دندان پزشکی که ۱۱ سال فرشته سلامت کودکان سرطانی شده است
«محمد رضا زرگر نژاد» دندان پزشک خیّری است که بیش از ۱۱ سال دندان صدها کودک سرطانی از اقصی نقاط کشور را به صورت رایگان درمان کرده است.
به گزارش کودک پرس ، پای که در بیمارستان محک میگذارم، اولین نگاه مضطرب که توجهم را به خود جلب میکند، کودک بی رمق و پریشان حالی است که در بغل مادر روی صندلی آرام گرفته است و ریختن کامل موهایش، حکایت از درد طاقت فرسای سرطان میدهد.
به هر گوشهای که مینگرم جزء نا امیدی و درد و رنج نمیبینم اما قصه امروزم روایت نوع دوستی دندان پزشکی است که ۱۱ سال فرشته سلامت کودکان سرطانی شده و بخشی از وقت خود را وقف خدمت رسانی به کودکان سرطانی کشور کرده است و حالا به عنوان یکی از دندان پزشکان خیّر در بخش دندان پزشکی بیمارستان محک به مداوای آنها میپردازد.
نامش «محمدرضا زرگرنژاد»، ۴۵ ساله و اهل تهران است. از سه سالگی پایش به مطب دندانپزشکی باز شد؛ آن هم مانند بسیاری از کودکان و به خاطر مصرف زیاد شیرینی و تنقلات.کاظم مهرداد، استاد دندان پزشکی و پدر دندان پزشکی اطفال او را درمان کرد و انگار همین زود رفتن به دندان پزشکی و ویزیت شدن دندان در سنین آغازین کودکی و دیدار با استادی که او را نمونه یک مرد منضبط و انسانی با شخصیت میداند، باعث شوق و رغبت برای تحصیل در رشته دندان پزشکی شد.
بهمن ماه سال ۷۱ وارد دانشکده دندان پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی شده و پس از ۷ سال تحصیل، سال ۷۸ فارغالتحصیل میشود. بعد از آن برای گذراندن طرح پزشکی خود راهی شهرستان کبودر آهنگ استان همدان میشود و در روستای«شیرینسو» طرح خود را میگذراند.
در سال ۸۰ پس از گذراندن طرح به تهران بر میگردد و در بیمارستان شهید باهنر(فرهنگیان) مشغول به کار میشود.
زرگرنژاد به منطقهای که طرح خود را گذراند و میزان محرومیت آن اشاره میکند که چطور برای درمان دندانهای روستائیان در تنگنای تجهیزات پزشکی قرار داشتند. روزهایی که با همکاری تعدادی از دوستان دندانپزشک خود، به صورت خودجوش به مناطق محروم همجوار میرفتند و دندانهای مردم این مناطق را معاینه میکردند؛ مناطقی که به گفته او محرومیت و فقر را با تمام وجود در آنجا درک کرده است.
حالا این آقای دندانپزشک در اثر دیدن محرومیت و احساس آن، بعد از اینکه به تهران برگشت تصمیم میگیرد همراه عدهای از دوستان به مردم این مناطق کمک کنند؛ چرا که آنها زندگی سخت مردمان آن مناطق را دیده و رنج و نداری را احساس کرده بودند. همین علت باعث شد تا وسایل زندگی و پوشاک مورد نیاز مردم آن مناطق را ارسال کنند.
انگار قرار بوده همه این اتفاقات، روزگار را چنان ورق بزند که سال ۸۷ پای در مسیری بگذارد که در آن همسفران زندگی کودکان بیمار و مغمومی هستند که هر روز زندگی خود را در ناامیدی و درد و رنج میگذرانند. اینجا بیمارستان کودکان سرطانی محک است.
دندانپزشک داستان ما سال ۸۶ در مرکز خرید گلستان شهرک غرب هنگامی که با خانواده برای خرید رفته بود، تابلو و کیوسک مؤسسه «محک» را میبیند. فرد متصدی کیوسک محک فعالیت محک را به طور مفصل برایش توزیع میدهد و همین دیدار باعث شعله ورشدن حس نوع دوستی پزشک جوان میشود؛ طوری که بدون فوت وقت به بیمارستان محک رفته، فرم کمک در بخش دندانپزشکی را پُر کرده و اعلام آمادگی میکند تا بی هیچ منتی و بدون دریافت وجهی خدمات دندانپزشکی به این کودکان ارائه دهد.
زمان مرداد ماه ۸۷ را نشان میدهد و بالاخره با تماس مسئولان بیمارستان قرار ملاقات با رئیس بیمارستان گذاشته میشود.کار آغاز میشود و آن هم در شرایطی که تنها چهار یونیت دندانپزشکی دسته دوم که اهدایی یکی از اساتید دندانپزشکی به محک و یکسری وسایل ابتدایی همه دارایی تجهیزات پزشکی او بود.
بعد از مدتی کار انفرادی در واحد دندان پزشکی کمکم همکارانی به او اضافه شدند و ابتدا هفتهای یک روز شروع به ارائه خدمات به کودکان سرطانی میکنند و هر کدام با همین امکانات حداقلی یا امکاناتی که از مطب خود به بیمارستان آوردند کار را پیش میبرند.
کمکم کار روی غلطک میافتد و به مرور زمان با کمک مسؤولان بیمارستان محک بخش دندانپزشکی گسترش یافت و به شکلی که اکنون میتوان گفت شاید ۸۰ درصد کودکان مبتلا به سرطان در کشور که مشکل دندانپزشکی دارند در این بخش خدمات میبینند.
حالا ۱۱.۵ سال از راهاندازی بخش دندانپزشکی میگذرد و متخصصان این بخش با تلاش خود و به روز کردن اطلاعاتشان دندانهای بسیاری از کودکان سرطانی کشور را که نیاز به درمان دارد مداوا کردهاند.
دندانپزشک پر تلاش گزارش ما از روزهای سخت درمان برایم میگوید؛ روزهایی که به دلیل داروهایی که کودکان سرطان استفاده میکنند ممکن بوده در ناحیه دهان و بافتها دچار مخاطراتی شوند یا دندان شیری که پوسیدگی وسیعی دارد و ممکن است در کودکان دیگر نگه داشته شود، اما در کودکانی که تحت درمان هستند به دلیل اینکه این کودکان ممکن است استعداد عفونت داشته باشند و شیمیدرمانی آنها تحت تأثیر قرار گیرد مجبور شوند دندانها را از محیط دهان خارج کنند.
*درمان ۲۰ هزار کودک سرطانی در مدت ۱۱ سال
زرگر نژاد از درمان حضوری به طور متوسط ماهانه ۲۰۰ نفر خبر میدهد؛ آن هم کودکانی که ممکن است چند نوع خدمات دندان پزشکی دریافت کنند و میگوید “در مجموع میتوان گفت با همکاری تیم دندان پزشکی بیمارستان چند هزار خدمت دندان پزشکی در مدت ۱۱.۵ سال به کودکان سرطانی ارائه دادهایم.”
برنامه کاری این دندان پزشک هفتهای سه روز به همراه یک تیم ۱۰ نفره دندان پزشک است که همگی داوطلبانه خدمات ارائه میدهند. آنها اکنون یکسال است که درمان ارتودنسی را به خدمات خود اضافه کردهاند.
* از نوزاد ۶ ماهه تا جوان تحصیل کرده و متأهل زیر تیغ جراحی آقای دندانپزشک
بخش دندانپزشکی بیمارستان محک محل درمان کودکان سرطانی آن هم معاینه از سن ۶ ماهگی تا کودکان و نوجوانانی که قطع درمان شده و از اختاپوس سرطان نجات یافته اند؛ همچنین افرادی که در دانشگاه تحصیل کرده یا ازدواج کردهاند، ادامه دارد.
از حال خوش این نوع دوستی میپرسم که اندکی مکث کرده و لبخندی از سر رضایت میزند و ادامه میدهد: اینجا وقتی کمک میکنیم حالمان خوش میشود. روز اولی که به محک آمدم کودکان زیادی را میدیدم که به سرطان مبتلا هستند و با ظاهری متفاوت در آغوش والدین ناراحت و مضطرب هستند.
من هم یک پدر هستم و تحت تأثیر قرار گرفتم و فکر کردم شاید همچنین مشکلاتی برای فرزند خودم پیش آید. الان هم که اینجا میآیم بهترین ساعاتی است که در طول هفته مشغول به کار هستیم. لحن کلامش را آهسته تر کرده و با آرامشی خاص از آسودگی وجدان خود هنگام خدمت رسانی به این کودکان میگوید.
*دعای والدین کودکان سرطانی گیرهای زندگیم را باز کرده است
زمانهایی است که در محک مشغول به کار هستم حس مفید بودن کرده و احساس برکت در زندگیم را به خوبی درک میکنم. دعای خیری که والدین بچهها برایم میکنند گیرهای زندگیم را باز کرده و باعث شده از پیچهای تند زندگی عبور کنم.
وقتی به این کودکان کمک میکنی از جایی که فکر نمیکنی کمک میرسد و مشکل انسان حل میشود. البته این نه برای من بلکه برای تمام کسانی است که اینجا کار میکنند و فعالیتهای خیرخواهانه دارند، اتفاق میافتد. در اینجا انسان احساس مفید بودن میکند.
* درسهای زیادی در محک آموختهام
نیمه پر لیوان این موضوع درمان شدن و بهبودی کودکان است که باید آن را ببینیم. کودکانی که درمان شدند و به زندگی برگشتهاند باعث امیدواری میشوند؛ در واقع محک یک محل درس است و بنده در اینجا خیلی درسها را یاد گرفتهام.
از این دندان پزشک متعهد میخواهم از خاطرات تلخ و شیرین خود طی این سالها برایم بگوید که سکوت معناداری کرده و در حالی که قطرات اشک گونههایش را نوازش میدهد با بغض سنگینی میگوید: خاطره زیاد است اما خاطرهای در ذهن دارم که منجر به این شد که دیگر به ظاهر افراد توجه نکنم و قضاوت زودهنگام نداشته باشم.
اینجا صدای گریه دیگر امانش نمیدهد و در حالی که سرش را پایین انداخته به داستان کودک سرطانی اشاره میکند و روزی که این کودک دردمند با زدن عینک دودی در اتاق دندانپزشکی حاضر شده بود.
آن کودک ۷ -۸ سال بیشتر نداشت و دچار تومور چشمی شده بود. ابتدا بنده نمیدانستم جفت چشمهای او را تخلیه کردهاند. با عینک آفتابی به بخش دندانپزشکی آمده بود. درحالی که دستانش در دستان پدرش آرام گرفته بود، سلام کرد.
اسمش را پرسیدم و به او گفتم “پسرم فکر نمیکنی که جایی میروی باید عینک خود را برداری” من خودم عینکش را برداشتم اما دیدم جفت چشمهایش نیست. یک لحظه احساس کردم ای کاش زمین دهان باز میکرد و من در آن فرو میرفتم! من بسیار منقلب شدم و گفتم “چرا من زود قضاوت کردم.” این یک درس بزرگی در زندگیام بود و دیگر سعی کردم ظاهر افراد را قضاوت نکنم.
درس دیگری که محک به من داد این بود که هر بیماری ممکن است برای هر فردی پیش بیاید و انسان باید در مشکلات زندگی قوی و امیدوار باشد.
امید داشتن و روحیه خیلی نقش مثبتی دارد و سعی میکنم نگاه ترحم آمیز به این کودکان نداشته باشیم بلکه ما مثل کودکان معمولی با آنها برخورد میکنیم. خوشبختانه کودکانی که به بخش دندانپزشکی میآیند ارتباط خیلی خوبی با همکارانش دارند.
اکنون بخش دندانپزشکی محک یک منبع خوبی برای درمان کودکان سرطانی در کشور است. ایمپلنتهای دندانی برای مبتلایان به سرطان یا آنها که قطع درمان شده و دندان خود را از دست دادهاند با اجازه پزشک شان برای آنها گذاشته میشود.
زرگر نژاد با آرامشی خاص از مادرانی میگوید که چطور بعد از درمان دندانهای کودک دلبندشان لبخند رضایت بر چهره میگیرند و اشاره به مادری میکند که امروز کودکش را روی یک تخت بخش دندانپزشکی آورده بود و دعای زیادی میکرد و از آثار انکار ناپذیر این دعاها در زندگیاش میگوید.
او به سختیهای کارش نیز اشاره میکند؛ اینکه باید همیشه فکر کنی که کودکی که برای درمان میآید وضعیت معمولی برای انجام امور دندانپزشکی ندارد.
از دختری که نمیتوانست روی صندلی میز دندانپزشکی بنشیند و مجبور بود به پشت بخوابد و از زمانی که مجبور شد در حالی که روی شکم خوابیده بود زیر تخت این دختر برود و در حالت دراز کش دندان او را خارج کند! یا کنترل کردن کودکانی که مرتب انواع دارو دریافت میکنند و آرام کردن این کودکان برای درمان دندان کار سختی است.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه