مهر بی‌دریغ خانم معلم

برای کودکان‌کار و کودکان بازمانده از تحصیل، یک معلم دلسوز است؛ معلمی دلسوز که مثل مادری مهربان، پای درددل‌ بچه‌ها می‌نشیند و نه فقط سواد خواندن و نوشتن، بلکه به آنها الفبای زندگی یاد می‌دهد.

به گزارش کودک پرس ،«سودابه حاجی‌حسینی» هم معلم داوطلب کودکان بازمانده از تحصیل مؤسسه توانمندسازی مهر و ماه است و هم مربی آشپزی بانوان سرپرست خانوار. اگرچه حادثه‌ تلخ از دست دادن فرزندش اندوهی فراموش‌نشدنی در قلبش نشاند اما حاجی‌حسینی روزنه امید زندگی‌اش را در فعالیت داوطلبانه و کمک به اقشار نیازمند جست وجو کرد. او حالا چند سالی است که خود را وقف آموزش به کودکان‌کار و کارآفرینی برای بانوان سرپرست خانوار کرده و داوطلبانه قدم در این راه پرخیر و برکت گذاشته است. با این معلم و مشاور دلسوز کودکان‌کار و بازمانده از تحصیل گفت‌وگو کرده‌ایم.

برای دانش‌آموزان کم‌سن و سالش در مؤسسه توانمندسازی مهر و ماه مثل یک مادر مهربان است. مادری که تجربه بیش از ۲ دهه مشاوره روان‌شناسی به زوج‌های جوان، کودکان و جوانان آسیب‌دیده را در کوله‌بارش دارد. حاجی‌حسینی در رشته روان‌شناسی تحصیل کرده و ۲۲ سال در یکی از مؤسسات فرهنگی به‌عنوان مشاور، کمک‌حال اقشار مختلف بوده است. اما دست سرنوشت در زندگی این مشاور دلسوز هم حادثه‌ای تلخ رقم زد.

او ۵ سال پیش پسر ۲۹ ساله‌اش را در یک حادثه دردناک از دست داد و از همان روزها مسیر زندگی‌اش برای همیشه تغییر کرد؛ حادثه‌ای که اگرچه برای او اندوهی بزرگ و غمی فراموش‌نشدنی است اما حاجی حسینی نگاهی متفاوت به آن دارد: «گاهی دوستان‌ تازه‌ام از من می‌خواهند جزئیات آن حادثه را برایشان تعریف کنم.

به آنها می‌گویم چرا هیچ‌وقت از خاطره خوش تولد یک نوزاد نمی‌پرسیم؛ از قصه نخستین قدم‌هایی که برداشته یا نخستین کلماتی که به زبان آورده. برای من زندگی مثل یک قطار است که همیشه رو به جلو حرکت می‌کند. آدم‌ها دیر یا زود از این قطار پیاده می‌شوند. مهم این است که با وجود آن غم‌ها، هرگز حرکت همیشگی قطار و مسئولیتمان در برابر دیگر مسافران آن را فراموش نکنیم.»

اما آن حادثه تلخ برای مشاور و مربی مهربانی که همیشه به دنبال روزنه امید بوده است مقدمه‌ای شد برای ورود به حوزه فعالیت‌های داوطلبانه. می‌گوید: «بعد از آن حادثه، مراحل سوگواری را پشت سر می‌گذاشتم که یکی از همان روزهای تلخ، آگهی یک مؤسسه مردم‌نهاد را در فضای مجازی دیدم. آگهی مختصر و مفیدی که البته برای من بلیت ورود به دنیای دیگر بود؛ دنیایی که فعالیت در آن فقط عشق می‌خواهد.»

  •  راه درست همین است

آگهی «مؤسسه توانمندسازی مهر و ماه» فرحزاد همان بلیتی بود که پای حاجی حسینی را به دنیایی پر از مهر باز کرد؛ مؤسسه‌ای که سال‌هاست در حوزه حمایت از تحصیل کودکان کار، کودکان بازمانده از تحصیل، حمایت از خانوارهای نیازمند و کارآفرینی و درآمدزایی برای زنان سرپرست خانوار فعالیت می‌کند.

حاجی حسینی از قصه آشنایی با این مؤسسه می‌گوید: «نخستین بار بود که به یک مؤسسه مردم‌نهاد می‌رفتم. آن روز وقتی برگه داوطلبی را پر می‌کردم، هنوز غم حادثه در وجودم زنده بود و می‌دانستم با این حال و هوا نمی‌توانم کمک‌حال کسی باشم. با وجود این، حضور در کنار افراد داوطلب، هر روز به تقویت روحیه‌ام کمک کرد. یک روز از من خواستند همراه دیگر بانوان در کلاس آموزش کامپیوتر مؤسسه شرکت کنم. پسرم مهندس کامپیوتر بود. گفتم حضور در این کلاس برای من سخت است.

وقتی آن مهندس جوان شروع به تدریس کرد یاد پسرم افتادم. یاد روزهایی که با هزار امید و آرزو سراغ رشته کامپیوتر رفت و خانه را برای ما کلاس کامپیوتر کرد. دقایق پایانی کلاس، وقتی صدای خنده بچه‌هایی را شنیدم که تازه کلاس درسشان تمام شده بود، ناگهان همه چیز تغییر کرد. دیگر مطمئن شدم که راه را درست آمده‌ام. کلاس که تمام شد، داوطلبانه همکاری با خانه فرهنگ مؤسسه را شروع کردم و مطمئن شدم حالا دیگر برای تدریس به کودکان بازمانده از تحصیل آماده‌ام.»

  •  قصه دیکته تلفنی

۴ سال از نخستین کلاس درس حاجی‌حسینی برای کودکان‌کار و کودکان بازمانده از تحصیل می‌گذرد. او انگار در تمام این سال‌ها برای این دانش‌آموزان خردسال مثل مادری دلسوز بوده است؛ مادری که با توانمندی‌اش در مشاوره و روان‌شناسی، پای درددل این کودکان نشسته و الفبای زندگی را هم به آنها آموزش داده است.

می‌گوید: «وقت گذراندن با این کودکان از هر چیزی برای من لذت‌بخش‌تر است. تا پیش از شیوع کرونا، در کلاس‌های ۳۰ نفره به کودکان‌کار و بازمانده از تحصیل تدریس می‌کردم. برای بعضی از کودکان، کلاس خصوصی برگزار می‌کردم تا خود را به دیگر همکلاسی‌ها برسانند.» حتی شیوع کرونا و تعطیلی کلاس درس هم این معلم دلسوز را از دانش‌آموزانش دور نکرد. او می‌گوید: «با شیوع کرونا، کلاس‌ها را به‌صورت مجازی برگزار کردیم. این میان بعضی از دانش‌آموزان با وجود علاقه فراوان به تحصیل، گوشی هوشمند نداشتند. تصمیم گرفتیم تدریس تعدادی از دانش‌آموزان به‌صورت تلفنی انجام شود.»

تدریس تلفنی برای حاجی‌حسینی یادآور یک خاطره شیرین است. او ماجرای سوادآموزی به یکی از کودکان مؤسسه را این‌طور تعریف می‌کند: «اگرچه در این‌ سال‌ها به فرایند سوادآموزی ده‌ها کودک‌کار و بازمانده از تحصیل کمک کردم ولی این خاطره برایم فرق دارد. چند روز در هفته به او زنگ می‌زدم تا با هم درس‌ها را دوره کنیم. پسر خردسالی که در خانواده‌ای نیازمند زندگی می‌کرد و همه وجودش پر از شوق تحصیل و پیشرفت بود.

یک روز وقتی دیکته تلفنی بیشتر از همیشه طول کشید گفت: خانم! هر وقت به من زنگ می‌زنید تا درس بخوانم، نگران پول تلفن شما هستم. نگران من نباشید. من همه درس‌ها را از تلویزیون می‌خوانم.» حاجی‌حسینی مکثی می‌کند و ادامه می‌دهد: «سن و سالی نداشت اما سختی زندگی باعث شده بود مثل بزرگ‌ترها رفتار ‌کند. کلاس‌های تلفنی‌ ما ادامه پیدا کرد. آخر سال تحصیلی، تلفنم زنگ خورد. گوشی را که برداشتم، صدای ذوق‌زده او را شنیدم که پشت سر هم تکرار می‌کرد در امتحان‌ها، قبول و حالا باسواد شده است.»

  •  امید بانوان سرپرست خانوار

حاجی‌حسینی در کنار تدریس به کودکان بازمانده‌ از تحصیل، به‌عنوان مربی آشپزی هم به کارآفرینی و درآمدزایی برای بانوان سرپرست خانوار فرحزاد در مؤسسه مهر و ماه مشغول است. او از سال ۱۳۹۷ و همزمان با راه‌اندازی بخش مهرچین مؤسسه توانمندسازی مهر و ماه به‌عنوان مربی داوطلب پای کار بوده و تا امروز زمینه درآمدزایی ده‌ها بانوی سرپرست خانوار را فراهم کرده است.

می‌گوید: «سال ۱۳۹۷ وقتی کلاس‌های گروه مهرچین با موضوع آموزش آشپزی برای بانوان سرپرست خانوار را شروع کردیم فقط ۵ بانوی سرپرست خانوار در کلاس عضو شدند. حالا این تعداد به ۲۵ نفر رسیده که با یادگیری و طبخ غذا و ترشیجات مختلف به درآمدزایی رسیده‌اند.»

حرف‌ها که به اینجا می‌رسد حاجی‌حسینی خاطره‌ای شیرین از موفقیت یکی از بانوان سرپرست خانوار برای ‌ما تعریف می‌کند: «مدیران مؤسسه، بانوی سرپرست خانواری را به گروه مهرچین معرفی کردند که علاوه بر مشکلات مالی، شرایط روحی مناسبی هم نداشت. روز اول وقتی وارد کلاس شد از همه خانم‌ها خواستم به احترام او از جا بلند شوند. او را به همه خانم‌ها معرفی کردم و از زحمت‌هایی گفتم که برای تربیت فرزندانش کشیده بود.

آن بانوی میانسال سختی‌های زیادی در زندگی‌اش، تحمل و با آبروداری فرزندانش را بزرگ کرده بود. چند جلسه بعد وقتی پس از تعامل با دیگر بانوان حال روحی‌اش بهتر شد، به من گفت تا امروز هیچ‌کسی تا این اندازه به او اهمیت نداده و از زحماتش تشکر نکرده بود. کمتر از چند ماه بعد، نه تنها سواد خواندن و نوشتن پیدا کرد، بلکه با درآمد آشپزی به خانواده کوچکش سر و سامان داد. می‌خواهم با کمک مسئولان مؤسسه، بانوان سرپرست‌خانوار بیشتری به گروه جذب شوند و بتوانند معیشت خانواده خود را تأمین کنند.»