یادداشت فاطمه حمژه لوی در خصوص کودک و مسجد

یادداشت ذیل نوشته سرکار خانم فاطمه حمژه لوی – کارشناس مسائل فرهنگی – است با عنوان “ضرورت‌های رفتار با کودکان در مساجد ” منتشر شده است

به گزارش کودک پرس یادداشت ذیل نوشته سرکار خانم فاطمه حمژه لوی – کارشناس مسائل فرهنگی –  است با عنوان “ضرورت‌های رفتار با کودکان در مساجد ” منتشر شده است

در دنیای معاصر، تغییرات و تحولات وسیع فرهنگی و اجتماعی، زندگی انسان‌ها را با پیچیدگی‌ها و چالش‌های گوناگونی مواجه کرده است. بسیاری از انسان‌ها، مهارت‌های لازم برای مواجهه مناسب با این چالش‌ها و مسائل جدید را ندارند. در چنین شرایطی، عدم ارتباط عمیق با آموزه‌های وحیانی، باعث دور شدن هر چه بیشتر انسان از اهداف آفرینش و سقوط او می‌شود. از دیدگاه اسلام، انسان در مقام جانشین خداست و برای کسب این جایگاه باید از دوران خردسالی و حتی قبل از آن تحت تربیت قرار بگیرد تا آمادگی پذیرش تکالیف الهی را پیدا کند. بر این اساس تربیت دینی از هنگام تولد آغاز می‌شود. اگرچه در شرع مقدس اسلام، کودک تا قبل از رسیدن به سن بلوغ، تکلیفی ندارد اما در صورت نداشتن آمادگی قبلی، پذیرش این تکالیف برایش سخت می‌شود و چه‌بسا میل و رغبتی به انجام آنها نداشته باشد. از روایات نیز چنین برمی‌آید که باید کودکان را در سنین خردسالی به فراگیری امور دینی از جمله نماز و روزه تشویق کرد تا به‌تدریج برای‌شان ملکه شود. والدین و مربیان باید مطالب دینی را در حد درک و فهم کودکان و به شیوه‌های مناسب به آنها آموزش دهند. این آموزش‌ها را در مجموع، «تربیت دینی» می‌نامند. به بیان دقیق‌تر، تربیت دینی عبارت است از: مجموعه اعمال هدفداری که به منظور آموزش گزاره‌های معتبر یک دین به افراد به کار گرفته می‌شود؛ به نحوی که آن افراد را در عمل و نظر به این آموزه‌ها متعهد و پایبند می‌گرداند. تربیت، امری تدریجی است در امر تربیت، باید کودک را به تدریج برای قبول تکالیف و مسؤولیت‌های دینی و اجتماعی آماده کرد. این کار نیاز به زمینه‌سازی دارد و ارائه یکباره مفاهیم دینی به کودکان، بدون در نظر گرفتن آمادگی شناختی و عاطفی و بدون استفاده از شیوه‌های مناسب، نه‌تنها ثمری ندارد بلکه در نهایت منجر به دین‌گریزی می‌شود. در وهله اول لازم است والدین و مربیان، به آنچه آموزش می‌دهند مقید و عامل باشند. در صورتی که والدین به آموزه‌های الهی پایبند نباشند، نمی‌توانند انتظار تربیت فرزندان صالح را داشته باشند. از طرفی تربیت کودکان به دلیل حساسیت‌ها و لطافت‌های روحی‌شان، پیچیدگی‌های خاصی دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد. در روایات دینی، مراحل تربیت فرزند به ٣ دوره ٧ ساله تقسیم می‌شود. در هر کدام از این مراحل، لازم است با توجه به ویژگی‌های سنی و روحی کودک، از روش‌های مناسب استفاده کرد. مثلا در ٧ سال اول که از آن به دوران «ریاست» کودک تعبیر می‌شود، آموزش‌ها باید به دور از هرگونه اجبار و اکراه و در قالب بازی، نمایش و قصه‌گویی باشد. در ٧ سال دوم، کودک به حدی از شناخت عقلی رسیده است که بتوان فلسفه امور دینی را تا حدی برایش توضیح داد و به او، امر و نهی کرد. در صورتی که فلسفه نماز و روزه و سایر امور عبادی برای کودک مشخص نباشد، وی تکالیف دینی را به شکلی سطحی و تقلیدی انجام داده و پایه‌های ایمانش محکم نخواهد شد. «بناری» در این زمینه می‌نویسد: «ورود کودکان به مرحله جدیدی که به یک‌باره همه احکام الزامی اعم از واجبات و محرمات درباره آنان حتمیت می‌یابد، مستلزم برخی مشقت‌ها و سختی‌ها نسبت به آنان است و همین امر چه بسا سبب تکلیف‌‌گریزی و سهل‌‌‌انگاری آنان نسبت به احکام شرعی شود. از این‌ رو، برای پیشگیری از این وضعیت، در فقه احکامی برای کودکان وضع شده است و بدون آنکه الزام و اجباری بر کودکان باشد، آنان به انجام این احکام تشویق می‌شوند تا نوعی تمرین و آماده‌سازی برای آنان به حساب آید و در پرتو این تمرین، با تکلیف آشنا شده و به‌تدریج به انجام آنها عادت کنند و هنگام بلوغ، به آسانی به احکام الزامی تن دهند و به وظایف شرعی خود عمل کنند». حضور کودکان در اماکن و مراسم مذهبی، گامی مؤثر در تربیت دینی یکی از روش‌های تربیت دینی و عبادی کودکان که مورد تأکید حضرات معصومان علیهم‌السلام است، شرکت دادن آنان در مکان‌ها و مراسم‌ مذهبی است. مساجد و اماکن مذهبی نقش بسیار موثری در تربیت دینی، شکوفایی احساسات و جذب کودکان به دین ایفا می‌کنند. کودک در این اماکن در کنار بزرگسالان و هم‌سن‌و‌سالان خویش در جوی صمیمی می‌تواند مناسک مذهبی را انجام دهد و شیرینی دین را تجربه کند. در این زمینه علامه شهید مرتضی مطهری معتقد است: «بچه را باید در محیط مشوق نماز خواندن برد. به تجربه ثابت شده است اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد و نماز خواندن جمع را نبیند، به این کار تشویق نمی‌شود؛ چون اصلاً حضور در جمع، مشوق انسان است. آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهل عبادت می‌بیند، روح عبادت بیشتری پیدا می‌کند، بچه که دیگر بیشتر تحت تأثیر است». اما در این ‌باره باید به نکاتی توجه کرد. یک- آزادی دادن به کودک: همان‌طور که گفته شد، برای واداشتن کودک به انجام امور عبادی باید تا حد ممکن از راهکارهای ایجابی استفاده کرد. بنابراین اجبار کودکان برای بردن آنها به مساجد و مراسم مذهبی درست نیست. کودک، بویژه در ٧ سال اول رشد، باید احساس آزادی و امنیت کند و این جز با برخوردهای صبورانه و ملاطفت‌آمیز والدین امکانپذیر نیست. در صورتی که این مرحله از رشد، به‌درستی سپری شود سنگ بنای یک تربیت صحیح گذاشته می‌شود. اما اگر در این ٧ سال با اجبار و امر و نهی،‌ آزادی و امنیت کودک خدشه‌دار شود، شخصیتش به درستی شکل نمی‌گیرد و در مراحل بعدی، تربیت دشوارتر می‌شود. البته باید توجه داشت آزادی به معنای بی‌تفاوتی نسبت به کودک و
رها کردن او به حال خود نیست. کافی است کودک احساس آزادی کند. بدین ترتیب والدین باید وی را دورادور کنترل کنند و از راه‌های گوناگون همچون بازی، قصه‌گویی، اجرای نمایش و… زمینه لازم برای انجام تکالیف دینی را در کودک ایجاد کنند. همانطور که با اجبار و اکراه نمی‌توان راه به جایی برد، سهل‌انگاری در این زمینه نیز باعث خسران می‌شود. پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم‌السلام به طور اکید دستور می‌دهند «کودکان را از ٧-٦ سالگی به نماز خواندن عادت بدهید». دو- محبت و تکریم: در برخورد با کودکان، باید شخصیت دادن و برخورد محبت‌آمیز و محترمانه جایگزین تذکرات تند و اهانت‌بار، بی‌حوصلگی و سرزنش شود. کمبود محبت، زیان‌های شدید عاطفی، روحی و روانی در پی دارد. همچنین محبت به کودکان نباید مشروط به انجام وظایف دینی باشد، به این معنا که کودک نباید احساس کند محبت والدین را فقط در صورت انجام تکالیف دینی و حضور در اماکن مذهبی دریافت می‌کند. این مساله ممکن است باعث شود به بهانه‌های مختلف و برای برانگیختن خشم والدین از انجام امور دینی سر باز زند. در بسیاری از موارد، دین‌گریزی کودکان در خانواده‌های مومن و مقید از همین مساله نشأت می‌گیرد. سه-توجه به خواسته‌ها و نیازهای کودک: آستانه تحمل کودکان پایین است. زود خسته، تشنه و گرسنه می‌شوند و نمی‌توان از آنها انتظار داشت ساکت و آرام در گوشه‌ای بنشینند و پا به پای بزرگ‌ترها عبادت کنند. والدین باید نیازها و مقتضیات سن کودک را در نظر داشته باشند و به‌موقع به آن جواب بدهند. همچنین آستانه تحمل و ظرفیت کودک را در انجام امور دینی، باید مدنظر داشته باشند تا خاطره بدی از مسجد در ذهن او نقش نبندد. در ٧ سال دوم نیز، به فرموده پیامبر(ص) کودک در جایگاه «مشاور» قرار می‌گیرد. یعنی به‌جای استبداد و تحمیل نظرات و عقاید، باید به او بها داد و نظرش را جویا شد. چهار- ارتباط کلامی مناسب: لحن و حالت صورت والدین یا مربیان در ارتباط کلامی با کودک، بویژه در حیطه امور دینی باید نرم و محبت‌آمیز باشد. بسیاری از لجبازی‌ها، سرکشی‌ها، گوشه‌گیری‌ها و… را می‌توان با ارتباط کلامی مناسب و محبت‌آمیز رفع کرد. پنج- تشویق: تشویق یکی از ابزارهایی است که می‌توان در راستای تقویت حضور کودکان در مساجد از آن بهره برد. تشویق‌ها بهتر است درونی و غیرمادی باشد و در صورت مادی بودن، نامنظم و غیرمنتظره باشد. اینکه هر بار کودک را به شوق خریدن هدیه‌ای به مسجد ببریم، ارزش و دوام چندانی ندارد. تشویق باید به‌گونه‌ای باشد که اشتیاق درونی کودک را به نماز زیاد کند و در جهت شکوفا کردن انگیزه‌های درونی او باشد و البته تا حدی صورت بگیرد که منجر به ایجاد یک شخصیت کاذب در کودک نشود. شش- تعیین نقش: سپردن مسؤولیت‌های مختلف از قبیل پهن کردن سجاده، پخش مهر و تسبیح، اذان و اقامه گفتن و… هم احساس ارزشمندی به کودکان می‌دهد و هم می‌تواند آنها را به مسجد وابسته کند. در کل ممکن است حضور کودکان در مسجد به دلایل مختلف منجر به انجام امور عبادی نشود اما صرف همین حضور، تاثیر خود را خواهد گذاشت. البته با این شرط که مسائل گفته‌شده رعایت شود، کودک خسته نشود و بعد از پایان مراسم، تشویق و تاییدی دریافت کند.

منابع – اخلاقی، اسماعیل(١٣٨٨). تربیت دینی در عصر مدرن. مجله پگاه حوزه. شماره ٢٥٨ – ملکی، حسن؛ شاملی، عباسعلی و شکراللهی، مهدی(١٣٩٠). تربیت عبادی کودکان. نشریه اسلام و پژوهش‌های تربیتی. شماره ٥ – پاک‌نیا، عبدالکریم(١٣٨٢). حقوق متقابل والدین و فرزندان. نشر کمال‌الملک –