کودک کار است. فقر او را به خیابانها و چهارراهها کشانده و مجبورش کرده برای خرج زندگیاش «گل» بفروشد. او فکر میکند شاخه به شاخه به مردم مهربانی میفروشد. فکر میکند مردم با گل حالشان بهتر میشود. اما اشتباه میکند، در این سرزمین گل فروشی جرم است و کودک گل فروش مجرم! او باید گلهایش را بخورد، چون گل فروش است.