«اردوگاه اطفال» قصه دوسال مبارزه اسرای نوجوان با عراقی‌ها و جاسوسان آنهاست/ اعتراف یک افسر بعثی به یک نوجوان کرمانی

نویسنده «اردوگاه اطفال» گفت: این کتاب قصه دو سال از مبارزه اسرای نوجوان با عراقی‌ها و ده تن از افرادی که جاسوس عراقی‌ها بودند، است.

به گزارش کودک پرس ، احمد یوسف‌زاده نویسنده‌ای است که بخشی از خاطرات دوره اسارتش را در قالب کتاب‌های «اردوگاه اطفال» و «آن بیست و سه نفر» نوشته است. وی درباره خاطراتی که در کتاب «اردوگاه اطفال» آمده توضیحاتی ارائه کرده است.

«اردوگاه اطفال» چه کتابی است؟

این کتاب ادامه «آن بیست و سه نفر» است، چون آن کتاب فقط خاطرات هشت ماه از اسارتم بود تصمیم گرفتم «اردوگاه اطفال» را با محوریت داستانی که برای «آن بیست و سه نفر» در نظر گرفته بودم، بنویسم.

این کتاب چه برهه از خاطراتتان را شامل می‌شود؟

«اردوگاه اطفال» دقیقا از جایی که «آن بیست و سه نفر» تمام می‌شود، آغاز شده یعنی زمانی که عراقی‌ها تصمیم می‌گیرند تا اسرای نوجوان را یکجا جمع کنند. عراقی‌ها اردوگاهی برای این امر درست کردند که به اردوگاه اطفال معروف شد. آنها برای درست کردن این اردوگاه، اسیران بزرگسال را به اردوگاه‌های دیگر منتقل کردند تا اردوگاه اطفال که به رمادی ۲ و بین القفسین هم شهرت داشت، برای اسرای نوجوان آماده شود.

در حقیقت در این اردوگاه نزدیک ۵۰۰ تا ۶۰۰ اسیر وجود داشت که بین سنین ۱۷ تا ۲۰ سال بودند.

این کتاب به چه خاطراتی اختصاص دارد؟

«اردوگاه اطفال» شامل اتفاقاتی است که برای اسرای نوجوان می‌افتد. این کتاب هم مثل «آن بیست و سه نفر» مراوده با عراقی‌ها مطرح است چراکه آن‌ها می‌خواستند دست به تبلیغی مبنی بر اینکه ایران به زور نوجوانان را به جنگ می‌فرستد، بزنند.

«اردوگاه اطفال» چه تفاوتی با «آن بیست و سه نفر» دارد؟

در «آن بیست و سه نفر» فقط با عراقی‌ها مبارزه می‌کردیم، ولی در «اردوگاه اطفال» یک دشمن ایرانی هم وجود داشته است. عراقی‌ها ده نفر اسیر از یک اردوگاه دیگر به «اردوگاه اطفال» آورده بودند که طرفدار و جاسوس عراقی‌ها بودند و به همین دلیل اسرای اردوگاه مجبور می‌شدند هم با عراقی‌ها و هم با ده نفر از جاسوسانشان مبارزه کنند.

اتفاقاتی که در این کتاب به آن اشاره شده، رویداد‌های منحصر به فردی است که برای نوجوانان روی می‌دهد و داستان مبارزه اسرای اردوگاه اطفال با عراقی‌ها را در بر می‌گیرد.

هدفتان از نگارش این کتاب چه بود؟

در این کتاب سعی کرده‌ام به تمام اتفاقاتی که برای اسرای نوجوان افتاده، بپردازم تا نسل جوان بتواند با خواندن آن الگوبرداری مناسبی انجام دهد.

زیباترین خاطره‌ای که در کتاب آمده چیست؟

در «اردوگاه اصفال» خیلی اتفاقات تلخ و شیرین خوبی آمده، اما یکی از این اتفاقات مبارزه یک اسیر ۱۶ ساله در اتاق شکنجه یک نیروی عراقی است. اسیر بعد از کابل خوردن و شکنجه زیاد، به دلیل اعتراف نکردن با اتو پاهایش سوزانده شده بود به طوریکه ۶ ماه برای مداوا راهی بیمارستان شد. نکته جالب این است که بعد‌ها شکنجه‌گر هر روز به وی مراجعه می‌کرد و از نوجوان ایرانی حلالیت می‌خواست و می‌گفت: تو یک انسان فوق‌العاده‌ای، تو از انسان بالاتر هستی. این اعتراف یک افسر بعثی به یک نوجوان کرمانی با نام امیر شاه‌پسندی بود.

بازخورد مخاطب با این اثر چطور بود؟

واکنش مخاطبان خوب بود زیرا بعد به فاصله چند ماهی که از چاپ اولیه این کتاب گذشته، «اردوگاه اطفال» به چاپ هفتم رسیده است. «اردوگاه اطفال» در حال باز کردن جای خود در میان مخاطبان بخصوص نوجوانان است.

چند مدرسه در کرمان و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مسابقه‌ای میان مدارس استان برگزار کردند و برایم بسیار عجیب بود که بچه‌هایی که کتاب را خوانده بودند، این طور به آن علاقه نشان می‌دادند و آن را نقد می‌کردند. تاثیر کتاب روی نوجوانان برای خودم شوکه‌کننده بود.

این کتاب صرفا برای نوجوانان است؟

نه، نگارش کتاب مخصوص رده سنی نوجوانان نیست، ولی چون اتفاقات برای قشر نوجوان اتفاق افتاده و کنش‌ها و واکنش‌ها از سوی نوجوانان بوده، برای این نسل، کتاب جذاب شده است.

آیا بخشی در «اردوگاه اطفال» وجود دارد که بنابر صلاحدید خود تغییر در آن ایجاد کرده باشید و مستند نباشد؟

بعد از «آن بیست و سه نفر» که مورد استقبال مردم و مخاطبان قرار گرفت، تهیه‌کننده و کارگردان فیلم این خاطرات، کتاب را خوانده بودند و خیلی خوششان آمده بود و می‌گفتند این کتاب برای یک سریال تلویزیونی مناسب است، چون هر قسمت یک قصه است و در هر قصه یک قهرمان وجود دارد که همه واقعی هستند.

«اردوگاه اطفال» خاطره چند سال از اسارت است؟

دو سال. اردوگاه اطفال بعد از دو سال از هم پاشید و در این میان صد اسیر به اردوگاه دیگری انتقال داده شد که من جزو آن صد نفر بودم. البته اردوگاه در جای خود باقی می‌ماند، ولی من تا زمانی که در این اردوگاه بودم که البته مهم‌ترین اتفاقات این اردوگاه را نیز شامل می‌شود، را در این کتاب آورده‌ام.

«اردوگاه اطفال» و «آن بیست و سه نفر» جمعا چند سال از دوره اسارتتان بود؟

سه سال.

چرا به اردوگاه اطفال، بین القفسین هم می‌گفتند؟

بین القفسین بین دو اردوگاه بود که اردوگاه رمادی ۱ و عنبر. عراقی‌ها به اردوگاه قفس می‌گفتند و بچه‌ها به همین دلیل آن را بین القفسین هم می‌خواندند.

 

 

 

 

منبع: میزان