عروس نوجوان وقتی متوجه شد شوهرش روی تخت بيمارستان به كام مرگ رفته برای از بين بردن آثار جرم به خانه بازگشت و در حالی كه مشغول شستن ملافههای خونين بود مأموران پليس را بالای سر خود ديد.
خواستگار سمج در اقدامی انتقام جویانه، گوشهای برادر ۱۲ ساله عروس را برید.
زن کوسه یا عروس که پیراهنی زنانه بر تن و چادری بر سر داشت و کفشهای زنانه (گالش لاستیکی) به پا میکرد و زنگولههایی به خود میبست و معمولا این نقش به عهده پسران نوجوان بین دوازده تا شانزده ساله بود.
هراز گاهی چادر را روی سرش جابهجا میکند، با چشمان خستهاش به کودکان خود نگاه میکند و به آیندهای که در انتظار آنهاست فکر میکند، به نظر ۴۰ ساله به نظر میرسد، اما ۲۵ سال بیشتر ندارد، پس از گذشت ۱۲ سال زندگیاش به بنبست رسیده و به خاطر اعتیاد همسرش تقاضای طلاق کرده است، دست کودک خردسالش را در دستش میگیرد و میگوید، ۱۲ سالم بود که ازدواج کردم، نه آن موقع که مرا عقد کردند، احساس خوشبختی میکردم نه حالا که بیشتر از ۱۳ سال از ازدواجم میگذرد!