به گزارش کودک پرس ، قصه به معنای سرگذشت و حکایت است. هدف ظاهری قصه سرگرمی، پر کردن اوقات فراغت،جلب توجه شنونده به کارهای خارق العاده ای که شخصیت ها آنها را رقم می زنند. هدف اصلی قصه و قصه گویی ترویج اصول و ارزشهای اخلاقی و انسانی است. در مورد قصه گویی و اثرات آن گفتگویی با «محمد قاسمی» ، نویسنده و نمایشنامه نویس ترتیب دادیم که بدین شرح است:
قصه گویی در سالهای اخیر در کشور ما چه وضعیتی پیدا کرده است؟
ایران کشوری با تمدن و فرهنگ غنی است که قصه و قصه گویی در آن قدمت زیادی دارد. در قدیم الایام در کشورمان بسیاری از مفاهیم و ارزشهای انسانی را از راه قصه بازگو و به نسلهای بعدی منتقل می کردند.در قدیم قصه در خانواده ها و بین خانواده ها جایگاه مهمی داشت. بسیاری از آموزه ها و آموزشها از طریق قصه به بچه ها گفته می شد. متاسفانه در حال حاضر قصه در خانواده ها و جامعه کمرنگ شده است.
چرا با استفاده از علم و تکنولوژی نتوانستیم سنتهایی از جمله قصه گویی را رونق دهیم؟
علت کمال گرایی و وسواس زیاد است.بعضی مواقع ما می خواهیم مسایلی را خیلی علمی و فنی کنیم و این باعث می شود که اصل ماجرا از بین برود. آنقدر برای یک مساله آداب می تراشیم که ارتباط عامه مردم با آن مساله یا ابزار کمرنگ می شود. این امر مثل نقاشی می ماند. وقتی به یک نقاشی که استادی برجسته و صاحب سبک کشیده است، نگاه کنید ، این حس در شما بوجود می آید که نمی توانید نقاشی بکشید و هرگز نقاش نخواهید شد. حال اگر کنار بچه ای بنشینید و دو خط هم بکشیم، بچه نقاشی را کاری سهل می بیند و به نقاشی علاقمند می شود. برای قصه گویی هم نباید خیلی سخت بگیریم و فکر کنیم باید تمام آداب و مطالب در مورد قصه را دانست که بتوان قصه گفت. این نیست که برای قصه گفتن اول باید قصه گو بود.
چگونه می توان قصه گویی را در خانواده ها تثبیت کرد؟
خانواده نخستین نهاد اثرگذار در ترویج قصه گویی است. نخستین جایی که می شود قصه گویی را رشد داد، خانواده است. قصه گویی باید از سنین کودکی صورت گیرد. در بسیاری از موارد باید برای فرهنگسازی روی کودکان سرمایه گذاری کرد اما در قضیه قصه و قصه گویی برعکس است. باید به بزرگترها گفت که قصه گویی چه مزایا و اهمیتی دارد. در مورد قصه گویی این شناخت باید به بزرگترها داده شود و باید نخست آنها را آگاه کرد تا آنها برای بچه های خود قصه بگویند و بچه ها را به دنیای قصه ها ببرند. بر این اساس نخستین نهادی که باید پی به ارزش و اهمیت ابزار قصه گویی ببرد، خانواده است. مخاطب این حرکت باید کودک باشد. باید در کودکی قصه را آغاز کرد که در فرد نهادینه شود و بر روی وی اثر بگذارد.
چه نهادهایی می توانند در ترویج قصه و قصه گویی در جامعه نقش داشته باشند؟
در درجه نخست خانواده ها می توانند در زنده کردن قصه در جامعه نقش داشته باشند. وزارت آموزش و پرورش،رسانه ها و نهادهای فرهنگی و هنری همچون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نقش موثری در رونق قصه و قصه گویی در جامعه دارند.
رسانه ها چگونه می توانند قصه و قصه گویی را ترویج دهند؟
رسانه ها به ویژه رادیو و تلویزیون نقش بسزایی در رونق قصه و قصه گویی دارند . البته آنچه در رادیو و تلویزیون به عنوان قصه گویی رواج دارد با قصه گویی که مدنظر ماست، تفاوت دارد. منظور این نیست که رادیو و تلویزیون آیتمی بگذارند برای قصه گویی، منظور تبلیغ قصه گویی است. رسانه ها باید قصه گویی را به عنوان فرهنگ جا بیندازند. تقاضای قصه باید در فیلم و سریالها از سوی شخصیت ها صورت گیرد. به عنوان مثال در فیلم و سریالها نشان داده شود که کودک از مادرش می خواهد که برایش قصه بگوید. در فیلم های خارجی فرهنگسازی به طور ظریفی انجام می شود به عنوان مثال در اکثر فیلم های خارجی صحنه ای از مسواک زدن می بینیم. این صحنه ها اثر خود را می گذارد.
جشنواره بین المللی قصه گویی که از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار می شود چقدر می تواند قصه و قصه گویی را به عنوان فرهنگ در جامعه جا بیندازد؟
بخشی از جامعه درگیر جشنواره قصه گویی کانون می شود . تعدادی از والدین، بچه ها، قصه گویان و حتی پدربزرگ و مادربزرگ ها در این جشنواره شرکت می کنند. برگزاری چنین جشنوراه ای خوب و اثرگذار است. از طرفی می دانیم که همیشه جشنواره ها کمتر می توانند یک حرکت فرهنگی را در جامعه بوجود آوردند. دایره ای که جشنواره ها ترسیم می کنند ، دایره وسیعی نیست. اگر جشنواره قصه گویی به گونه ای طراحی شود که بتواند 30 درصد خانواده ها را درگیر کند ، موثر و مفید است.در غیر اینصورت به میزان کمی می تواند تاثیرگذار باشد. اینکه به بهانه برگزاری یک جشنواره کتاب و مقاله ای در زمینه قصه و اهمیت و تاثیرات آن نوشته شود و قصه گویانی دور هم جمع شوند،خوب است. قصه گویی باید طوری فرهنگسازی شود که به روزهایی برگردیم که هیچ خانه ای بی قصه نباشد.
علت دور شدن ما از قصه گویی چیست؟
ما حلقه گمشده امان این است که توقع و تعریف مان از قصه فرق کرده است. ما از بخش سرگرمی قصه کم کردیم. قصه باید برای سرگرمی باشد و لابلای آن مفاهیم اخلاقی و ارزشی هم باشد اما ما از جنبه سرگرمی بودن قصه غافل شدیم. قصه ، کودکی ما را ساخته است. قصه خلاقیت را افزایش و ذهن را پرورش می دهد. خاطرات خوب بچه های دیروز ، قصه هایی است که مادربزرگها و پدربزرگها برای آنها تعریف می کردند. ما بخش سرگرمی قصه را خفیف کردیم و همین باعث دور شدن ما از قصه شده است. لذت قصه در گفتن و شنیدن است. هم قصه گو و هم شنونده قصه لذت می برند. وقتی از سرگرمی قصه کم شود، لذت قصه گو و شنونده قصه کم می شود.کاهش لذت بردن از قصه تاثیرات آن را کاهش می دهد.
منبع: شستان
ارسال دیدگاه