به گزارش کودک پرس ، اوایل دی امسال، رهگذری در حال عبور از خیابانی در جنوب تهران بود که با بدن نیمهجان مرد جوانی درکنار خیابان مواجه شد و بلافاصله با اورژانس تماس گرفت و او برای درمان به بیمارستان منتقل شد.
مرد جوان که مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، تحت درمان قرار گرفت و پس از بهبودی راز آدمربایی 4 ساعتهاش را برملا کرد. پدرام گفت: روز حادثه از خانهام در جنوب تهران خارج شدم تا به محل کارم بروم. در حال عبور از مقابل پارک بودم که دو خودرو با 6 سرنشین راهم را سد کردند و با تهدید و زور مرا سوار یکی از خودروها کردند. آنها سرم را زیر صندلی عقب خودرو برده و چند دقیقهای در شهر گرداندند و در نهایت در مقابل مغازهای توقف کردند.
مرد جوان گفت: آدمربایان، مرا به زور داخل مغازه برده و به صندلی بسته و مورد ضرب و شتم قرار دادند. در این میان چهره یکی از آنها را شناختم؛ او همسایه سابقمان بود. هر چه از او پرسیدم چرا مرا ربوده و کتک میزنید، هیچ جوابی نداد. آنقدر مرا شکنجه کردند که از هوش رفتم و درنهایت پس از حدود 4 ساعت، بدن نیمهجان مرا سوار خودرو کرده و در محلی رها کردند. تصور میکنم آنها قصد اخاذی داشتند اما چون از هوش رفتم، ترسیدند و مرا رها کردند.
با شکایت پدرام، پروندهای در دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد و به دستور بازپرس حسین گودرزی، مأموران وارد عمل شدند. در نخستین گام، مرد آشنا به نام ناصر شناسایی و دستگیر شد. مرد جوان در تحقیقات اولیه ادعایی متفاوت را مطرح کرد و گفت: چند روز قبل پسر 12 سالهام با وضعیتی آشفته به خانه آمد، هر چه از او پرسیدم چه اتفاقی برایت رخ داده جواب نداد. اما شبها کابوس میدید و حالش خیلی بد بود و درنهایت راز جنایت سیاهی را برملا کرد. او گفت در حالی که در پارک بازی میکرده پدرام به او نزدیک شده و به بهانهای پسرم را به خانهاش برده و مورد آزار و اذیت قرار داده است. از آنجایی که پدرام همسایه سابق ما بود، پسرم به او اعتماد کرده بود. با اطلاع از این جنایت سیاه تصمیم به انتقام گرفتم و موضوع را به برادر همسرم و چند نفر از دوستانم گفتم. چند روز جست و جو کردیم تا موفق شدیم آدرس او را بدست آوریم و روز حادثه پدرام را با زور سوار خودرو کرده و به مغازهای بردیم تا او را تنبیه کنیم، اما قصد اخاذی نداشتیم.
بهدنبال اظهارات مرد جوان، فرزندش نیز در تحقیقات عنوان کرد که از سوی پدرام مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. با مشخص شدن این موضوع، پدرام که به عنوان شاکی به پلیس مراجعه کرده بود، بازداشت شد و در تحقیقات گفت: ناصر و فرزندش را میشناختم اما مدتی قبل شنیدم که پسرش پشت سرم حرفهای نامربوطی زده است. من هم برای اینکه او را تنبیه کنم به پارکی که میدانستم محل بازیاش است، رفتم. درنهایت او را به گوشهای از پارک برده و چند سیلی به او زدم تا تنبیه شود، اما او را مورد آزار و اذیت قرار ندادهام.
بهدنبال اظهارات مرد جوان، بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت پدرام را صادر کرد و تحقیقات برای روشن شدن حقیقت ادامه دارد.
ارسال دیدگاه