به گزارش کودک پرس ، این پرونده از جنبه عمومی جرم در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی کیخواه رسیدگی شد. بعد از اعلام رسمیت جلسه، نماینده دادستان در قرائت کیفرخواست گفت: متهم ارشیا نام دارد که ۱۳ بهمنسال۹۷، به اتهام قتل برادرش اردشیر بازداشت شد. از آنجا که متهم ۱۶ساله بود به کانون اصلاح و تربیت منتقل شد تا اینکه پرونده با رضایت اولیایدم برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. بنابراین از دادگاه محترم درخواست رسیدگی دارم.
سپس مادر مقتول گفت: «بعد از حادثه برایم سخت بود ارشیا را به عنوان قاتل دیگر پسرم معرفی کنم به همین دلیل در تحقیقات اولیه به مأموران گفتم اردشیر مقابل خانه با چند مرد ناشناس درگیر و زخمی شده است سپس در بیمارستان فوت کرده است. مدتی گذشت تا توانستم حقیقت را بگویم. دو بچهام مقابل چشمانم درگیر شدند و خودم دیدم که ارشیا با چاقو برادرش را کشت. این حادثه برایم فراموش نشدنی است، اما ارشیا هم فرزندم است و به خاطر خدا و آرامش دلم او را بخشیدم.»
سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: «اردشیر از من بزرگتر بود. شب قبل از حادثه دیر به خانه آمدم به همین خاطر عصبانی شد و مرا به شدت کتک زد. فردای آن روز وقتی از خواب بیدار شدم متوجه شدم گوشی موبایلم بالای سرم نیست. ابتدا فکر کردم آنرا در مغازه دوستم جا گذاشتهام به همین خاطر به مغازه دوستم رفتم، اما گوشیام آنجا نبود. بلافاصله به خانه برگشتم و فهمیدم برادرم آنرا برداشته و پنهان کرده است به همین خاطر از مادرم خواستم گوشیام را از او بگیرد وگرنه به مدرسه نمیروم.» متهم ادامه داد: «اردشیر خواب بود که با سر و صدای من و مادرم بیدار شد. او به طرفم آمد و یک سیلی به صورتم زد و خواست ساکت باشم. همین باعث درگیری شد که مادرم مرا از خانه بیرون کرد. مقابل در خانه نشسته بودم تا مادرم کیف مدرسهام را بدهد که یکباره صدای جیغ مادرم را شنیدم. از ترس به سوپرمارکت نزدیک خانه رفتم و از آنجا یک چاقو برداشتم. به محض اینکه وارد خانه شدم در راه پلهها اردشیر را دیدم. او با دسته جاروبرقی به من حمله کرد و چند ضربه زد. از عصبانیت و برای ترساندن او چاقو را به سمتش گرفتم و او را هل دادم. سپس با هم درگیر شدیم که ناگهان هر دو روی زمین افتادیم. آن لحظه برادرم روبهروی من نشست و با مشت و لگد به صورتم میزد. در آن شرایط برای اینکه از دست او فرار کنم یک ضربه به سینهاش زدم و فرار کردم.»
متهم در آخرین دفاعش گفت: «قصد قتل نداشتم. من برادرم را دوست داشتم و با رفتن او خیلی تنها شدم. پشیمانم و برای پدر و مادرم نیز خیلی ناراحتم و نمیدانم چطور این اشتباه را جبران کنم.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.
منبع: روزنامه جوان
ارسال دیدگاه