گفتوگو با کتابخوانترین کودک ایران و مادرش
داشتن فرزند کتابخوان یکی از آرزوهای هر پدر و مادری است حتی اگر پدر و مادری خودشان اهل مطالعه نباشند اما دوست دارند فرزندشان به جای آنکه وقتش را با گوشی بگذراند کتاب به دست بگیرد و بخواند.
به گزارش کودک پرس ، پدر و مادرهایی که بچههای کتابخوان دارند معمولاً این روحیه فرزندشان را مغتنم میدانند چون به نظرشان این عادت خوب در دنیای امروز که فضای مجازی بر هر چیزی غالب شده، بسیار سخت بدست میآید.
۶ آذر بود که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از پنج کودک و نوجوان کتابخوان که از ابتدای سال ۱۴۰۲ تا پایان آبان بیشترین کتاب را از مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سراسر کشور امانت گرفته بودند، تجلیل کرد. «مانلی محمودان» یکی از این پنج کودک بود که نفر اول این پویش ملی شد.
بد ندیدیم به همین بهانه سراغ این کودک کتابخوانِ شیرین زبان و مادرش که حتماً نقش مهمی در این موفقیت داشته برویم و با آنها درباره این مسیر علاقهمندی صحبت کنیم. این گفتوگو را بخوانید.
از کودکی تا حالا لابهلای کتابها بزرگ شدهام
مانلی میگوید کتاب خواندن را از سن ۲سالگی شروع کرده و این طور که مادرش برایش تعریف کرده به کتاب به دست گرفتن و ورق زدن کتاب علاقه داشته است. این کودک کتابخوان مسیر علاقهمندیاش به کتاب را این گونه تعریف میکند: مادرم همیشه کتاب داستان برایم میخرید و من چون خواندن و نوشتن بلد نبودم تصویرهای کتاب را میدیدم و برای خودم داستان میساختم. از ۴سالگی به کانون پرورش فکری رفتم اما پس از مدتی که کرونا شروع شد، نتوانستم بروم ولی از سال ۱۴۰۰ دوباره به کانون رفتم.
از مانلی میپرسم بیشتر آثار کدام نویسنده را دوست دارد و او با کمی مکث جواب میدهد: از میان تمام کتابهایی که خواندم، کتابهای آقای شمس (سیبیلِ عمو، دماغِ آدم برفی، سیب و جیب)، خانم کلر ژوبرت، آقای اسدالله شعبانی و خانم شکوه قاسمنیا را بسیار دوست داشتم. در زمان کرونا کتابهای صوتی گوش میدادم اما پس از آن دوره معمولاً کتابهایم را یا میخریدم و یا از کانون امانت میگرفتم. من کتابهایی که برای سنم مناسب نباشند و تصویرگری جذابی نداشته باشند را دوست ندارم و از خواندن آنها لذت نمیبرم مثلاً کتابهایی مثل «اردک کشاورز» را با وجود اینکه تصویرگری قوی ندارد میپسندم چون داستان زیبایی داشت و برای سن من هم مناسب است.
قدردانی آموزش و پرورش از نویسنده کودک
این کودک علاقهمند به کتاب و کتابخوانی دوست دارد در آینده به مسیر کتابخوانیاش ادامه دهد و به دیگرعلایق هنری و فرهنگی هم بپردازد.
از او میپرسم کتاب و کتابخوانی چه آوردهای برای او داشته و او پاسخ میدهد: من از طریق کتابخوانی توانستم موفقیتهای زیادی بدست بیاورم؛ در درسهایم پیشرفت کردم، در کانون دوستان زیادی پیدا کردم و چند روز پیش هم از وزیر آموزش و پرورش تقدیرنامه و هدیه گرفتم که همه اینها به خاطر کتاب خواندن است و از این اتفاقها خیلی خوشحالم.
کتابخوانی موجب شد نویسنده بشوم
مانلی غیر از اینکه یک علاقهمند به کتاب است از سال گذشته به جرگه نویسندگان هم پیوسته است. او با خنده و احساس رضایت از اینکه در مسیر نویسندگی قرار گرفته است، در این خصوص توضیح میدهد: خب من از ۲سالگی تا الان که ۱۰ سال دارم، ۶۵۵ کتاب خواندهام و از خواندن این تعداد کتاب احساس بسیار خوبی دارم شاید همین علاقه به کتاب و کتابخوانی سبب شد بخواهم تخیلاتم را روی کاغذ بیاورم و کتابی به اسم «خرطومم کو؟» را نوشتم. این کتاب ۲۴ صفحه دارد و درباره فیلی است که خرطومش را گم کرده و به دنبال آن میرود.
کتاب خواندن به ما آگاهی میدهد
از نویسنده کتاب «خرطومم کو؟» میپرسم چه زمانهایی را به خواندن کتاب غیردرسی اختصاص میدهد و او پاسخ میدهد: من معمولاً شبها پس از اینکه تکالیفم را انجام میدهم، شروع به کتابخوانی میکنم و خواندن هر کتاب چند روز طول میکشد.
مانلی برای بچههای همسن و سالش که میانهای با کتاب ندارند، پیشنهادهایی دارد. او میگوید: من دوستانی در مدرسه دارم که اصلاً کتاب نمیخوانند و بیشتر دوست دارند کلاس زبان و یا نقاشی بروند اما اگر کتاب بخوانند برای آنها تنوع ایجاد میشود. من حتی حاضر هستم کتابهایم را به آنها امانت بدهم تا مطالعه را شروع کنند. ما کتابهای مختلفی مثل کتاب شعر، حیوانات، علمی و کلی موضوعات دیگر داریم که کودکان میتوانند بر اساس علاقهشان این کتابها را بخوانند. همه بچهها میتوانند کتاب بخوانند و نویسندگی را شروع کنند. تکنیکهایی برای نویسندگی وجود دارد که باید از مربی بیاموزند.
اسم مربی من خانم بهناز ابوالوفایی است که علاوه بر آموزش دادن تکنیکهای شعر و نویسندگی، پیشنهاد چاپ کتابم را هم به من دادند. دوست دارم از مربیانم مثل خانم نرگس موسوی، لیلا افضلی، کبری بابایی و… تشکر کنم که کلی مطالب آموزنده به من آموختند.
این خانم نویسنده به پدر و مادرها هم توصیه میکند کتاب بخوانند و میگوید: خیلی خوب است که پدر و مادرها هم همراه بچهها کتاب بخوانند.
مادرم گاهی در خانه کتاب میخواند اما پدرم به دلیل اینکه بیشتر در محل کارش است، وقت زیادی برای مطالعه ندارد اما گاهی من در خانه برایش کتاب میخوانم.
چاپ کتاب جدیدم تا چند ماه دیگر
مانلی محمودان درباره کتاب جدیدش توضیح میدهد: چند ماه گذشته در تهران جشنواره کمیک استریپ برگزار شد. من در این جشنواره شرکت کردم و نفر اول شدم و چون استعداد این هنر را دارم میخواهم یک کتاب کمیک استریپ طراحی کنم و در صورت امکان به چاپ برسانم.
تأثیر مادر کتابخوان
«نرگس کمک» مادر مانلی محمودان با اشاره به این موضوع که خودش از جوانی عضو کانون پرورش فکری کودکان بوده، میگوید: همیشه زمانی که کتابهای جدید به مرکز میرسید حس خیلی خوبی داشتم، آنها را به منزل میبردم و مطالعه میکردم. من با کتاب بزرگ شدم. زمانی که شاغل بودم در مسیر رفت و آمد و حتی اوقات فراغت کتاب میخواندم. ما وقتی کتابی میخوانیم در حقیقت از تجربههای نویسنده استفاده میکنیم. شاید عمرمان به اندازهای نباشد که بتوانیم همه چیزهایی که در اطرافمان هستند را لمس و تجربه کنیم اما با کتاب خواندن میتوانیم به صورت رایگان از تجارب دیگران استفاده کنیم، پس بهتر است تا میتوانیم کتاب بخوانیم.
برای سرگرم شدن «مانلی» مداد رنگی و دفتر نقاشی همراهم بود
او با بیان اینکه مانلی تنها فرزند او است و او همه توانش را برای تربیت و آموزش مانلی گذاشته است، توضیح میدهد: از زمانی که مانلی را باردار بودم، برای او کتاب و قصه میخواندم، از ۶ماهگی که بچهها میتوانند بنشینند، برای مانلی کتاب میآوردم و صفحات را برایش ورق میزدم. تصاویر و رنگآمیزیهای کتابها برای او خیلی جالب بود و کمکم کتاب جزئی از زندگی مانلی شد. وقتی بزرگتر شد و به فروشگاه میرفتیم، او به سمت قفسههای کتاب میرفت.
من همیشه حواسم به این موضوع بود که به هیچ عنوان گوشی همراهم را به او ندهم، برای همین هر جا با هم میرفتیم کتاب، برگه نقاشی و چند مدادرنگی داخل کیفم میگذاشتم تا سرگرم شود. خیلی خوشحالم که این حس زیبا در وجود دخترم نهادینه شده است.
اکنون مانلی خیلی دوست دارد کتابهای جدید و متناسب سن خودش را بخواند و همه گونه کتاب را میپسندد. در اردیبهشت ماه امسال ما سه تا چهار بار به نمایشگاه کتاب رفتیم و مانلی همه کتابهای جدید کانون را خرید. من از این پشتکار دخترم بسیار لذت میبرم.
پشتکار دخترم را تحسین میکنم
مادر مانلی که در حال حاضر بازنشسته است، سعی میکند اوقات فراغت دخترش را با کلاسهای کانون پرورش فکری پر کند. او با بیان اینکه لوازم نقاشی و ساخت کاردستی در دسترس مانلی است، میگوید: مانلی عضو فعال کانون است و هر روز از کلاسهایش به نحو احسن استفاده میکند. مداد رنگی، گواش، پاستیل، کاغذ، نمد، آبرنگ و لوازم نقاشی همیشه روی میز و مقابل چشم مانلی است تا با هم شخصیتهای داستانها را بسازیم.
احترام به خواسته مانلی
نرگس کمک در خصوص شغل آینده فرزندش میگوید: مانلی دوست دارد در آینده کار هنر را ادامه بدهد، نویسنده و تصویرگر شود و من هم به خواسته او احترام میگذارم.
او توصیه میکند: خانوادهها باید بستر مناسب را برای فرزندانشان فراهم کنند تا کودکان بتوانند خلاقیتهای خود را پرورش دهند چون همه بچهها مستعد خواندن و لذت بردن هستند.
تولد دوباره مانلی
مادر مانلی از چاپ کتاب دخترش احساس خوبی دارد. او توضیح میدهد: پیشنهاد نوشتن کتاب و طرح آن را یکی از مربیان مانلی داد. مانلی چند جلسه در کلاسهای نوشتن خلاق شرکت کرده بود و با توجه به همین موضوع یکی از داستانهایی که خودش خیلی دوست داشت را تبدیل به کتاب کردیم.
مانلی تصویرگری کتاب را انجام داد و من هم در دوربُریها به او کمک کردم و با یکدیگر توانستیم کتابش را بسازیم. این کتاب را به مناسبت هفته ملی کودک به مرکز بردم و به مربی او نشان دادم. استقبال ایشان از کتاب آن قدر خوب بود که به ما پیشنهاد چاپ کتاب را داد. مراحل اداری را انجام دادیم و وزارت ارشاد هم مجوز داد.
زمانی که کتاب مانلی چاپ شد، احساس وصفنشدنی داشتم انگار مانلی دوباره متولد شده بود، حسی داشتم که توصیف آن دشوار است.
قدم به دنیای کودکی با خواندن ادبیات کودک
وی با اشاره به مشکلات و گرفتاریهای این روزهای والدین میگوید: دغدغه اقتصادی، مسئلهای است که همه ما با آن مواجه هستیم، در همین شرایط کتاب میتواند ما را از مشغلهها دور کند و چه بسا بتوانیم تصمیمهای اصولی و منطقیتری در برابر مشکلات زندگی بگیریم. من همچنان ادبیات کودک را دوست دارم چون با خواندن کتابهای کودکانه حس میکنم میتوانم بار دیگر به دوران کودکی خود بازگردم و این حس برایم ارزشمند است.
ارسال دیدگاه