نجات کودک ۴ ساله شیرین‌ترین خاطره‌ام بود/ آژیر خودروهای امدادرسان بی‌دلیل به صدا درنمی‌آید

آتش‌نشان قزوینی گفت: هیچ‌گاه صدای آژیر خودروهای امدادرسان بی‌دلیل به صدا در نمی‌آید، مردم همکاری بیشتری با آتشنشانان داشته باشند.

به گزارش کودک پرس ، افراد زیادی در جامعه وجود دارند که شغلشان را با عشق و علاقه انتخاب کردند و حاضرند برای نجات جان هم نوعانشان صادقانه از جان خود بگذرند.

هفتم مهرماه به نام «آتش نشانی و ایمنی» نامگذاری شده است؛ در واقع این روز بهانه ای است تا به گرامیداشت انسان هایی بپردازیم که از جان و آسایش خود در راه حفظ جان و آسایش ما می گذرند تا بتوانیم در امنیت زندگی کنم.

سال ۱۳۵۹ درست در همین روز بود که پالایشگاه آبادان در جنگ تحمیلی از سوی دشمن مورد حمله هوایی قرار گرفت، پس از این اتفاق آتش نشانان برای اطفای حریق وارد عمل شدند اما این بار آتش تنها دشمن آنها نبود، بلکه در حین اطفای حریق بار دیگر این پالایشگاه بمباران شد و تعداد زیادی از آتش نشانان در این حادثه شهید شدند.

حدود ۲۰ سال پس از این اتفاق یعنی در سال ۷۹ ستاد هماهنگی امور ایمنی آتش نشانی کشور پیشنهاد داد تا به بهانه این اتفاق هفتم مهر به عنوان روز ملی آتش نشانی و ایمنی نامگذاری شود و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز آن را تصویب کرد.

جنگ آتش نشانان با آتش تمامی ندارد و آنها وقتی در ایستگاه صدای آژیر را بشنوند لحظه‌ای را برای رسیدن به محل حادثه تلف نمی‌کنند تا هر چه زودتر برای نجات جان و مال مردم دل به حادثه بزنند. رشادت‌های آتش نشانان داستان‌های فراوانی دارد که خط بسیاری از این داستان‌ها را ایثار و از خودگذشتگی تشکیل می‌دهد.

به بهانه هفته گرامیداشت آتشنان به سراغ یکی از آتشنشانان فداکار استان قزوین رفتیم تا گپ و گفتی با او داشته باشیم؛

عباس عبدالرحیمی افشار یکی از آتش نشانان با سابقه قزوینی است که سالهاست با عشق و علاقه به این شغل پرخطر همواره برای کمک به همنوعانش شبانه روز تلاش می‌کند.

در ادامه گفت و گویی جذاب با او خواهیم داشت…

 

از چه سالی وارد شغل شریف آتشنشانی شدید؟

بنده از سال ۶۷ وارد آتش نشانی شهرستان البرز شدم اما با وقفه‌ای که به دستور مدیریت از واحد آتش نشانی صادر شد چندسالی از این فضا دور بودم و مجدد از سال ۸۸ در واحد خدمات اتش نشانی مشغول به کار شدم.

 

چطور شد که شغل آتش نشانی را انتخاب کردید؟

باتوجه به علاقه ای که به شغل های امدادی داشتم این شغل را انتخاب کردم؛ دوست نداشتم ساعات کاری ام برای خدمات رسانی به مردم محدود به ساعت خاصی باشد؛ به همین خاطر خداوند را شاکرم که چنین فرصتی به من داده تا بتوانم تمام لحظات عمرم را صرف خدمات رسانی به مردم کنم.

به خاطر دارم که مراسم نوعید مادرم را به جهت حادثه آبگرفتگی سه راه شهرصنعتی ترک کردم و یا در زمان کسالت پدرم در بیمارستان بارها ایشان را به کادر بیمارستان سفارش می‌کردم و خودم را به محل حوادث می‌رساندم.

 

واکنش خانواده نسبت به شغل شما چطور است؟

از آنجایی که بنده در یک خانواده نظامی و فرهنگی بزرگ شدم همواره دید بازی نسبت به خدمت رسانی به مردم داشتم.

با تشویق پدر و مادرم و ارق خاصی که به آتش نشانی داشتم این شغل را پذیرفتم و تاکنون نیز با لطف خداوند و همکاری خانواده توانستم در این شغل بمانم و راهم را ادامه دهم.

 

خاطره خوشی از دوران خدمتتان برایمان بگویید؟

شغل آتش نشانی از لحظه اعلام زنگ حریق تا اعزام به محل حادثه سرشار از خاطرات خوب و بد است.

استرس طی کردن مسیر تا محل حادثه و متاسفانه عدم همکاری راننده‌ها با خوردوی آتش نشانی همه از مواردی است که بارها تجربه کردیم اما بعد از مدیریت حادثه چنان لذت خاصی به ما می‌دهد که توصیف نشدنی است.

به خاطر دارم چند سال پیش در منطقه ۸ مسکونی شهرستان الوند یک پسر بچه ۴ ساله بعد از خارج شدن مادرش از منزل داخل خانه محبوس و درب قفل شده بود.

بعد از استقرار یافتن در محل حادثه با رعایت نکات ایمنی و هماهنگی لازم با نیروی انتظامی، از پنجره وارد ساختمان شدیم.

زمانی که کودک را دیدم به حدی گریه کرده بود که آثار شورابه اشک چشمان بر روی گونه هایش خط انداخته بود.

وقتی کودک مادرش را دید و نجات پیدا کرد از شیرین‌ترین لحظاتی بود که تجربه کردم.

و یا نجات جان آقایی در شرکت خوش خواب که پایش دچار حادثه شده و داخل آسانسور محبوس شده بود.

نجات جان چند توله سگ در چاه یکی از شرکت‌ها نیز یکی از خاطره انگیزترین لحظاتی بود که تجربه کردم.

آرامشی که برای نجات موجودات زنده داریم؛ شاید قابل ثبت و ضبط نباشد.

تمام لحظاتی که سبب نجات افراد و یا حتی موجوات زنده شدیم برایم خاطره است.

زمانی که به محل حادثه می رسیم و بعد از مدیریت حادثه و جلوگیری از عدم ازدیاد خسارت مالی و جانی خوشبختانه با رضایت و خشنودی افراد حادثه دیده همراه است.

رضایت افراد حادثه دیده از خدمات رسانی و بدرقه با محبت آن‌ها از محل حادثه شیرین‌ترین دست مزد همیشگی ما است.

 

در خصوص حادثه شهادت همکارتان شهید سید جعفر صادقی برایمان بگویید؟

شهید صادقی از لحظه ورودشان به ایستگاه آتش نشانی شهر صنعتی همواره تغییرات خوبی در حوزه آموزش های لازم در خصوص امداد و نجات ایجاد کرد.

ایشان علاوه بر آتش نشانی شهر صنعتی در حوزه هلال احمر استان و کشور مطرح بودند.

متاسفانه در روز حادثه بنیان کالا ایشان از دفترشان با یک خودروی عملیاتی دیگر به محل حادثه آمده بودند به طوری که حتی بنده متوجه لحظه ورود ایشان به کارخانه نشده بودم.

فرمانده آن عملیات بنده به همراه آقای محدث بودیم که به محض حضور در محل حادثه و ایجاد تمهیدات لازم اعلام کردیم کل پرسنل کارخانه را تخلیه کنند اما مدیر کارخانه به کارگرها دستور داده بود حادثه کنترل شده است و هیچ خطری ما را تهدید نمی‌کند.

در همان لحظه سید جعفر صادقی به همراه تیم عملیاتی امداد و نجات به محل حادثه آمده بود.

وی به جهت کمک به کنترل حادثه دستگاه تنفسی را بسته و وارد کارخانه شده بود که متاسفانه در همان ۵ دقیقه اول حادثه انفجار رخ داد و ما را برای همیشه عزادار ایشان کرد.

بنده مدت بسیاری نمی‌توانستم عدم حضور ایشان در کنار تیم را تحمل کنم و این غم بسیار سنگینی برای من و تمام همکاران دیگر آتش نشانی بود.

 

آیا اگر حادثه پلاسکو رخ نمی داد تغییری در دید مردم نسبت به شغل آتش نشانی ایجاد می‌شد؟

متاسفانه خیر! حادثه پلاسکو با بازتابی که از طریق رسانه‌ها در کل کشور داشت شرایطی را ایجاد کرد تا مردم نسبت به سختی‌های شغل آتش نشانی آگاه شوند.

بعد از حادثه پلاسکو مردم همکاری بیشتری با پرسنل آتش نشانی داشتند اما معمولا با تغییر شرایط و نسل‌ها لازم است رسانه‌ها شرایطی را فراهم سازند تا آگاهی مردم نسبت به شغل‌های امدادی نظیر اورژانس، هلال احمر، آتش نشانی و نیروی انتظامی حاصل شود.

متاسفانه برخی فکر می‌کنند پرسنل امدادی آژیر خودروی خود را تفننی به صدا درمی‌آورند.

هیچگاه صدای آژیر خودروهای امدادرسان بی دلیل به صدا در نخواهد آمد چرا که این صدا برای خود پرسنل هم آزار هنده است.

استرس اینکه به موقع به محل حادثه برسیم و به مصدومان کمک کنیم همواره در وجود ما است به ویژه همکاران اورژانس که از لحظه اعزام تا رساندن مجروحین به مراکز درمانی در استرس هستند.

خواهشمندیم مردم نسبت به آژیر و چراغ گردان خودروهای امدادی بی تفاوت نباشند چرا که هر لحظه ممکن است خود ما و یا خانواده‌هایمان نیازمند کمک باشند.

بنده در زمان بیماری پدرم این لحظات را درک کردم به همین خاطر ثانیه‌ها هم برایم اهمیت دارد.

متاسفانه برخی راننده‌ها به خودروهای امدادی اجازه عبور نمی‌دهند و یا با آمبولانس کورس می‌بندند.

از نظر بنده این مسائل باید فرهنگ سازی شود و ما باید آموزش‌های لازم را در مکان‌های عمومی به ویژه در سطح مدارس ابتدایی داشته باشیم.

حادثه پلاسکو موجب شد مردم نسبت به سختی‌های شغل آتش نشانی و مسئله ایمنی و همکاری با دستگاه‌های امدادی آگاه شوند.

شهادت این عزیزان شاید در زمان کوتاه موجب شد نظرات و دیدگاه‌های مردم نسبت به ایمنی تغییر کند به طوری که خیلی از اماکن مجهز به سیستم اطفای حریق شدند و برخی خاموش کننده‌های دستی تعبیه کردند و خیلی از ساختمان‌های تازه تاسیس ایمنی لازم را رعایت کردند.

 

حرف آخر؟

آرزوی سلامتی برای همه هموطنان دارم و امیدوارم هرگز حادثه نبینند.

 

 

 

 

منبع: شاخص