به گزارش کودک پرس ، کودک آزاری پایه فیلمنامه اتاق تاریک را تشکیل داده که در کنار آن به مضامین دیگری همچون: فاصله سنی زیاد زن و مرد داستان و روابط دوستانه مشکوک و غیره نیز پرداخته می شود.
هاله و فرهاد (بازیگران اصلی فیلم اتاق تاریک) زن و شوهری هستند که همراه پسر شش ساله شان (امیر) از محله ای در جنوب شهر به خانه ای بهتر و شیک تر در محله ای خلوت و کم جمعیت اسباب کشی می کنند. هاله مترجم زبان فرانسه است و چند سالی از فرهاد بزرگ تر است و به همین خاطر هم سر هر موضوعی جاروجنجال به راه انداخته و رفتاری عصبی بروز می دهد.
گم شدن امیر در محوطه باز و خالی از سکنه نزدیک خانه، قصه را وارد فاز تازه ای کرده که در آن همه افراد خانواده درگیر آن می شوند. وقتی امیر به پدرش در حمام می گوید که بدنش را کسی دیده، نقطه عطف فیلمنامه اتاق تاریک در پرده نخست رقم خورده و امیر در مقام یک قربانی قرار می گیرد.
حجازی در این بخش می توانست خیلی بهتر از اینها کار کرده و رفتار معقول تری را برای پدر و مادر امیر در نظر بگیرد.
البته برای این کار هم دلایلی داشته که مهمترین آنها به بحران های روحی فرهاد در کودکی بازمی گردد که ترس از ارتفاع یکی از آنهاست. موردی که امیر خردسال هم در سکانس شهربازی به آن اشاره کرده و از پدرش در این رابطه می پرسد که با پاسخ منفی پدر مواجه می شود.
در طرف دیگر هاله به عنوان مادر قرار دارد که رفتار خشن و تندی با امیر دارد تا جایی که مخاطب را بابت رفتارهایش به ستوه می آورد. برای مثال کافیست به سکانس حمام کردن امیر و لیف کشیدن تن او توسط هاله نگاه کنید که در آن هاله در مقام یک شکنجه گر قرار می گیرد.
انداختن پسربچه در اتاق تاریک هم یکی دیگر از رفتارهای عجیب و تلخ هاله به عنوان یک مادر است که بیش از هر چیز او را به عنوان زنی با کمپلکس های روحی فراوان به تماشاگر معرفی می کند.
به موازات این داستان با دختری جوان به نام پگاه آشنا می شویم که تیپی تمام عیار از یک دختر به اصطلاح امروزی دارد که ظرافت چندانی در خلق وی به کار گرفته نشده است.
دختری که فرهاد هم با دیدنش جذب او شده و این موضوع را هاله هم حس کرده و به موضع گرفتن در برابرش وادار می کند. پگاه را می توان بازکننده معمای فیلمنامه به حساب آورد که رازی را با خودش دارد که به امیر هم پیوند می خورد. تجاوزی که از طرف پیمان (دوست او) به پگاه صورت گرفته و امیر هم بابت آن شلوارش را خیس کرده و باعث شده تا پگاه برای جلوگیری از تنبیه امیر توسط هاله در حمام او را بشوید.
حجازی در اتاق تاریک، دنیایی سراسر شک و تردید را خلق کرده که در آن تقریبا تمامی شخصیت ها با یک بحران روحی و عاطفی مواجه هستند. برای مثال هم می توان به فرهاد اشاره کرد که حادثه تلخی در کودکی برایش رخ داده و حال در جوانی ترس های مختلفی او را احاطه کرده است.
ازدواج او با زنی چند سال بزرگتر از خودش هم ریشه در بحران عاطفی او دارد که به هاله پناه برده است. اتاق تاریک دو بازی بسیار خوب از ساعد سهیلی و علیرضا میرسالاری و یک بازی ضعیف و دور از انتظار از ساره بیات در نقش هاله دارد و در عین حال می توانست ریتم تندتری هم داشته باشد.
با همه اینها فیلم یاد شده با توجه به موضوع مطرح شده در آن،اثری است که ارزش یک بار دیدن را دارد.
**نقدی بر فیلم کوتاه برنده اسکار 20158
فیلم بیست دقیقه ای کودک خاموش که اسکار بهترین فیلم کوتاه سال گذشته را از آن خود کرده، داستان دختر چهار ساله ناشنوایی به نام لیبی است که در خانواده ای پرجمعیت زندگی می کند اما در خاموشی مطلق به لحاظ زبانی به سر می برد تا اینکه مادر لیبی از زن جوان مددکار اجتماعی و آشنا به زبان اشاره برای کمک به لیبی بهره می گیرد.
فیلم در مدت زمان کوتاهش به خوبی شخصیت های اصلی خود و مسئله شان را به تماشاگران معرفی کرده و آنها را با قهرمان های خود همراه می کند. شنتون که هم فیلمنامه کودک خاموش را نوشته و هم در نقش مددکار جوان ایفای نقش کرده، فیلمنامه این فیلم کوتاه را به شیوه کلاسیک نوشته و در زمانی کاملا فشرده تمامی قواعد آن را رعایت کرده است.
تماس تلفنی مادر لیبی با زن جوان و اعلام اینکه دیگر نمی خواهد او با دخترش کار کند، نقطه عطف دوم فیلمنامه فیلم به حساب می آید که ذهن تماشاگر را به تلاطم عجیبی وا داشته و پایان تکان دهنده ای را خلق می کند.
جایی که لیبی تنها، تک افتاده و غمگین گوشه ای از حیاط مدرسه بچه های شنوا ایستاده و از دور به معلم جوان خود نگاه می کند و با زبان اشاره به قلب خود اشاره می کند.
کودک خاموش می تواند یک الگوی مناسب و تمام عیار برای خیل عظیم فیلمسازان سینمای کوتاه ایران که هرساله هم به تعدادشان افزوده می شود، باشد.
منبع: ایرنا
ارسال دیدگاه