آخرین بازی پسردايی و پسرعمه

امیرحسین که این صحنه را دید به سرعت برای کمک به پسردایی‌اش به داخل نهر رفت، اما آب او را هم با خود برد. پیکر این دو کودک چند دقیقه بعد پیدا شد، اما کار از کار گذشته بود. امیرحسین درهمان روستای تُنگه جانش را از دست داد و چند ساعت بعد هم محمد در بیمارستانی در آبادان، چشمانش را برای همیشه بست.

به گزارش کودک پرس ، پسرعمه و پسردایی بودند. اهل روستای تُنگه در ٣٠کیلومتری جنوب‌شرقی آبادان. دو کودک که برای کمک و نجات یکدیگر در نهرآب جان باختند. پنجشنبه بعدازظهر بود که امیرحسین ٤ساله و محمد ٢ساله درحین بازی توپشان به داخل نهر آبی افتاد. محمد دوان‌دوان برای برداشتن توپ به سمت نهر رفت که ناگهان داخل نهر سقوط کرد.

امیرحسین که این صحنه را دید به سرعت برای کمک به پسردایی‌اش به داخل نهر رفت، اما آب او را هم با خود برد. پیکر این دو کودک چند دقیقه بعد پیدا شد، اما کار از کار گذشته بود. امیرحسین درهمان روستای تُنگه جانش را از دست داد و چند ساعت بعد هم محمد در بیمارستانی در آبادان، چشمانش را برای همیشه بست.

پیکر این دو کودک بعدازظهر شنبه در زادگاهشان تشییع و به خاک سپرده شد. در همان روستایی که نهرهای آب جان خیلی‌ها را گرفته است. نهرهایی که ساکنان عرب‌زبان این منطقه از گذشته‌های دور برای آبیاری نخلستان‌ها و زمین‌های کشاورزی‌شان از آن استفاده می‌کنند. این نهرها، آب بهمنشیر را به زمین‌های تشنه تنگه می‌رساند.

حالا اما چندسالی است که این نهرهای بی‌حفاظ بلای جان مردمان همین دیار شده و هرساله جان تعدادی از اهالی آن را می‌گیرد. به‌خصوص اینکه «مرگ امیرحسین و محمد نه اولین حادثه تنگه بود و نه آخرین آن، تا وقتی حریم نهر با فنس از روستا جدا نشود، هر روز باید منتظر چنین حوادثی باشیم.» اینها را جواد خزائیلی یکی از ساکنان روستای تنگه به «شهروند» می‌گوید. به گفته خزائیلی که مدیر تنها مدرسه متوسطه اول این منطقه است، در بعضی از مناطق تنگه فاصله خانه‌های روستایی تا نهر خیلی کم است و همین فاصله کم با نهرهای بی‌حفاظ باعث جان‌باختن امیرحسین و محمد و خیلی‌های دیگر شده است. در ادامه گفت‌وگوی او را می‌خوانید:

 

این حادثه چگونه رخ داد؟
پنجشنبه بعدازظهر بود که امیرحسین و محمد جلوی در خانه مشغول بازی بودند. توپ آنها به داخل نهرآب می‌افتد. محمد به سمت نهر می‌رود تا با چوبی توپ را از نهر دربیاورد، اما تعادلش را از دست می‌دهد و به داخل نهر می‌افتد. همان موقع امیرحسین که ٢سالی از محمد بزرگتر بود، برای کمک به پسردایی‌اش به طرف نهر آب می‌رود، اما او هم داخل کانال سقوط می‌کند. این پسردایی و پسرعمه هردو در اثر خفگی جانشان را از دست دادند.

 

این ٢ کودک را چه زمانی از آب گرفتند؟
حدودا بعد از ٢٠ دقیقه خانواده‌ها متوجه شدند. همان موقع برای جست‌وجو به سمت نهر رفتند. ابتدا پیکر امیرحسین و بعد هم پیکر محمد را پیدا کردند. امیرحسین در همان نهر خفه شده بود و نبض نداشت، اما محمد هنوز قلبش می‌زد، اورژانس هم به موقع رسید و او را به آبادان برد، اما او هم در بیمارستان طاقت نیاورد و بعد از چند ساعت تمام کرد. محمد خیلی کوچک بود، تازه چند ماه بود که دوسالش تمام شده بود.

 

امیرحسین چند‌ سال داشت؟
امیرحسین ٤ساله بود. تنها بچه خانواده بود. پدرش هم‌ سال گذشته در اثر برق‌گرفتگی فوت کرد. پدر امیرحسین کارگر شرکت برق بود. او روی تیرهای برق کار می‌کرد. ‌سال گذشته در جزیره مینو حین کار دچار برق‌گرفتگی شد و از دکل برق سقوط کرد و درجا مرد. پدر امیرحسین ٣٠سالش بیشتر نبود. الان مادر امیرحسین در سن ٢٦سالگی هم بیوه شد و هم داغ تنها فرزندش را دید. این خانواده کلا نابود شد.

 

و محمد؟
همانطور که گفتم، محمد پسردایی امیرحسین بود. آنها همسایه هستند. محمد چند ماهی بود که وارد ٢سالگی شده بود. تنها پسر خانواده محسنی بود. حلیم محسنی پدر محمد دو دختر دارد که از محمد بزرگتر هستند. حلیم ٣٦سالش است و یکی از اعضای شورای روستای تنگه است. او محمد را خیلی دوست داشت، فرزند دلبندش بود. الان هم حال و روز خوبی ندارد، خیلی بی‌تابی می‌کند.

 

شما در صحبت‌هایتان گفتید که این ٢ کودک جلوی در خانه مشغول بازی بودند، چطور توپشان به داخل نهر افتاده است؟
در تنگه فاصله خانه‌ها تا نهر خیلی کم است. به ١٢متر نمی‌رسد. خیلی از خانه‌ها فقط به اندازه رفت‌وآمد یک‌نفر با نهر فاصله دارد. بیشتر قسمت‌های روستای تنگه راه باریکی دارد که خانه‌ها را از نهر آب جدا می‌کند. خانه‌های امیرحسین و محمد تا نهر آب کمتر از ١٠متر فاصله دارد. اگر این نهر نزدیک خانه آنها نبود، این اتفاق نمی‌افتاد.

 

این نهرها چه کاربردی دارد؟
کار بیشتر مردم روستای تنگه و مناطق اطراف کشاورزی است. نخل‌ها احتیاج به آب دارند. این نهرها آب را از بهمنشیر به سمت این روستا می‌آورد تا زمین‌ها را آبیاری کند. عرض نهر‌ها حدود ٢ تا ٣متر و عمق آن هم بین یک‌ونیم تا ٢متر است. آب این نهرها بالا و پایین می‌رود. بعضی روزها شدت آب زیاد می‌شود و خطر جان ساکنان تنگه را تهدید می‌کند.

 

مثل این‌که این حادثه در روستای شما سابقه دارد؟
بله. خیلی‌ها در این سال‌ها در نهر افتادند و خفه شدند. بیشتر بچه‌ها و زن‌ها. من از وقتی یادم می‌آید، هر‌ سال در تنگه چند نفری به دلیل سقوط در این نهرها جانشان را از دست می‌دهند. قسمت‌های زیادی از تنگه چراغ ندارد، شب‌هایی که تاریک است و نور مهتاب نیست، تردد در روستا خیلی خطرناک است. همان‌طور که گفتم، فاصله آب تا خانه خیلی کم است و هر لحظه احتمال دارد که کسی در نهر آب سقوط کند.

 

چرا حاشیه نهرآب را ایمن نمی‌کنید؟
چند ‌سال است که اهالی این روستا این را از مسئولان می‌خواهند. تنها راه‌حل هم فنس‌کشی کنار نهر است. حداقل در قسمت‌هایی که نهر از میان روستا می‌گذرد، اما هزینه این کار زیاد است؛ مردم این منطقه هم توان مالی ندارند که خودشان هزینه کنند.

چندبار نامه‌نگاری شده، همه اهالی تنگه پای نامه و درخواستشان را امضا کردند که کنار نهر را فنس‌کشی کنند، اما می‌گویند چون خانه‌های تنگه پراکنده است، طول زیادی از مسیر باید فنس‌کشی شود؛ که این هم پول زیادی می‌خواهد. حلیم پدرمحمد خودش هم خیلی تلاش کرد تا این خطر از تنگه دور شود. او عضو شورای روستای تنگه است، اما آخر این بلا دامن خودش را هم گرفت و تنها پسرش در همین نهر جان باخت.

 

 

منبع: روزنامه شهروند