فرزندان آرامش روحی و جایگاه امن میخواهند، آنان مهر و محبت را جستجو میکنند و ما باید با شناخت از دستورات و راهنمایی های معصومین (ع) کلید تربیت صحیح کودکانمان را به دست آوریم و خانه را محل امن و آرامش و موجب رشد فکری آنان کنیم، و نگذاریم تشویش، عقده، حقارت، اضطراب و… در خانه دل آنان لانه گزیند.
کلر ژوبرت نویسنده و تصویرگر فرانسوی کتاب کودک در نشستی که با حضور برخی مسئولان استان فارس در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اوز برگزار شد به بیان دیدگاههای خویش از دین اسلام پرداخت.
حجت الاسلام سید مجتبی حسینی یمین مدرس دانشگاه اولین مبنای تربیت صحیح فرزندان را «مهر مادری» دانست و بیان داشت: در واقع در صورت عدم مهر مادری، فرزندی که باید، تربیت و استعدادی که باید، شکوفا نخواهد شد؛ مهر مادری مبنای تربیت اسلام است.
رئیس شورای مفتیان و اداره دینی مسلمانان روسیه تاکید کرد که اداره ما توجه ویژهای به تربیت نسل جدید مبذول کرده تا فرزندان و نوههای ما با درک صحیحی از اسلام رشد کنند.
آثار اجتماعی بدحجابی در جامعه بسیار زیاد است که سلامت فرد، خانواده و جامعه را مورد تهدید جدی قرار می دهد. در مقابل بدحجابی، حجاب آثار شخصی و اجتماعی زیادی را دارا است. جامعهای که در آن بانوان با حفظ حدود وحقوق با پوشش مناسب در جامعه حاضر میشوند و بدین ترتیب موجب پیدایش محیط سالم اجتماعی میشوند و در نتیجه، یکی از آثار اجتماعی حجاب، سلامت اجتماعی خانوادههاست.
مهدکودک علم الهدی در تلاش است تا کودکان با الگوبرداری صحیح از مربیان جذب دین مبین اسلام شده و با دین آشنا شوند.
زندگی مذهبی تابع آداب و ضوابطی است كه كودك ازهمان دوران خردسالی باید بكوشد خود را با آن تطابق دهد. وقت شناسی ، انضباط در كار، محكم كاری ، رعایت حقوق و حدود ، انس به كار ، میل به سحر خیزی ، علاقه به خواب و استراحت پس از نماز عشاء ، تقسیم اوقات شبانه روز به ساعات كار و معاشرت و استراحت و ده ها مسئله از این قبیل در دوران كودكی باید سر و سامان پیدا كنند.
مدیرآموزش و پرورش فریدونکنار گفت: تلاش ما باید بر این باشد که سیره شهدا را در بین نسل جوانان و نوجوانان ترویج داده و به آن عمل کنیم.
هدف این مرکز ایجاد انگیزه و علاقمندی در کودکان برای شناخت خداوند و دستورات اسلام است و این هدف در قالب کتابهای سرگرمکننده تحقق مییابد.
تعريف ما از زندگي و پديده هاي آن، قطعاً مسير زندگي مان را عوض مي کند. امروزه تعريف ما مثلاً از پدر بودن يا مادر بودن عوض شده است. يعني به خاطر فضاي زندگي تکنولوژيک، به خاطر فرهنگ هاي القايي، به خاطر تهاجم فرهنگي و بسياري مسائل ديگر، تعاريف ما تغيير کرده است. ما در موضوع فرزند دچار استحاله در تعريف شده ايم. مثلاً فرزند در بعضي موارد به ابزار پيونددهنده زن و شوهري تبديل مي شود که در آستانه جدا شدن هستند يا برخي افراد براي اين فرزند مي آورند که زندگي شان را گرم کند انگار که اين فرزند چسب دوقلو است! در يک نگاه ديگر، فرزند عصاي پيري است. در نگاهي ديگر، فرزند براي لذت بچه داشتن است. در نگاهي، اگر فرزند نياوريم، چه کنيم؟