همزمان با برگزاری رده استانی بیست و هفتمین جشنواره بین المللی در کانون قزوین با داوران این رویداد گفت و گو کردیم :
لطفا خودتان را برای خوانندگان ما بیشتر معرفی کنید
به نام خدایی که خود قصهگوست
و هر قصه لطفی ز الطاف اوست
آسیه رحمتی هستم. اول از همه مربی قصهگو هستم و در هر پست و جایگاهی که باشم سعی میکنم افتخار مربی و قصهگو بودن رو از دست ندم.
کارشناس امور فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان خوزستان، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و نویسندهی مذهبی و دفاع مقدس هستم.
درباره قصهگویی و جشنواره قصهگویی برایمان بگویید
قصهگویی هنری کهن و ریشهدار است که از دیرباز نقش مهمی در انتقال فرهنگ، ارزشها و تجربههای انسانی داشته است. جشنواره قصهگویی کانون نیز بستری فاخر برای زنده نگه داشتن این هنر اصیل و ایجاد تعامل میان قصهگویان سراسر کشور و حتی جهان را فراهم کرده و نقش مهمی در اعتلای فرهنگ قصهگویی ایفا میکند.
نظرتان درباره اثر و جایگاه قصهگویی چیست؟
به باور من، قصهگویی صرفاً نقل یک داستان نیست، بلکه هنری است که احساس، اندیشه و آموزش را به شکلی ظریف و ماندگار به هم پیوند میدهد. قصهها بدون آنکه مخاطب را بهصورت مستقیم نصیحت کنند، مفاهیم عمیق انسانی، اخلاقی و اجتماعی را منتقل میکنند و همین غیرمستقیم بودن، رمز اثرگذاری آنهاست.
قصهگویی به مخاطب فرصت میدهد خود را بجای شخصیتها گذاشته، با آنها همدلی کند و از تجربههایشان بیاموزد. بهویژه در کودکان، قصهها نقش مهمی در تقویت تخیل، پرورش تفکر انتقادی، رشد زبان و شکلگیری ارزشهایی مانند صداقت، مسئولیتپذیری و احترام به دیگران دارند.
از سوی دیگر، قصهگویی محدود به سن خاصی نیست؛ حتی بزرگسالان نیز از طریق قصه میتوانند بازنگری عمیقتری در احساسات، باورها و تجربیات زندگی خود داشته باشند. به همین دلیل، قصهگویی جایگاهی فراتر از یک فعالیت سرگرمکننده دارد و میتوان آن را ابزاری فرهنگی، تربیتی و حتی درمانی دانست که در هر دورهای از زندگی تأثیرگذار است.
چه قصههایی از کودکی خود به خاطر دارید؟
اول قصههای عامیانهای که پدرم برایم میگفت و بیشتر ژانر وحشت بود .
دوم قصههای کلاه پیتپیتو که از تخیل زنداییام نشات گرفته بود و شبهای کودکی وقتی در خانهی پدربزرگ جمع بودیم، به صورت بداهه برایمان تعریف میکرد. فکر میکنم یک روز باید کلاه پیتپیتو را بنویسم تا بقیه هم با آدم کوچولویی که یک ماشین جادویی داشت و از لابلای ماشینها ویراژ میداد و با سرعت نور در دنیا سفر میکرد آشنا شوند.
کدام قصه برای شما خاطره انگیز، بهیادماندنیتر و اثرگذارتر بوده است؟
در کل قصههایی که با زبان ساده اما پرمفهوم روایت میشدند، هنوز در ذهن من زندهاند؛ قصههایی که سرشار از هیجان، امید، شجاعت و مهربانی بودند.
زیباترین صحنه قصهگویی که دیده اید را برای ما توصیف کنید
زیباترین صحنههای قصهگویی را در بلایای طبیعی میتوان دید. من در زمان سیل خوزستان زمانی که مربیان برای امداد فرهنگی میرفتند، دیدم. وقتی که بچهها برای لحظاتی ترسها و غمهایشان را به فراموشی میسپردند و در دنیای جادویی قصهها غرق میشدند.
جایگاه قصهگویی را در معرفی کانون تا چه حد موثر میبینید؟
قصهگویی یکی از مؤثرترین ابزارهای معرفی کانون است؛ زیرا ماهیت فعالیتهای کانون بر پایه خلاقیت، آموزش غیرمستقیم و پرورش فکر و تخیل بنا شده و قصهگویی دقیقاً بازتابدهنده این اهداف است.
نقش تربیتی قصهگویی را تا چه حد موثر می دانید؟
قصهگویی نقشی بسیار مؤثر در تربیت دارد؛ چراکه بدون تحمیل، مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و انسانی را منتقل میکند و قدرت تخیل، تفکر و همدلی را در مخاطب پرورش میدهد.
اگر درباره روند برگزاری جشنواره قصهگویی پیشنهاد و با نظری دارید بفرمایید
۱.تشکیل کار گروه قصهنویسی جهت تولید محتوا در بخشهای مختلف جشنواره
۲.گسترش کارگاههای آموزشی قصهگویی و توجه ویژه به بخشهایی که قصهگویان نیاز بیشتر به توجیه و آموزش دارند و ایجاد فرصتهای بیشتر در جهت تعامل میان قصهگویان میتواند به غنای هرچه بیشتر جشنواره کمک کند.
و حرف آخر به انتخاب شما…
سپاسگزارم که در استان شما قصهگویی تا این حد زنده و پویا است و مطمئنم مربیان کوشاو علاقمند در پرتو حضور مدیری فهیم که قصه را به خوبی میشناسد، نسلهای آینده را با فرهنگ، ارزشها و زیباییهای انسانی پیوند خواهند داد.
و جا دارد از مهماننوازی گرم و همراهی صادقانهی همکاران پرتلاش کانون پرورش فکری استان قزوین تشکر کنم که با رفتار حرفهای و صمیمیشان، در این جشنواره فضایی دلنشین را فراهم کردند.
قصهی زندگیتان خوش باشد

ارسال دیدگاه