انتقاد از آموزش ناصحیح قرآن در مقاطع اول و دوم ابتدایی
عبدالمطلب عبدالله استادیار دانشگاه علامه طباطبایی از شیوه آموزش قرآن در مقاطع اول و دوم ابتدایی انتقاد کرد و آن را به پارچهای بدقواره بر بدن کودک تشبیه کرد.
به گزارش کودک پرس ، عبدالمطلب عبدالله، استادیار دانشگاه علامه طباطبایی درباره تدوین کتاب قرآن برای سال اول و دوم دبستان عنوان کرد: متاسفانه در کشورمان یک برنامه مشخص و مدون در این رابطه نداریم. مشکل ما این است که همه جا سلیقهای کار میشود و حتی در آموزش و پرورش هم این مشکل وجود دارد و حتی بیشتر از دیگر سازمانهاست؛ چرا که برنامه آموزش همگانی است.
وی با بیان این مطلب افزود: مشکل در آموزش قرآن از آنجا آغاز شد که شیوه تدریس قرآن به سیدمحمدحسین طباطبایی را با استفاده از حرکات و سکنات برای همه کودکان آغاز کردند. در اصل یک تجربه شخصی را به صورت عملی به تجربه آموزشی و عمومی تبدیل کردند. متاسفانه مرجعیتی که بخواهد این گونه مسائل را کنترل و بررسی کند وجود ندارد و یا اگر دارد نیز غیرموثر و ناکارآمد است.
عبدالله در ادامه این موضوع عنوان کرد: در دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی این موضوع از سوی برخی کارشناسان مطرح شد و از این رو به طور عام در جریان این موضوع قرار گرفتهام. مشکل از آنجا شروع میشود که همه چیز به صورت سلیقهای انجام و به صورت همگانی ارائه میشود.
وی با تاکید بر اینکه مدیریت آموزش و گروههای تخصصی ما باید ایراداتی از این دست را تشخیص دهند، شناسایی کنند و به ارائه راهکار مناسب بپردازند، عنوان کرد: متاسفانه رویه کار ما به آن صورت است که یک کار را انجام میدهیم و پس از آن که به مشکل بر میخوریم، به کارشناسی آن میپردازیم. متاسفانه مشکلاتی که ایجاد شده است را در نظر نمیگیریم. مانند آن است که یک پارچه را قیچی بزنیم و بعد به متر کردن آن بپردازیم. حال مشخص نیست که این پارچه قیچی شده به تن چه کسی اندازه میشود.
این استادیار دانشگاه علامه طباطبایی درباره محدود کردن این رویه توضیح داد: برای مثال ممکن است شخصی تجربه محدودی داشته باشد و چون از قدرت مدیریت برخوردار است، میخواهد آن را به یک بخش از جامعه تعمیم دهد. منظور از تجربه محدود، تجربه ضعیف و کم است.
وی با اشاره به اینکه کارشناسان آموزشی ما نیز دچار مشکل هستند، افزود: برای مثال با مراجعه به یک مرکز قرآنی متوجه شدم که مسئول آن مرکز، شخصی است که از نظر علمی هیچ تناسبی با منسبی که عهدهدار است ندارد. رشته تحصیلی فرد مورد نظر حسابداری بود. این در حالی است که شمار فراوانی از کارشناسان رشته علوم قرآنی از دانشگاههای مختلف از جمله علامه طباطبایی یا بیکار هستند و یا کار مناسب ندارند. آن گاه یک فرد با رشته حسابداری مسئول یک مرکز قرآنی شده است و ادعای آن را دارد که کارآمد است. اینکه انسان انجام کاری را بداند صرف داشتن تخصص نیست. متاسفانه کارشناسانی که تخصص لازم را ندارند، در جایگاه اصلی خود نیستند.
عبدالله در بخش دیگری از سخنان خود ادامه داد: قرآن کریم نه فقط به باورهای فردی افراد بلکه به باورهای اجتماعی آنها باز میگردد. هنگامی که از اسلامی شدن دانشگاهها صحبت به میان آمد، متاسفانه برنامه درستی تدوین نشد. برای مثال دانشگاه پاکستان برنامه دارد. آن کشور نیز جمهوری اسلامی است و برنامه آنها این است که دانشجو تا یک سطحی بتواند روخوانی قرآن را انجام دهد.
وی با بیان این که هم اکنون در روخوانی قرآن کریم نیز با مشکل روبرو هستیم، اظهار کرد: این موضوع نشاندهنده ضعف آموزش ما و مدیریت آموزش است. تبعاتی که این موضوع دارد، وهن به قرآن و باورهای مذهبی است که باعث خواهد شد از قداست و اهمیت کلاسهای قرآن کاسته شود.
این استادیار در پاسخ به اینکه آیا میتوان با آموزش دبیران این مشکل را برطرف کرد، گفت: متاسفانه نمیتوان چنین کرد. من حتی روی سن شروع آموزش قرآن نیز بحث دارم. کسانی که تخصص آموزشی دارند باید در این باره به ارائه تدبیر و اندیشه بپردازند. اینکه کودکان در چه سنی باید این موارد را بیاموزند جای صحبت و بحث و گفتوگو دارد.
وی با بیان این مطلب اظهار کرد: ما در هر موضوعی به تخصص اهمیت میدهیم، ولی در آموزش این گونه نیست. اینکه از چه مقطعی باید آموزش قرآن را آغاز کنیم موضوع مهمی است. متاسفانه این رویکرد در همه مناطق مختلف کشور انجام میشود و آموزش به صورت سراسری انجام میشود. این در حالی است که در برخی از مناطق با مشکل گویش فارسی روبرو هستیم و معلم به دانشآموزان مقطع اول دبستان این مناطق، در ابتدای کار زبان فارسی را آموزش میدهد و روی گویش آنها کار میکند و نه خواندن و نوشتن.
عبدالله با بیان این مطلب و مهم برشمردن این موضوع عنوان کرد: با چنین اوضاعی چطور میتوان به این کودکان قرآن را آموزش داد؟ مسئله ریشهایتر از آن است که فکر میکنیم. در آموزش قرآن کریم فقط نباید به پایتخت توجه کنیم. مناطق روستایی و دور از مرکز مشکلات چندین برابر است.
وی گفت: استفاده از چنین رویکردی در آموزش قرآن از مقطع اول و دوم دبستان سبب وهن به قرآن میشود و بیاحترامی ایجاد خواهد شد؛ زیرا کودکان نمیتوانند قرآن را فرا بگیرند و این موضوع سبب دلزده شدن آنها از قرآن کریم میشود. در این راستا قرآن برای دانشآموزان این مقاطع به مثابه یک بار و زجر شکل خواهد گرفت.
عبدالله تاکید کرد: اگر شرایط به همین شکل ادامه پیدا کند، این موضوع سبب میشود که کودکان با عشق و علاقه به سمت قرآن گرایش پیدا نکنند. این درس میتواند در سیستم آموزشی و مقطع دبستان تدریس شود، ولی نباید امتیاز و نمره برای دانشآموز در کار باشد. به این شکل که جنبه تشویق و تنبیه در میان نباشد.
وی ادامه داد: در این راستا باید از کارشناسان بیشتر استفاده کرد. همه ادعا میکنند که از کارشناسان این حوزه استفاده میکنند و به ارائه آمار میپردازند، ولی من موافق این موضوع نیستم. باید محصول و نتیجه کار را نگاه کرد. صرف دادن آمار نمیتواند این مشکل را برطرف کند. ماحاصل این گونه روشها آن است که ما در آموزش قرآن کریم، همه معترف هستیم که خوب عمل نکردهایم. در دانشگاه نیز این مشکل هنوز پابرجاست.
عبدالله در رابطه با گفتوگو با کارشناسان سازمان دارالقرآن الکریم عنوان کرد: آنها از روند آموزش قرآن به این صورت و برای مقطع اول و دوم دبستان رضایت نداشتند. در برخی از دانشگاهها هم روخوانی قرآن را به عنوان شرط ورود به دانشگاه مطرح میکنند، ولی حتی دانشجویان نیز که سالها از دوران دبستان فاصله گرفتهاند روخوانی را نمیدانند که این موضوع از نادرست بودن روند آموزش و ناموفق بودن و ضعیف بودن ما در این حوزه یاد میکند.
وی در این باره که چه راهکاری را میتوان در این باره ارائه کرد گفت: باید مجموعه فعالیتها را گردآوری کنیم و برآیند آن به این نتیجه منجر شود که آموزش قرآن تقویت شود.
ارسال دیدگاه