اصالت فرهنگی قصه‌ ایرانی، زبان مشترک ما با جهان است

همزمان با برگزاری بیست و هفتمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی استان لرستان، گفت‌وگویی اختصاصی با مرضیه پولادی باغبادرانی، مربی برتر، پژوهشگر نمونه کشور و فعال در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی استان اصفهان انجام شد. وی که سابقه حضور و دریافت جوایز در فستیوال‌های بین‌المللی قصه‌گویی در کشورهایی چون هند، نروژ و روسیه را در کارنامه دارند، در این مصاحبه به تبیین نقش پژوهش در ارتقای مربیگری، چالش‌های ترویج فرهنگ قصه‌گویی در ساختارهای مدیریتی، و مهم‌ترین درس‌های آموخته شده از تبادلات فرهنگی جهانی پرداختند.
گفت و گو: کمال گلمرادی

* شما به عنوان پژوهشگر برتر کشور در سال‌های اخیر، چگونه دستاوردهای پژوهش‌های خود را در زمینه قصه‌گویی، مستقیماً وارد فرایند مربیگری و ارتقای کیفیت قصه‌گویی در سطح کانون کرده‌اید؟
پولادی: پژوهش برای من همیشه پلی بوده میان نظریه و عمل. یافته‌های علمی‌ام را به شکل کارگاه‌های آموزشی، شیوه‌های نوین روایت، و طراحی برنامه‌های خلاقانه وارد عرصه مربیگری کرده‌ام. تلاش کرده‌ام قصه‌گویی را نه صرفاً یک هنر، بلکه روشی برای پرورش تفکر انتقادی، تقویت هویت فرهنگی و ایجاد همدلی در کودکان بدانم. این نگاه پژوهشی باعث شد کیفیت قصه‌گویی در کانون ارتقا یابد و مربیان بتوانند با ابزارهای علمی و هنری، روایت‌های اثرگذارتر خلق کنند.

*حضور و راه‌یابی شما به فستیوال بین‌المللی قصه‌گویی در کشور هندوستان و دعوت به کشورهای نروژ و روسیه چه تأثیر عمیقی بر دیدگاه شما نسبت به مفهوم «قصه‌گویی ایرانی/اسلامی» در مقایسه با رویکردهای جهانی داشته است؟ بزرگترین درسی که از این تبادل فرهنگی گرفتید چه بود؟
پولادی: این تجربه‌ها برای من دریچه‌ای تازه گشود. در فستیوال‌های جهانی دیدم که قصه‌گویی زبان مشترک انسان‌هاست، اما هر فرهنگ رنگ و بوی خاص خود را دارد. قصه‌گویی ایرانی/اسلامی بر پایه معنویت، اخلاق و پیوندهای خانوادگی استوار است، در حالی که بسیاری از رویکردهای جهانی بیشتر بر فردیت یا سرگرمی تمرکز دارند. بزرگ‌ترین درس من این بود که باید اصالت فرهنگی خود را حفظ کنیم و در عین حال با جهان گفت‌وگو کنیم؛ یعنی قصه‌هایمان را با زبان جهانی روایت کنیم، اما ریشه‌های هویتی‌مان را فراموش نکنیم.

* با توجه به سوابق ارزشمند شما در شوراهای اسلامی شهر و شهرستان و کمیسیون فرهنگی اجتماعی شهرستان لنجان دراستان اصفهان، مهمترین چالش فرهنگی که در این سال‌ها در حوزه ترویج فرهنگ قصه‌گویی در سطح مدیریت شهری و استانی با آن مواجه بوده‌اید، چه بوده و رویکرد شما برای غلبه بر آن چه بوده است؟
پولادی: بزرگ‌ترین چالش، کم‌توجهی به قصه‌گویی به عنوان یک ابزار فرهنگی و آموزشی جدی بود. بسیاری آن را صرفاً سرگرمی می‌دانستند. برای غلبه بر این نگاه، تلاش کردم با برگزاری جشنواره‌ها، نشست‌های علمی و کارگاه‌های آموزشی، اهمیت قصه‌گویی را در تربیت نسل آینده نشان دهم. همچنین با پیوند دادن قصه‌گویی به موضوعات اجتماعی و هویتی، توانستیم مدیران شهری را قانع کنیم که این هنر می‌تواند در تقویت انسجام اجتماعی و هویت فرهنگی نقش کلیدی داشته باشد.

* شما هم در جشنواره‌ها برگزیده بوده‌اید و هم داوری کرده‌اید. از دیدگاه شما، یک داور چگونه می‌تواند با درک کامل سختی مسیر شرکت‌کننده، قضاوتی بی‌طرفانه و در عین حال سازنده ارائه دهد؟
پولادی: به نظر من یک داور اول از همه باید خودش یک قصه‌گو باشد. استرس اجرای روی صحنه را تجربه کرده باشد. خشکی کام و کم آوردن نفس در زمان اجرا را درک کرده باشد؛ هم‌چنین حلاوت جذب و همراهی مخاطب و سکوت مطلق سالن را هم چشیده باشد، بعد بنشیند و قصه‌گو را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد.
داور باید همدل باشد، اما نه جانبدار. تجربه شرکت در جشنواره‌ها به من آموخت که هر قصه‌گو مسیری پرچالش را طی کرده است. بنابراین قضاوت باید بر پایه معیارهای روشن و علمی باشد، نه سلیقه شخصی. در عین حال، داور باید بازخوردی سازنده ارائه دهد؛ یعنی نقاط قوت را برجسته کند و ضعف‌ها را با پیشنهادهای عملی همراه سازد تا شرکت‌کننده احساس کند داوری نه پایان راه، بلکه آغاز یک مسیر رشد است.

* به عنوان مدرس قصه‌گویی در کانون، اگر قرار باشد تنها یک توصیه کلیدی برای مربیانی داشته باشید که می‌خواهند مهارت قصه‌گویی خود را در بالاترین سطح قرار دهند، آن توصیه چه خواهد بود؟
پولادی: توصیه من این است: قصه را زندگی کنید، نه فقط روایت کنید. وقتی مربی قصه را با جان و دل لمس کند، کودک نیز آن را با قلبش می‌پذیرد. تکنیک‌ها مهم‌اند، اما روح قصه مهم‌تر است. اگر مربی بتواند قصه را به تجربه‌ای زنده تبدیل کند، آن قصه در ذهن و دل مخاطب ماندگار خواهد شد.

سخن پایانی؛  
پولادی: قصه‌گویی برای من رسالت است؛ رسالتی برای پیوند نسل‌ها، برای زنده نگه داشتن فرهنگ و برای ساختن آینده‌ای روشن‌تر. امیدوارم جشنواره‌های قصه‌گویی همچنان بستری باشند برای شکوفایی استعدادها، تبادل فرهنگی و تقویت هویت ملی. باور دارم هر قصه‌ای که با عشق روایت شود، چراغی در دل یک کودک روشن می‌کند و این چراغ‌ها آینده جامعه ما را نورانی خواهند ساخت.