قاطعانه، اما محترمانه با کودک خود رفتار کنیم
همه ما این روزها زیاد میشنویم که در بین اطرافیان فردی با مشکلات روحی دست و پنجه نرم میکرده و بعد از مراجعه به پزشک و روانشناس متوجه میشود تأثیرات تربیتی غلط در کودکی باعث شده است در بزرگسالی با اختلالات روحی جدی مواجه شود.
به گزارش کودک پرس ، خانواده اولین و مهمترین بستر تربیتی است که کودک در آن رشد میکند و کوچکترین برخورد غلطی میتواند در بزرگسالی اثرگذاری منفی داشته باشد. در واقع این خانواده است که در همان کودکی انواع مهارتها را از طریق رفتارهای درست به فرزند منتقل میکند، از مهارت گفتگو گرفته تا مسئولیتپذیری و کنترل خشم، همه و همه در بستر خانواده و از طریق والدین شکل میگیرد. مقایسه کودکان، طرد کردن آنها، تحقیر و استفاده از تنبیههای نادرست، آسیبرسانهای جدی به رابطه والد و کودک است که برای کنترل آن و جلوگیری از آسیبهای روانی در کودکان، همدلی و همیاری والدین در کنار یکدیگر را میطلبد.
فاطمه قاسمزاده، روانشناس و پژوهشگر حوزه کودکان در گفتگو با «جوان» میگوید: به لحاظ روانشناسی پدر و مادر دو ستون برای تربیت بچه در خانواده هستند و نباید اینگونه باشد که مادر صرفاً در منزل درگیر تربیت بچه شود و پدر از تربیت خود را دور بداند. افزون بر این همسویی و همنگری والدین در این زمینه، از سوءاستفاده فرزندان در بزرگسالی جلوگیری میکند.
وی یکی از مشکلات امروزی را تفاوت نظریه پدر و مادر در روش تربیتی میداند و در توضیح آن بیان میکند: طبق تحقیقات صورت گرفته حتی بدترین روش تربیتی که با همسویی پدر و مادر پیاده شود، اثرگذارتر از بهترین روشی است که همسویی والدین را پشت سر نداشته باشد.
عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان میگوید: در واقع یکی از اصول تربیتی صحیح این است که والدین در مورد اصول تربیتی فرزندان توافق کنند و تصمیمگیرنده نهایی نباید صرفاً یکی از والدین باشد.
این روانشناس، کودکی را در دیدگاه روانشناسی به سه دوره کودکی اول، دوم و سوم تقسیم میکند که به ترتیب یک تا هفت سال، هفت تا ۱۱ سال و در نهایت ۱۱ تا ۱۸ سالگی تقسیم میشود.
به اعتقاد وی حتی دوره نوجوانی هم کودکی سوم محسوب میشود که نیازمند اصول تربیتی مشخص است.
دکتر قاسمزاده در رابطه با اثر روشهای تربیتی والدین بر کودکان که در بزرگسالی بروز و ظهور مییابد نیز به «جوان» میگوید: علت بیتوجهی والدین به فرزندان در خانوادههای مختلف فرق دارد. ما خانوادههای مرفهی داریم که جشنهای تولد فرزند خود را در مهد کودک برگزار میکنند و پرستار بچه را برای تولد میفرستند. برخی مادران به جای پرداختن به فرزندانشان، غرق در خود هستند. همچنین با خانوادههایی مواجه هستیم که به دلیل تنگناهای اقتصادی مادر و پدر شیفتهای مختلف کار میکنند و فرصت رسیدگی به فرزندان را ندارند، البته وی مخالف برخی برنامههای روزانه برای والدین از قبیل دیدارهای دوستانه و باشگاه ورزشی و آرایشگاه نیست، اما آنچه در نگاه این روانشناس کودک قابل اهمیت به نظر میرسد افراط در انجام برخی امورات شخصی است که منجر به فاصله گرفتن والدین به خصوص مادران از کودک میشود.
دکتر قاسمزاده سه نوع رفتار را در برخورد والدین با کودک مطرح و بیان میکند: برخی والدین رفتارهای منفعلانهای در قبال کودک خود دارند، مثل مادران یا والدینی که به دلایل مختلف بیش از اندازه درگیر امورات شخصی خود هستند و به فرزند اهمیت نمیدهند. همچنین دسته دوم والدینی هستند که به صورت خشونتآمیز با کودک خود صحبت میکنند و هنوز هم هستند کسانی که برای تذکر به بچهها صدای خود را بالا میبرند و برای بیان علت و توضیح تلاش نمیکنند.
وی رفتار سوم را «رفتار قاطعانه» ذکر میکند و در توضیح آن میگوید: رفتار درست با کودک، قاطعانه باید باشد که توأم با محبت و مهربانی و قاطع بودن است، به طور مثال والدین برای کنترل کودک برای استفاده از تلفن همراه یا بازی با گوشی وارد فضای گفتگو و توضیح میشوند.
به اعتقاد این پژوهشگر و برنامهریز امور آموزشی و روانشناسی کودکان و نوجوانان، «رفتار قاطعانه» والدین، جدیت، توضیح و قانع کردن را به دنبال دارد. همچنین محبت و مهربانی باعث بیان توضیح درباره مسئله میشود، در نتیجه والدینی که رفتار قاطعانه دارند، در تربیت فرزندان خود موفقتر هستند و فرزندان متعادلتری خواهند داشت، چراکه والدین راهنما محسوب میشوند و این راهنمایی موجب آگاهی فرزندان میشود.
وی ضمن نقد سیستم آموزشی در خصوص مهارت آموزی والدین برای تربیت فرزند میگوید: ما ادعا زیاد داریم، اما در بعد آموزش ضعیف هستیم، در حالی که در اکثر کشورهای دنیا سیستم آموزشی نسلهای مختلف را برای تربیت فرزند در سالهای آتی آماده میسازد.
دکتر قاسمزاده میافزاید: در مدارس ما صرفاً مشکلات تحصیلی برطرف میشود و در سیستم آموزشی ما جایی برای آموزش والدین در تربیت فرزند وجود ندارد.
وی نقل به مضمون از یک کتاب میگوید: پدر و مادر خوب بودن، آموختنی است، به این معنی که ذاتاً ما توانمندی برای پدر و مادر خوب بودن نداریم بلکه باید پدر و مادر خوب بودن را آموزش ببینیم و روشهای مختلف را از طریق کلاس آموزشی یا مدارس یاد بگیریم.
به اعتقاد این فعال حوزه کودکان، خلأ آموزشی در تربیت کودک باعث میشود والدین از روشهای غلط و نادرست برای تربیت کودک استفاده کنند که این لطمه بیشتری وارد میکند.
ارسال دیدگاه