فرهاد حسنزاده: توجهی به آثار خوب تالیفی نشده است
فرهاد حسنزاده، نامزد نهایی جایزه جهانی اندرسن، معتقد است که نویسندگان ایرانی به اندازه عمر ادبیات کودک و نوجوان در کشورمان کاره کردهاند اما به آثار خوب تالیفی که تعدادشان هم کم نیست و تجربههای ایرانی پشت آنها نهفته است، توجهی نشده.
به گزارش کودک پرس ، مطرح شدن در سطح جهانی و بازارهای بینالمللی و دریافت جوایز معتبر جهانی ازجمله افقهایی است که اغلب نویسندگان و پدیدآورندگان کتابهای کودک و نوجوان مدنظر دارند و به آن میاندیشند. اما اینکه ادبیات کودک و نوجوان ایران تا چه اندازه توانسته در سطح بینالمللی مطرح شود و نهادهای مدنی مانند شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان چه نقشی در این زمینه دارند، پرسشی است که کارشناسان و صاحبنظران پاسخهای مختلفی به آن میدهند. بر این اساس گفتوگویی داشتهایم با فرهاد حسنزاده، نامزد نهایی جایزه هانس کریستین اندرسن 2018 و عضو هیئت مؤسس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، که بیش از 80 عنوان کتاب در کارنامهاش دارد، کتابهایی که برایش عناوین برگزیده و تقدیری بیش از 40 جایزه ادبی مانند جایزه کتاب سال، شورای کتاب کودک و قلم زرین را به ارمغان آورده است. حاصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
چرا ادبیات کودک و نوجوان ما نتوانسته به جایگاه قابل توجهی در سطح بینالمللی و جوایز جهانی برسد؟
زبان ادبیات، زبان واژههاست و تا زمانی که واژهها به زبان مقصد ترجمه نشوند، نمیتوانند ارائه شوند. مثل تصویر، فیلم یا نقاشی نیست که نیازی به ترجمه نداشته باشد. اما این اتفاق به شکل اصولی و کامل رخ نداده است و دلیل آن هم روشن است. یکی از دلایل آن این است که ترجمه و انتشار کتابهای ما در خارج از کشور یک نوع داد و ستد فرهنگی است. وقتی ما به قوانین کپی رایت، پایبند نباشیم قطعا این داد و ستد سخت میشود. البته موانع زیادی هم بر سر راه پذیرفتن این قانون وجود دارد مثلا اینکه این قانون ابتدا باید در مجلس شورای اسلامی تصویب شود.
پس با این وجود نمیتوانیم امیدی به برطرف شدن این مشکل و ترجمه و انتشار کتابهایمان در خارج از کشور داشته باشیم؟
پیشنهاد من این است که ترجمه تحت رعایت کپی رایت به عنوان یک ارزش در کشور درآید و این ارزش از سوی نهادهای مختلف دیده شود و به آن به عنوان یک ملاک یا معیار بها داده شود و اگر قرار است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امتیازی به ناشران دهد به این مساله توجه کند. همچنین جدای از قوانین اگر تعدادی از ناشرانی که به این قضیه پایبند هستند انجمن یا نهادی داشته باشند و بتوانیم این مساله را در نشر جا بیاندازیم، سایر ناشران هم تشویق میشوند به این مساله پایبند باشند. در این شرایط ناشران خارجی هم با دیدن رغبت ناشران ما به رعایت حق کپی رایت نسبت به ترجمه و چاپ کتابهای ما رغبت پیدا میکنند.
محتوای کتابهای تالیفی چه تاثیری در دیده نشدن ادبیات کودک و نوجوان دارد؟
با توجه به اینکه ادبیات کودک و نوجوان ما جوان است و راه درازی در پیش دارد نیاز دارد تجربههای بیشتری کسب کند و برای راهیابی به بازارهای جهانی باید بیشتر به موضوعهای جهانشمول بپردازد. اما در بین کتابهای تالیفی کم نیستند آثاری که این موضوعات را در دل خودشان داشته باشند. در عین حال ادبیات کلاسیک ما هم پشتوانه خوبی است و بازنویسی و سادهنویسی آنها برای بچهها این قدرت را دارد که به زبانهای دیگر ترجمه شود و نمونه و نمادی باشد برای معرفی ادبیات کشورمان به سایر کشورها.
به نظر شما ادبیات تالیفی ما تا چه اندازه به ذائقه کودکان و نوجوانان امروز و ادبیات روز دنیا نزدیک است؟
ما به اندازه عمر ادبیات کودک و نوجوان در ایران کار کردهایم و در همین سطح هم آثار خوب، متوسط و بد داریم اما توجهی به آثار خوب ما که تعدادشان هم کم نیست و تجربههای ایرانی پشت آنهاست نشده است. ممکن است که ما در ژانر فانتزی نتوانستهایم چندان موفق باشیم و کشورهای دیگر از ما قویتر بودهاند اما در ادبیات رئالیستی و داستانهای خیالانگیز کودکانه و افسانهها و قصههای فولکلور چیزی کم نداریم و درواقع نمیتوان گفت که ضعف تالیف داریم.
اشاره کردید که در ادبیات تالیفی کار خوب زیاد داریم، آیا این کارها با ادبیات پرفروش روز دنیا از لحاظ محتوا و نزدیک بودن به ذائقه مخاطب، قابل مقایسه هستند و اگر اینقدر کتاب تالیفی خوب داریم چرا میزان استقبال کودکان و نوجوانان از آثار ترجمه بیشتر است و آثار تالیفی فروش چشمیگری در مقایسه با آثار ترجمه ندارند؟
ادبیات ایران نباید در یک کفه ترازو و ادبیات دنیا در کفه دیگر ترازو قرار گیرد و با هم مقایسه شوند. مترجمان ما بهترین کارهای هرکشور را انتخاب و ترجمه میکنند و ما ادبیات خودمان را با بهترینهای کشورهای دیگر مقایسه میکنیم. این مقایسه صحیح نیست. از سویی دلیلی ندارد که کار تالیفی که در ایران خوب محسوب میشود در سایر کشورها هم مورد استقبال قرار گیرد. چون هر کاری معیارهایی دارد که ممکن است در زمان ترجمه خوب منعکس نشود و ارزش ادبی به خوبی منتقل نشود یا ناشران سایر کشورها احساس کنند این کتاب در کشورشان مورد استقبال قرار نمیگیرد و لذا آن را برای ترجمه انتخاب نکنند و این کاملا طبیعی است همانطور که ممکن است کتابی در کشور دیگری با استقبال روبهرو شود ولی در کشور ما اینگونه نباشد.
در بخشی از صحبتان اشاره کردید که ممکن است در زمان ترجمه ارزش ادبی به خوبی منتقل نشود، به نظر شما ترجمههایی که از آثار تالیفی در ایران انجام میشود مانند ترجمههایی که از آثار شما انجام شده، تا چه اندازه توانسته حق مطلب را ادا کند و گویای مفهوم مورد نظر شما به عنوان نویسنده اثر باشد و آیا با ضعف در ترجمه آثار تالیفی روبهرو هستیم؟
نمیتوان نظر کلی درباره این ترجمهها داد که خوب یا بد است. چون تعریفهای متفاوتی در این زمینه وجود دارد. درباره ترجمه آثار خودم، چون من به زبان مقصد تسلط ندارم نمیتوانم مقایسهای داشته باشم، اما مثلا درباره کتاب «زیبا صدایم کن» که به زبان ترکی استامبولی ترجمه شده است وقتی بازخوردهای آن را در فضای مجازی میبینم، نوجوانها و بزرگسالانی که اثر را خواندهاند کامنتهایی در فضای مجازی میگذارند که نشان میدهد ترجمه خوبی انجام شده که بر مخاطبان آن کشور تاثیرگذار بوده است. اما درباره کتابهای کودکی که از من ترجمه شده بازخوردهای زیادی نگرفتهام چون کودکان زیاد اهل فضای مجازی نیستند و کامنت نمیگذارند.
نویسندگان، به صورت خودجوش، چه نقشی میتوانند در معرفی ادبیات ایران و آثارشان به ناشران دیگر و جوامع بینالمللی داشته باشند؟
در زمان گذشته معمولا نویسندگان اثری را در خلوتگاه خودشان مینوشتند و کاری نداشتند که این اثر به کجا میرود و آیا ترجمه میشود یا نه. اما امروزه با امکاناتی که فضای مجازی در اختیار نویسندگان قرار داده است، نویسندگان هم باید فعال عمل کنند و خودشان و اثرشان را در جاهای مختلف معرفی کنند. با آژانسهای ادبی ارتباط برقرار کنند، در نمایشگاههای بینالمللی شرکت کنند و کارهایی که در معرفی شدنشان تاثیر دارد، انجام دهند.
شما به عنوان یک نویسنده چقدر در این زمینه فعالیت داشتهاید، آیا سایت یا وبلاگی برای معرفی خود و آثارتان به زبان انگلیسی دارید؟
من سالهاست که سایت دارم و خودم آن را طراحی کردهام. چند سالی هم هست که بخش انگلیسی را به آن اضافه کردهام و ترجمههایی که از معرفی کتابهایم داشتم در سایتم قرار دادم. و گاهی هزینههایی برای ترجمه مطالب مورد نظرم متحمل میشوم تا در سایتم قرار دهم. دو بار هم بازخوردهای خوبی از سایتم گرفتم و یکی از آژانسهای ادبی خارج از کشور خواسته بود معرفی بیشتری از کارهایم ارائه دهم. همچنین تلاش کردهام در نمایشگاههای بینالمللی هم شرکت کنم. شرکت در نمایشگاههای بینالمللی سود دوجانبه دارد؛ هم برای نویسنده خوب است که فضای نمایشگاه را میبیند و از آن فضا انرژی میگیرد تا کارهای بعدیاش را به خوبی ارائه دهد و هم ناشران و نویسندگان با نویسنده آشنا میشوند. در چند سالی که در نمایشگاههای خارجی شرکت کردهام، تاثیرات غیرمستقیم مثبت آن را بر روند کارم ملاحظه کردهام.
نهادهای مدنی مانند شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و نهادهای دولتی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چه تاثیری میتوانند در معرفی نویسندگان و همچنین ادبیات تالیفی کودک و نوجوان ما به جوامع بینالمللی داشته باشد؟
بخشی از کار نهادها باید فعالیت در حوزه روابط بینالملل باشد. برخی از این نهادها مانند انجمن نویسندگان کودک و نوجوان پیش از این روابط قوی و مستمری در سطح بینالملل نداشتند در حالیکه باید روی این مساله سرمایهگذاری کرده و وقت و انرژی بگذارند و نهادهای همسو با خودشان در کشورهای دیگر ارتباط بگیرند و مبادلات داشته باشند و کتابهایی را برای ترجمه پیشنهاد دهند. این کار تاثیر زیادی در روند جهانی شدن ادبیات کودک و نوجوان دارد.
شما به عنوان نامزد جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن معرفی شدید، به نظر شما شورای کتاب کودک چقدر در معرفی شما و تهیه پروندهتان برای هیات داوران جایزه اندرسن موفق عمل کرد و آیا فکر نمیکنید اگر معرفی بهتری انجام میشد، شانس برنده شدن شما افزایش مییافت؟
به نظر من شورای کتاب کودک در حد توان خودش خوب کار کرد. همینقدر که از بین نویسندگان موجود توانست به یک نویسنده برسد که نماینده ایران باشد، مرحله مهمی است. پس از آن هم تهیه پرونده است که در این دوره نسبت به دورههای قبل بهتر عمل کرد و از کارشناسان بیشتری کمک گرفت و وقت گذاشت. اما بخشی هم مربوط به هزینههای این کار است که باید تامین شود. چون تهیه، ترجمه و ارسال این پرونده هزینهبر است و شورا هم نهادی است که از طریق حق عضویت اعضا اداره میشود و افراد خیری هستند که به این نهاد مدنی کمک میکنند. اگر در این زمینه نهادهای مدنی که کار تهیه پرونده را برعهده دارند با نهادهای دولتی که در زمینه تامین بودجه میتوانند کمک کنند، همکاری داشته باشند، بهتر میتوانند پرنده مورد نظر را تهیه کنند. به نظر من برای نامزدی جایزههای جهانی باید ستادی تشکیل شود و نماینده نهادهای مدنی و دولتی مرتبط در آن حضور داشته باشند تا بتوانیم به شکل گروهی کار را پیش برد.
باتوجه به اینکه سالانه تجربههای مختلفی در زمینه معرفی نویسندگان به جوامع بینالمللی کسب میکنیم، آیا میتوانیم به مرحلهای برسیم که در جوایز معتبر جهانی نامی داشته باشیم؟
ما درجا نمیزنیم و در حال حرکت رو به جلو هستیم. ممکن است این حرکت کند باشد اما نویسندگانی داریم که راه برایشان باز است و وقتی خودشان را با ادبیات جهان مقایسه میکنند به تجربیاتی میرسند که میتوانند به متر و معیارهای جهانی نزدیکتر شوند و آثاری خلق کنند که بهتر دیده شود و بتوانند نماینده ما در جوایز جهانی باشند.
منبع: ایبنا
ارسال دیدگاه