابان بفرستند. طبیعتاً خود پدر یا مادر اگر در خیابان بایستند و دستمال کاغذی بفروشد، کمتر از او خرید میکنند.
دیاری با بیان اینکه «کودک کار به عنوان یک نماد در سطوح تکدیگری استفاده میشود»، خاطرنشان کرد: این کودک اگر تکدیگری کند، احساسات مردم را برمیانگیزد و کسبدرآمد بیشتری میکند. مناسبات اقتصادی که در سطح کلان است، موجب افزایش کودکان کار شده است. بحرانی که در چندسال اخیر با آن دست به گریبان هستیم، بحران افزایش قیمت مسکن است. این موضوع باعث شده است قیمت مسکن در شهرهایی مثل تهران و مشهد افزایش پیدا کند و شکافهای طبقاتی شدیدتر شود. افرادی که در حاشیه شهر زندگی میکردند به سمت حاشیهتر شهر بروند. در این وضعیت افراد ضعیف جامعه نیز حاشیهشهر برای زندگی میروند. حضور در حاشیه شهر باعث میشود که افراد با راههای کسب درآمد آشنا شوند. کارکردن کودکان در حاشیه شهر مسئله محسوب نمیشود. یک نوع نگرش در افرادی است که در حاشیه شهر زندگی میکنند. این موضوع برای پسرها مهمتر است.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی با اشاره اینکه «رقابت برای حضور در دانشگاهها، عادلانه نیست»، عنوان کرد: بچههایی که همزمان هم کار کرده و هم در مدرسه تحصیل میکنند، امکان حضور آنها در دانشگاهها کمتر است. برای مردم حاشیهشهر تحصیلات مهم نیست، بلکه کسب درآمد مهم است. دیدن حضور لیسانسههای بیکار در جامعه و وضعیت نابسامان اقتصادی جامعه موجب افزایش پدیده کودکان کار شده است. موضوع سیاستگذاری اجتماعی در این مسئله بسیار مهم است. سیاستگذاری اجتماعی توجهی به آموزش و سلامت کودکان کار نداشته است. موضوع مهمی که در خصوص کودکانکار وجود دارد این است که برخی از این کودکان در زمانی که مادرانشان آنها را باردار بودند، به کودک نگاه سلامتمحور نداشتند. این مادران از اصول و مبانی بارداری مطلع نبودند. ویتامینهای لازم را مصرف نکرده و دچار سو تغذیه هستند.
دیاری گفت: کودک کاری که به دنیا میآید، دچار سو تغذیه و فاقد ویتامینهای لازم است. این موضوع بر توانمندیها جسمی سلامتی و روانی آنها تأثیر میگذارد. این موضوعات سبب میشود که کودکان کار فرصت برابر در رقابتهای اجتماعی در عرصههای اجتماعی را نداشته باشند. کودککاری که در جامعه دستفروشی میکند، مقصر نیست بلکه مقصر جامعهای است که شرایط را طوری رقم زده که این کودک در خیابان به دستفروشی بپردازد. پدیده کودکانکار پدیده نوظهوری نیست. دستفروشی در مشهد و در دهههای اخیر همیشه اطراف حرم وجود داشته است. در این خصوص همیشه درگیری بین شهرداری و دستفروشان نیز وجود داشته است.
وی ادامه داد: بخشی از این دستفروشان کودکان کار بودند. این نشان میدهد که سیاستگذاری در این خصوص و در شهر مشهد بسیار ضعیف عمل کرده است. مشهد شهری است که ظرفیتهای شغلی و توانمندی بسیار بالایی دارد و میتواند از تمام ظرفیتها استفاده کند. سیاستگذاری در مشهد نه تنها نتوانسته این مسئله را حل یا بهبود ببخشد بلکه فقط نگاه سرکوبگرایانه به این مسئله داشته است که صرفاً دستفروشان را جمع و اموال آنها را مصادره کند. افرادی که به عنوان توریست یا زائر به مشهد میآیند، طبعاً با مسئله آشنا هستند چرا که پدیده کودکانکار فقط مختص مشهد نیست و در کلانشهرهای ایران نیز این مسئله وجود دارد. مسئله کودکان کار در تهران، شیراز، اصفهان، سیستان و بلوچستان و... وجود دارد. شاید تجمع این افراد، تصور غلط را ایجاد کند که تعداد کودکان کار در مشهد بسیار بیشتر از تهران است. البته طبق آمار تعداد کودکان کار در خراسان رضوی از سیستان و بلوچستان بیشتر است.
دیاری خاطرنشان کرد: ما باید به دنبال سیاستگذاری دقیق باشیم که در حوزههای آموزش و پرورش، سلامت و بهبود شبکه مسائل کودکان کار درست عمل شود و تعداد این کودکان کمتر شود. این پدیده در حاشیه شهر باز تولید نشود. بعضی از کشورها سیاستهایی را برای این موضوع اجرا میکند. مثلاً آموزش و پرورش آلمان اعلام کرده کههرخانوادهای که فرزند آنها در مدرسه تحصیل کند، پولی ماهانه به خانواده میدهد. این یک نوع حمایت در ازای حضور کودک در مدرسه است. این موضوع سبب میشود که کودک از آسیبهای اجتماعی که بر اثر کودککارشدندر آنها اثر میگذارد در امان باشند و طبعأ تحصیلات او اثرگذار است.
وی یادآور شد: همه افراد جامعه در این موضوع سهیم هستند. دولت، مردم، سمنها وظایفی دارند. در کشور ما سمنهایی هستند که بر روی موضوع کودکان کار، کار میکنند. یکی از این قویترین سمنها در تهران کار میکند. این سمن با کودکانکار هر هفته در پارک لاله و تئاتر شهر کار میکند و این کودکان را به لحاظ اجتماعی توانمند میسازد. این کار موجب میشود ادغام اجتماعی، افزایش پیدا کند. این کار شاید باعث ریشهکنشدن فقر در بین بچهها نشود اما از طرد شدن کودکانکار جلوگیری میکند. این سمن رسالت خود را در خصوص کودکان کار انجام میدهد.
ایسنا
ارسال دیدگاه