درد و دل‌های عمو پورنگ از تلویزیون تا مسئله ازدواج

داریوش فرضیایی که با نام هنری «عمو پورنگ» در بین کودکان معروف شده است، در گفت‌وگویی صمیمانه به درد و دل‌های خود از فضای تلویزیون و مسائل شخصی خود پرداخت.

به گزارش کودک پرس ، داریوش فرضیایی یا عمو پورنگ بچه‌ها روز گذشته در یک برنامه تلویزیونی درباره اینکه سؤالات متعددی است که چرا تا به حال ازدواج نکرده و آیا قصد ازدواج دارد این‌گونه پاسخ داد: “شاید یکی از دلایل نرفتن به دورهمی پرسیدن سؤال چرا «عاشق شدی؟» بوده است. من یک چهره پیش کودکان دارم و عموپورنگ هستم نباید آن را به‌هم بزنم. به هرحال هرکسی حریمی دارد و دلش نمی‌خواهد همه به آن حریم بیایند.

برای اولین بار می‌گویم که من سه بار عاشق شدم و می‌خواستم ازدواج کنم اما جواب رد شنیدم چون ملاحظات بیشتر مادیات بود. هر سه نفر بعد از آن موضوع بخت‌شان باز شد و به‌سرعت ازدواج کردند و جالب اینجاست که به خارج رفتند و حالا بچه‌هایشان بیننده برنامه‌های من هستند. در هند هم که بودم به یک نفر علاقه‌مند شدم و می‌خواستم ازدواج کنم، هندی‌ها خیلی به شوهرانشان احترام می‌گزارند. البته معلوم نیست شاید یک‌دفعه رفتم آنجا و ازدواج کردم”.

البته عمو پورنگ {داریوش فرضیایی} درباره بی‌مهری به برنامه‌های کودک این‌چنین گفت: “از بى مهری‌ها خسته‌ام، این بی‌مهری می‌تواند از جانب مدیران باشد یا افراد دیگر. این‌که اصلاً حوزه کودک به‌اندازه بخش‌های دیگر مهم نیست و فرش قرمز برای ما پهن نمی‌کنند ما را ناراحت می‌کند. از قضاوت‌ها و خراش‌هایی که به روح هم وارد می‌کنیم خسته‌ام”.

عمو پورنگ در برنامه تلویزیونی به روزهایی اشاره کرد که تکراری بشود اجرا را با معلمی عوض می‌کند: “هر زمان که تکراری بشوم می‌روم. وقت مردم ارزش دارد و من نمی‌خواهم تکراری باشم. اگر کار اجرا نکنم و در تلویزیون نباشم کاری را انجام می‌دهم که به حوزه کودک ربط داشته باشد. معلم می‌شوم و می‌روم در مهد‌کودک و دبستان درس می‌دهم. شاید جالب باشد بگویم که من قبل از مجری شدن دوست داشتم معلم بشوم”.

وی در پایان درباره نقش‌هایی که از سوی کارگردانانی همچون داریوش مهرجویی و کیومرث پوراحمد به او پیشنهاد شده و نپذیرفته هم بیان کرد: “من دلم می‌خواهد نقش خودم را بازی کنم؛ نقش داریوش فرضیایی! پیشنهادات زیاد بازی داشتم؛ یک‌بار کیومرث پوراحمد به من پیشنهاد بازی داد که قبول نکردم و ایشان بعد از آن «گل‌یخ» را ساختند و فکر می‌کنم برای همین فیلم به من پیشنهاد دادند. علی قوی‌تن برای فیلم «سرود‌ تولد»‌ و نقشی که بعد از آن امین حیایی بازی کرد به من پیشنهاد کرد. داریوش مهرجویی هم یک بار به من از طریق محمدرضا شریفی‌نیا پیشنهاد بازی داد برای فیلم «مرد اسباب‌بازی‌فروش» که هیچ وقت هم ساخته نشد. یادم می‌آید وقتی پیشنهاد را رد کردم شریفی‌نیا گفت که “من به این کارها کار ندارم فیلمبرداری که شروع شود دست و پایت را می‌بندم و به‌زور تو را می‌آورم”. گویا دختر داریوش مهرجویی مخاطب من است و ایشان برای آن فیلم به من لطف داشتند و می‌خواستند حتماً بازی کنم اما آخرش به‌خاطر سرمایه‌گذار جور نشد و فیلم ساخته نشد. همچنین برای نقش حمید گودرزی در «چپ‌دست» هم به من پیشنهاد بازی شد که قبول نکردم. حسین قناعت هم از دیگر کارگردانانی بود که به من پیشنهاد بازی داد”.