انسان درجستجوی کودکی ازدست رفتهاش است و در همان حال آن را نمیپذیرد، از آن بیزار است و در فراموشی رهایش میکند زیرا دراعماق وجود خود میداند که کودکیاش یادآور درد و رنج است؛ بجای مهر و توجه و مراقبت، از سرمای بیمهری و شماتت و آزار به خود لرزیده و دستان کوچکش که به تمنای مهربانی مادر و پدر به سمت آنها دراز شده بود، با بیمهری پس زده شده است.