خواستگار ناکام دستور کودکربایی داد
آدمربایان پس از ورود به خانه زن جوان دختربچه ۲ ساله او را ربودند و فرار کردند.
به گزارش کودک پرس ، خواستگار ناکام برای انتقامجویی از زن موردعلاقهاش نقشه اخاذی کشید و 2نفر را اجیر کرد تا دختربچه 2ساله این زن را بربایند اما این نقشه 24ساعت بعد برملا شد.به گزارش همشهری، ساعت 16دوشنبه، بیستم اسفندماه امسال اهالی ساختمانی در جنوب تهران صدای زنی را شنیدند که فریاد میزد:« کمک کنید… دخترم را دزدیدند». همسایهها هراسان از خانه بیرون آمدند و زن جوان را دیدند که با پای برهنه به خیابان آمده و مدام به سرش میکوبد. او که ساکن طبقه اول ساختمان بود از همسایگانش خواست تا به پلیس زنگ بزنند.
شروع تحقیقات
«2زن کودکم را ربودند و با خود بردند»؛ زن جوان درحالیکه اشک میریخت در برابر مأموران پلیس این جمله را گفت و ادامه داد: همراه دختر 2سالهام داخل خانه بودیم که زنگ خانهام به صدا در آمد. وقتی در را باز کردم 2زن را دیدم به همراه کودکی خردسال. یکی از زنان درحالیکه کودک در آغوشش بود به من گفت فرزندش خودش را خیس کرده و باید شسته شود. او میگفت به مسجد مقابل خانهشان رفته اما بسته بوده و برای همین زنگ خانه ما را زده است. وقتی دیدم بچه نیاز به شست و شو دارد اجازه دادم که آنها وارد خانهام شوند و به دستشویی بروند. دخترم سرگرم بازی بود و خودم به آشپزخانه رفتم اما ناگهان صدای جیغ دختر 2سالهام را شنیدم. وقتی برگشتم دیدم یکی از آن2زن دخترم را در آغوش گرفته و تا بهخودم بجنبم هر دو با دزدیدن دخترم فرار کردند.
ردپای مرد آشنا
با شکایت این زن، پرونده کودکربایی تشکیل شد و گروهی از مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران مأمور رسیدگی به این پرونده شدند. درحالیکه ردیابیها برای شناسایی آدمربایان ادامه داشت، مردی جوان با مادر کودک تماس گرفت و برای آزادی دختر کوچولویش درخواست 40میلیون تومان پول نقد کرد. مردی که با مادر کودک تماس گرفته و درخواست پول کرده بود، آشنا بود. او کسی جز خواستگار سابق مادر کودک نبود و شاکی مطمئن بود که صدای او را از پشت گوشی شنیده و وی حتما قصد انتقامجویی دارد. زن جوان مشخصات این مرد را در اختیار پلیس قرار داد و ردیابیها برای شناسایی او که سهراب نام دارد آغاز شد. 24ساعت پس از کودکربایی پلیس توانست مخفیگاه آدمربایان را حوالی اسلامشهر پیدا کند و سهشنبه شب، تیمی از مأموران راهی آنجا شدند. عملیات مأموران نتیجه داد و به دستگیری 2زن و 3مرد منجر شد. ضمن اینکه کودک 2ساله نیز آزاد شده و تحویل مادرش شد.
فریب خوردیم
آدمربایان روز گذشته به دادسرای جنایی تهران منتقل شدند. 2زن جوان که عاملان اصلی آدمربایی هستند، مدام گریه میکردند و در چند قدمی آنها 3مرد ایستاده بودند که یکی از آنها سهراب بود. 2زن جوان مدعی شدند که سهراب آنها را فریب داده و تصور میکردند او پدر کودک ربوده شده است و به همین دلیل قبول کردند که کودک را بربایند. یکی از آنها در گفتوگو با همشهری از جزئیات نقشهشان میگوید.
چه شد که قبول کردید وارد این ماجرا شوید؟
خودم دختری 1/5ساله دارم و اصلا نمیخواستم کسی را اذیت کنم. من و دوستم(متهم دیگر) از قبل سهراب را میشناختیم. او این اواخر مدام پیش ما میآمد و میگفت همسر سابقش با مردی ازدواج کرده و اجازه نمیدهد فرزندش را ببیند. او مدعی بود که دختربچه 2ساله دختر اوست اما دادگاه حضانت او را تا 7سالگی به مادرش سپرده است. سهراب مدام پیش ما اشک میریخت و فیلم بازی میکرد که همسرش 6ماهی میشود که اجازه نداده دخترش را ببیند و او دلش برای دخترش تنگ شده است. ما هم حرفهایش را باور کردیم.
سهراب چه قولی به شما داده بود؟
راستش از وقتی از شوهرم جدا شدهام، با فرزندم در اسلامشهر زندگی میکنم. یک روز سهراب به خانهام آمد و به من گفت اگر کاری کنید که بچهام را ببینم و او را در آغوش بگیرم پول خوبی به شما میدهم. او وعده داد که 15میلیون تومان بابت دیدن بچهاش میدهد. خب این پول کمی برای ما نبود. این شد که به بهانه شستن دخترم به خانه زن جوان رفتیم و به خیال اینکه دختری را قرار است به پدرش برسانیم، دختر خردسال صاحبخانه را با خود بردیم اما نمیدانستیم که این جرم است و کودکربایی محسوب میشود. ما تا به حال پایمان به کلانتری باز نشده.
بعد از آدمربایی چه کردید؟
سهراب و 2مرد دیگر که از دوستان او بودند داخل ماشین منتظر ما نشسته بودند. من و دوستم به همراه دختر بچه و دختر خودم سوار ماشین شدیم و به سمت اسلامشهر که خانه من بود رفتیم. سهراب تمام 24ساعتی که کودک خانه من بود نقش بازی کرده و لحظهای او را از آغوشش جدا نمیکرد. مدام نقش پدری دلسوز و دلتنگ را بازی میکرد و همه ما را فریب داد.
پس چرا قصد داشتید از مادر دختر باجگیری کنید؟
زن جوان و دوستش فریاد میزدند که «ما از نقشه باجگیری بیاطلاع بودیم و سهراب بیآنکه به ما بگوید به خانواده کودک زنگ زده و درخواست پول کرده است» اما سهراب که کمی آنطرفتر ایستاده است، پاسخ سؤال را اینطور میدهد: من مادر کودک و خانوادهاش را از سالها قبل میشناختم. خواستگار سابق مادر کودک بودم اما او با شخص دیگری ازدواج کرد. من سالها قبل حدود 40- 30میلیون تومان به خانواده مادر کودک قرض داده بودم اما آنها بدهیشان را پرداخت نمیکردند. این شد که برای انتقام از آنها و رسیدن به پولم نقشه گروگانگیری کشیدم. برای این کار هم دوستانم را اجیر کردم و ناچار شدم به آنها دروغ بگویم. داستانسرایی کردم تا آنها کودک را به من برسانند و دستمزدشان را بگیرند. من در کار خرید و فروش زمین هستم و تصمیم گرفتم برای این کار به دوستانم 15میلیون تومان پول بدهم اما خیلی زودتر از آنچه تصور میکردم گیر افتادیم.
منبع: همشهری
ارسال دیدگاه