با دیرآموزان چگونه برخورد کنیم؟

به گزارش کودک پرس ، این کودکان دارای بهره هوشی بین ۷۰ تا ۸۵ هستند و به علت رشد ذهنی کم قادر به فراگیری مطالب و حل مسائل همانند افراد عادی و هم سن و سال‌های خود عمل نمی‌کنند. در واقع نمرات آزمون هوش کودکان دیرآموز بالاتر از آن است که این کودکان را در ردیف کودکان عقب‌مانده ذهنی قرار بدهیم و پایین‌تر از آن است که آنها را با گروه کودکان دارای توانایی یادگیری نرمال مقایسه کنیم.

به‌طور کلی خانواده‌ها در تشخیص و شناسایی کودکان دیرآموز با مشکلاتی مواجه هستند، به این دلیل که آنها معمولا در ظاهر مشکلی ندارند. در بسیاری از موقعیت‌ها رضایت‌بخش عمل می‌کنند و تشخیص این امر بیشتر مواقع تا رفتن به مدرسه به طول می‌انجامد و می‌تواند کمک‌رسانی به کودک دیرآموز و خانواده او را اندکی دشوارتر کند. هرچند با ورود این کودکان به مدرسه تشخیص این مساله ممکن است و می‌توان این کودکان را در کلاس درس با این ویژگی‌هایی مثل ناتوانی در درک مفاهیم انتزاعی، محدود بودن دامنه معلومات عمومی، همچنین محدود بودن خزانه لغت نسبت به سایر همسن‌ و سال‌ها، کند بودن روند یادگیری نسبت به سایر کودکان، مشکلات اساسی در خواندن و فهم کتاب‌های درسی، نداشتن اعتماد به نفس و نداشتن توجه و تمرکز کافی و… تشخیص داد.

پیشرفت کودکان دیرآموز در گرو حمایت‌های خانواده

یکی از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر پیشرفت و یادگیری کودکان دیرآموز برخورد خانواده، مدرسه و جامعه کودک است. در واقع اساسی‌ترین نقش را در درجه نخست خانواده ایفا می‌کند. والدین نقش مهمی در یادگیری، افزایش مهارت‌ها و موفقیت در موقعیت‌های مختلفی که کودکان در آینده و بزرگسالی قرار خواهند گرفت، دارند. چند نکته اساسی وجود دارد که خانواده کودکان دیرآموز باید به آن توجه کنند. آنها در درجه نخست باید اطلاعات کافی در زمینه نحوه رفتار با این کودکان را داشته باشند، تا به پشتوانه آن شناخت بیشتری در مورد شرایط فرزندشان کسب کنند و بتوانند به صحیح‌ترین شیوه ممکن با کودکان خود رفتار کنند. باید به این نکته مهم توجه کرد که کار و تمرین با کودکان دیرآموز باید مستمر باشد و محدود به ساعت کلاس درس در مدرسه نباشد. آنها باید به شکل جبرانی در منزل با او کار کنند و به این مساله توجه داشته باشند که این کودکان با وجود شکست‌های‌شان در امور تحصیلی نباید در خانواده تحقیر شوند؛ زیرا این امر کودک را نسبت به یادگیری بی‌انگیزه می‌کند و اعتمادبه‌نفس کودک را از او می‌گیرد.

کودک دیرآموز را ملامت نکنید

نکته مهم دیگر این است که کودکان دیرآموز اغلب مجبور هستند در مدارس عادی آموزش ببینند؛ به همین دلیل است که علاوه‌بر خانواده، مسئولان مدارس و به ویژه معلمان هم باید توانایی و مهارت ویژه‌ای در تشخیص، برخورد و آموزش این کودکان داشته باشند، تا با شناسایی درست و به موقع آنها عواقب احتمالی غفلت از این کودکان کاهش یابد. باید توجه داشت که این گروه از کودکان در مدرسه به سختی درس می‌خوانند و حضور در مدرسه و ارتباط با کارکنان مدرسه را یک تجربه آزار دهنده تلقی می‌کنند.

در ‌نتیجه در آموزش آنها باید نکاتی را در نظر گرفت تا بتوانند در مدارس عادی به تحصیل‌شان ادامه دهند. یکی از نکات این است که معلم در برخورد با این دانش‌آموزان باید با صبوری رفتار کند و آزادشان بگذارد و به دلیل عملکردهای ضعیف‌شان فرصت کسب تجربه و یادگیری را از آنها نگیرد. به آنها فرصت بدهد کارهایشان را خودشان انجام دهند، حتی اگر زمان بیشتری نسبت به همکلاسی‌ها برای انجام امورشان داشته باشند. نکته بسیار مهم این است که آنها را به علت ناتوانایی‌هایشان ملامت نکنند، زیرا برخی از معلمان بدون توجه به محدودیت توانایی‌های ذهنی این گروه از دانش‌آموزان، آنها را سرزنش و با دیگران مقایسه می‌کنند. چنین برخوردهای موجب شکست و دلزدگی بیشتر آنها نسبت به تحصیل و یادگیری می‌شود و آسیب‌های جدی به روح و روان کودک می‌زند که این ممکن است، آنها را در آینده با مشکلات جدی در پذیرش نقش‌های مختلف در زندگی‌شان روبه‌رو کند.

در این میان فرد دیرآموز فاقد عقب‌ماندگی ذهنی، اما دارای محدودیت در یادگیری است. این یک واقعیت است که موفقیت تحصیلی در مدرسه محصول مشترک توانایی ذهنی و خواستن است. سن عقلی دانش‌آموزان دیرآموز از سن شناسنامه‌ای آنها کمتر است که این اختلاف عبارت از حداقل سن شناسنامه‌ای آنهاست. به‌عنوان مثال سن عقلی یک دانش‌آموز ۱۰ساله دیرآموز تقریبا بین هفت سال و شش ماه تا هشت سال و شش ماه است.

 

روند افزایش سن عقلی در دانش ‌آموزان عادی مطابق با افزایش سن شناسنامه‌ای است، اما در دانش‌آموزان دیرآموز به ازای هر سال که بزرگ‌تر می‌شوند، حدود ۱۰ ماه به سن عقلی آنها افزوده می‌شود و این نکته مهمی است که معلم دانش‌ آموز دیر آموز، از ارفاق نمره خودداری کند، زیرا از یک طرف در پایه بالاتر فرد دچار مشکلات شدیدتر می‌شود. همین ‌طور معلم پایه بالاتر، ضمنا دانش ‌آموز پیش نیازهای پایه بالاتر را کسب نکرده است. از طرف دیگر تکرار یک پایه باعث افزایش سن عقلی و آمادگی بیشتر دانش ‌آموز می‌شود.

 

 

 

منبع: سلامت نیوز