ایجاد انگیزه در اطفال برای ورود به دنیای آموختن با جمله «یکی بود یکی نبود» پدربزرگها و مادربزرگها شروع میشد تا با ابزار زبان و کلام و از طریق گوش، جرقههای فرهنگ و ادبیات به نسلها تفهیم شود تا اینگونه آمادگی پیدا کنند و بتوانند فلسفه معلم و شاگردی را به خود القا و در نتیجه هضم کنند.
چند کتاب از مجموعههای «زیباترین قصههای جهان»، «مهارتهای زندگی»، «پرورش هوش اجتماعی» و «نوجوان و دانش» راهی بازار شدهاند.
مادر دخترک سه سالهاش را روی پایاش گذاشت تا با خواندن لالایی دلنشین او را مهمان خواب کند. دخترک تمام گوشش را به شعر آهنگین مادر سپرده و چشمان نیمه بازش را به دهان مادر دوخته تا مادر چه میخواند و این سرفصل ادبیات فولکلور برای کودک است و این تمام قصه نیست.
«بابا و دایناسور» نوشته جنیفر چولدنکو با تصویرگری دن سانتات و ترجمه نازنین موفق از سری کتابهای میچکا(واحد کودک و نوجوان انتشارات مبتکران) است.
حالا دیگر خیلی چیزها تغییر کرده است. ظهرهای گرم تابستان در زیرزمینهای خنک، عصر نمیشود، حیاطهای حوضدار هم از سکه افتادهاند.
شاید این طور بتوان گفت اولين مادری که برای کودکش لالايی خواند، قصهخوانی و قصهگويی برای کودکان را پايهگذاری کرد. قصه آهنگيني که به خلق شکلی از ادبيات شفاهی کودکان منجر شد. بعد از لالايی، قصهها و متلهای مادربزرگها و پدربزرگها همدم کودکان شد و آنها را با دنيای شيرين تخيل همراه کرد.
ویژه برنامه «هزار داستان» به مناسبت عید فطر با مرور قصههای برتر فصل گذشته روی آنتن میرود.
«تابستان اردک ماهی» داستانی پرکشش و جالب برای تابستان پیشرو از گزینههای خوبی است که میتوان آن را به مخاطبان نوجوان بین ۱۲ تا ۱۸ سال پیشنهاد داد.
روحانیون جوان هم بازی کودکان هستند، روحانیونی که خود نیز کودک میشوند و هم پای هم بازیهای کوچک بازی میکنند. آنقدر شاد قصه میگویند و مزاح میکنند که تمام کودکان لبخند بر لب دارند.
رحماندوست براین باور است که کودکان، ریتم، روایت و موسیقی را دوست دارند و به محتوا توجه چندانی نمیکنند؛ از این رو شاعران نباید موسیقی شعر را فراموش کنند.