به گزارش کودک پرس ، آیا تا به حال پیش آمده که کنترل خود را از دست بدهید؟ عصبانیت و خشمی شدید که به سادگی قابل رفع نباشد؟ راه حل این مشکل را در کتابهای راهنمای بچهداری پیدا نمیکنید. ممکن است علت عصبانیت شما فقط نگرانی شدید یا ناآگاهی از روشهای خودکنترلی کودکان نوپا و لجباز باشد. دلیلش هر چه هست احتمالا عادتی نیست که دلتان بخواهد با شما بماند. برای آموزش خودکنترلی به کودک باید به چه نکاتی توجه داشت؟
واکنش والدین و نقش آن در آموزش خودکنترلی به کودک
واکنش شما خیلی مهم است. گری لندرت، پروفسور مرکز روانشناسی بازی در دانشگاه شمال تگزاس است. تحقیقات او و آزمایشهایش روی کودکان، روشهای بسیاری برای جلوگیری از ادامه عادتهای بد در اختیار شما میگذارد که البته نیاز به توجه دقیق دارند.
عذرخواهی کنید
وقتی بعضی از رفتارهای خود را نمیپسندید، اما ناخودآگاه انجامشان میدهید، قدم به جاده برگشتناپذیری گذاشتهاید. در صورت بروز چنین اتفاقی، بعد از آرام شدن، به کودک در مورد رفتارتان توضیح دهید و از او معذرتخواهی کنید و اگر کودک مایل است علاقه خود را با یک بوسه یا آغوش ابراز کنید. کودک از معذرت خواهی شما یاد میگیرد. در آموزش مقوله خودکنترلی به کودک باید نکاتی را مورد نظر داشته باشید:
روابط ترمیمپذیر هستند.
اعتراف به اشتباه کار بدی نیست.
پیام قدرتمندی که با این آموزهها به کودک میدهید، این است که او دوستداشتنی است. آن قدر دوستداشتنی که مادرش حاضر شده وقت بگذارد و از او معذرتخواهی کند.
کودک را به داشتن نظم شخصی تشویق کنید
یک زندگی سالم نیاز به گرفتن تصمیمهای درست و همچنین عمل به آن تصمیمها دارد. این یعنی ترک انجام کارهای برنامهریزی نشده و فکر کردن قبل از انجام کارها و یاد گرفتن کنترل نفس است. باید به بچهها فرصت تصمیمگیری بدهیم؛ نه این که همیشه خودمان برایشان تصمیم بگیریم. آنها باید مسئولیتپذیری را یاد بگیرند. مسئولیتپذیری بخش مهمی از نهادینهسازی خودکنترلی درست در فرزند است.
بستری برای تصمیمگیری و روبرو شدن با عواقب آن فراهم کنید
تنبیه به بچهها یاد میدهد که هر کاری عاقبتی دارد، اما کودک شما را عصبانی و ضعیف رها میکند. اگر فرزندتان را از عواقب تصمیمهایش آگاه کنید، او را در موضع قدرت قرار دادهاید. این گونه او قبل از این که کاری انجام بدهد از عواقب آن آگاه است. با این روش علاوه بر احترام به تصمیمهایش، حس مسئولیتپذیری را هم در او تقویت میکنید.
مثلا بگویید «اگر تصمیم بگیری روی دیوار نقاشی بکشی یعنی انتخاب کردهای که نمیخواهی کیک بخوری» یا «اگر تصمیم بگیری که روی کاغذ نقاشی بکشی یعنی تصمیم گرفتهای میخواهی کیک بخوری». برای روشن شدن قضیه، جملهها را چند بار، همراه با حرکات بدنتان تکرار کنید. مثلا به دیوار یا کیک اشاره کنید.
توجهش را جلب کنید
از جملههایی که برای او سخت و ثقیل است استفاده کنید. مثلا «هر وقت به اندازه کافی گوش شنوا برای حرفهای من داشتی شروع به صحبت با تو خواهم کرد». فهم این جملات برای او سخت است و توجهش را جلب خواهد کرد. این رفتار در شکلگیری خودکنترلی برای کودک نقش مهمی دارد.
او را مجبور به تصمیمگیریهایی که مناسب سنش نیست، نکنید
تصمیمها باید مناسب سن کودک شما باشند. کودکان را در معرض گرفتن تصمیمهایی که به سنشان نمیخورد قرار ندهید. اجازه دهید کودک نوپای شما فقط بین دو مورد انتخاب کند؛ مثلا «میخواهی اول ماست بخوری یا سیب؟»؛ او را مقابل انتخابهای غیر قابل مذاکره قرار ندهید. مثلا «تصمیم داری حمام کنی یا نه؟» مذاکره کردن نقش مهمی در خودکنترلی کودک دارد و به او قدرت و تشخص تصمیمگیری میدهد.
سر حرف خود و عواقب کار بایستید
وقتی کودک شما تصمیمی میگیرد برایش نتیجه را روشن کنید؛ مثلا «این که الان تصمیم گرفتهای روی دیوار نقاشی کنی یعنی انتخاب کردهای که بعدا نمیخواهی کیک بخوری» و حتما سر حرف خود بیاستید. اگر کودک شما ادعا میکند که مثلا «معذرت میخواهم. پاکش کردم»، به او توضیح دهید که مهم نیست پاکش کرده است؛ مهم این است که همان لحظه که تصمیم گرفته روی دیوار نقاشی بکشد، خودش انتخاب کرده که نمیخواهد کیک بخورد. این سختترین قسمت کار است، اما همین برخورد به او یاد میدهد سر حرفهایش و عواقبشان بایستد. ممکن است مدتی طول بکشد تا فرزند شما این مفهوم را درک کند، اما بالاخره میفهمد. دکتر گری لندرت این روش را برای کودکان بین دو تا سه سال پیشنهاد میکند.
لازم نیست کودک بیش از حد تصمیمگیری کند
مطمئن شوید که در طول روز گرفتن بیشتر از دو یا سه تصمیم را به عهده خود کودک نمیگذارید؛ زیرا تصمیمگیری مداوم هم از حد توان کودک خارج است. با بزرگ شدن کودک، میتوانید گام به گام، بر اساس حد توانش، تعداد انتخابها را با نظارت خود و احتیاط افزایش دهید. قبل از اعمال هر تغییری، بگذارید کودک کم کم با افزایش تعداد تصمیمها کنار بیاید.
هر گاه به ذهنتان خطور کرد که کار را شل بگیرید به یاد بیاورید که کودک شما برای یادگیری نظم شخصی نیاز به والدینی دارد که خودشان قانونهایشان راعایت میکنند. در غیر این صورت، در آینده وقتی فرزند شما تحت فشار حال و هوای نوجوانی و گروه همسالانش است نمیتوانید در تصمیمگیریها به او کمک کنید. عمیق فکر کنید و آیندهنگر باشید. ارزشش را دارد.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
ارسال دیدگاه