به گزارش کودک پرس ، مهدی آذر یزدی ۲۷ اسفند ۱۳۰۱ در خرمشاه یزد چشم به جهان گشود، نام وی با ادبیات کودک و نوجوان چنان گره خورد که اکنون وی را به عنوان پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران میشناسیم. او ازدواج نکرد و تا وقتی از دنیا رحلت کند، تنها لذت زندگیاش کتاب و کتابخوانی بود.
مشهورترین و پرتیراژترین اثر وی «قصههای خوب برای بچههای خوب» است که جایزه یونسکو به وی اعطا و در سال ۱۳۷۹ نیز به دلیل نگاشتن داستانهای قرآنی و دینی، به عنوان «خادم قرآن» معرفی شد.
پدرش شعر میسرود، اما مجموعهای از وی به یادگار نمانده است، تحصيلات مقدماتی فارسي و قرآن و عربی را نزد پدر آموخت و همزمان با تحصيل، کشاورزی و بنایی میکرد، پس از آن در كارگاه جوراببافی مشغول به كار شد، اما نتوانست از فعالیت در عرصه فرهنگ دست بردارد.
۱۸ تیرماه سالروز بزرگداشت مردی از سرزمین کویری یزد است که در سن ۸۷ سالگی در سال ۱۳۸۸ درگذشت، اما به نظر میرسد در روزگار ما غریب است.
آذریزدی چگونه «کتابی شد»
زمانی که در کتابفروشی «گلبهار» مشغول به کار شد، به آرزوی چندین سالهاش که داشتن کتاب گلستان سعدی بود، رسید، یعنی پس از ۱۰ سال این آرزو محقق شد. شناخت نسبت به پیرامون خود در سن ۱۸ سالگی سبب شد، متوجه بیسوادی یا کمسوادی خود شود و به همین دلیل برای اینکه نزد دیگران تحقیر نشود و همانند آنها باسواد شود، عاشق و دیوانه کتاب شد و به قول خودش «کتابی شد» و تا آخر عمر این عادت و عشق از سرش نیفتاد.
در سن ۳۵ سالگی به فكر احيای متون ادب فارسی برای كودكان به شيوه روايتگونه با نثری ساده و روان افتاد و در همین راستا مجموعه داستان «قصههای خوب برای بچههای خوب» را نوشت، اما نگران بود، کتاب خوبی نشود و او را مسخره کنند.
این کتاب را اولین بار به کتابخانه ابن سینا (سر چهارراه «مخبرالدوله») داد. آن را رد کردند. گریهکنان آن را نزد عیدالرحیم جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر، در خیابان «ناصرخسرو» برد. وی حاضر به چاپ آن شد و جلدهای بعدی را مطالعه کرد و این کتاب در نهایت تا هشت جلد پیش رفت، هر چند میخواست دو جلد دیگر نیز بنویسد، اما اسبابکشی و تغییر شغل و مشکلات دیگر اجازه نداد، این مجموعه تمام شود.
کتابی که پس از نیم قرن هنوز ماندگار است
این کتاب پس از پنجاه سال هنوز که هنوز است، مخاطب دارد، فراموش نشده، نه کتابش و نه نویسندهاش.
همه میدانند که «قصههای خوب، برای بچههای خوب» برای مهدی آذریزدی است، همان بابای قصهگو، پدربزرگ و پایهگذار ادبیات کودک و نوجوان.
آثارش به بیش از ۳۰ عنوان میرسد، آثاری چون دوره هشت جلدی «قصههاي خوب براي بچههاي خوب» شامل دفترهای «قصههای كليله و دمنه»، «قصههای مرزباننامه»، «قصههای سندباد نامه و قابوسنامه»، «قصههای مثنوی مولوی»، «قصههای قرآن»، «قصههای شيخ عطار»، «قصههای گلستان و ملستان» و «قصههای چهارده معصوم»؛ دوره ۱۰ جلدی «قصههای تازه از كتابهای كهن» شامل دفترهای «خير و شر»، «حق و ناحق»، «ده حكايت»، «بچه آدم»، «پنج افسانه»، «مرد و نامرد»، «قصهها و مثلها»، «هشت بهشت»، «بافنده داننده» و «اصل موضوع»؛ «گربه ناقلا»؛ «شعر قند و عسل»؛ «مثنوی بچه خوب»؛ «قصههای ساده برای نوآموزان»؛ «تصحيح مثنوی مولوی»؛ «گربه تنبل»؛ «خودآموز مقدماتی شطرنج»؛ «خودآموز عكاسی برای همه»؛ «قصههای پيامبران»؛ «ياد عاشورا»؛ «تذكره شعرای معاصر ايران»؛ «لبخند»؛ «چهل كلمه قصار حضرت امير(علیهالسلام)»؛ «خاله گوهر» و آثاری ديگر كه هنوز به چاپ نرسيده است.
از میان این کتابها، «قصههای خوب برای بچههای خوب» جایگاه متفاوتی دارد و کتابی است اثرگذار که سبب شده با وجود گذشت بیش از نیم قرن از نگارش آن، هنوز هم ماندگار باشد. به طوری که رهبر معظم انقلاب در دیدار با نخبگان استان یزد درباره این نویسنده یزدی میفرماید: «حال که ایشان را میبینم، میگویم که من خودم از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب او میدانم… ایشان در یک برهه از زمان، خلأ زنجیره فرهنگی کشور را پر کردند. این کتاب یک فرصت بسیار بزرگ بود و اطمینان دارم که خداوند اجر شما را خواهد داد.»
قرابت نگاه آذریزدی به نگاه مخاطبانش
راز ماندگاری نام و آثار این نویسنده به ویژه کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» را میتوان در زبان گویای این نویسنده دانست که کاملاً به آن آشنا بوده و توانسته از عهده کار برآید، به این معنی که آذریزدی، از دریچه نگاه مخاطبش به پیرامون مینگرد و مخاطبش را به خوبی میشناسد، کاری که امروز در بسیاری از آثار کودک و نوجوان نمیتوان یافت و آثاری را میبینیم که کاملاً از دنیای کودک و نوجوان دور است و هیچ قرابتی را نمیتوان در آنها دید.
این مجموعه برای اولین بار در سال ۱۳۳۶ از سوی انتشارات امیرکبیر چاپ و انتشار یافت و امسال شصت و یکمین سال چاپ این کتاب است.
حجتالاسلام ابوالفتح دعوتی، محقق و پژوهشگر قرآن درباره کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» میگوید: این کتاب یک ابتکار و حرکت تازه بود که از سوی مرحوم آذریزدی انجام شد. او آثاری همچون کلیله و دمنه، مرزباننامه، مثنوی، قصههای سندباد و قصههای قرآنی را به زبان ساده درآورد و از همان زمان اسم آذریزدی بر سر زبانها افتاد. حتی گلستان را به زبان ساده درآورد، داستانها را از متون کهن استخراج کرد و به زبان ساده برای کودکان و نوجوانان تبیین کرد.
وی میافزاید: در آن برهه من هم آثار مرحوم آذریزدی را مطالعه میکردم و حتی به یاد دارم که مرحوم «زمانی» که یکی از نویسندگان توانمند آن دوره بود، نوشتههایش متأثر از آثار مرحوم آذریزدی بود.
خواجهپیری: حق آذریزدی ادا نشد
محمدعلی خواجهپیری، مدير اسبق مركز فعاليتهای قرآنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در زمان مسئولیتش چندین بار با مهدی آذریزدی دیدار داشته و به عیادت وی رفته است، به این موضوع اذعان داشته و میگوید: به فرموده مقام معظم رهبری، سه نسل با داستانهای قرآنی آذریزدی زندگی کردند. حق وی در زمان حیاتش ادا نشد و مورد بیلطفی و کملطفی قرار گرفت و با کسالت و خستگی از دنیا رفت. آذریزدی در روزهای پایان عمرش از بسیاری از افراد دلآزرده بود.
وی که از وقایع دو سال پایانی زندگی آذریزدی اطلاع دارد، عنوان میکند: برای شخصیتهایی از این دست که خدمات بسیاری به جامعه کردهاند، جا دارد که کارهای بیشتری انجام شود؛ از جمله این اقدامات، فعالیتهای ایکنا و سایر مطبوعات و رسانههاست که نگذارند چراغ یاد این افراد خاموش شود و فردی که چند نسل از توانایی و تلاش وی بهره بردهاند، مورد غفلت قرار گیرد. آذریزدی در دو گروه ادبی و قرآنی جای داشت و درباره ماندگاری این گونه شخصیتها باید آستین را بالا بزنیم و خودمان دست به کار شویم. من در وزارت ارشاد این حس را داشتم که کاری کنم، شاید نفر بعد که به این وزارتخانه میآید کاری انجام ندهد.
خواجهپیری ادامه میدهد: باید رسانههایی مانند ایکنا به میدان بیایند، انجمن خادمان قرآن که تازه تأسیس شده است، چنانچه مورد حمایت نظام قرار گیرد، مناسب است که در این عرصه گام بردارد. حیات آذریزدی تمام شد. باید نسل بعد بداند که چه شخصیتهایی به کشورمان خدمت کردند. اکنون نیاز است که آثار آذریزدی با شکل و تغییر در محتوا منتشر شود، اما متأسفانه این کار انجام نمیشود و آذریزدی به تاریخ میپیوندد.
دبیرخانه آذریزدی؛ دایر یا تعطیل
البته دبیرخانه دائمی آذریزدی که پس از فوت وی در یزد تأسیس شده بود، به گفته اسدالله شکرانه، دبیر بنیاد آذریزدی، این بنیاد فعلاً برنامهای برای انتشار اثر جدید و یا انجام کار خاصی در رابطه با مهدی آذریزدی ندارد و دیوان اشعار و یکسری آثار منتشر نشده دارند که فرد خاصی متصدی و پیگیر انجام آنها نیست. با وجود اینکه دبیرخانه تعطیل نیست، اما با توجه به برنامهها و پیگیریهایی که شده، فعلاً برنامه خاصی مدنظر نیست.
به گفته شکرانه مسئولان اهمیت زیادی را برای این شخصیت بزرگ قائل نیستند و حتی روز ۱۸ تیرماه که روز ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شده است، از رنگ و بوی ویژهای برخوردار نیست و آذر یزدی همچنان مانند روزگاران حیات خود، غریب مانده است. آذریزدی با کوچ به خانه ابدی، به فراموشی عمیقی سپرده شد، با وجود اینکه قرار بود در بهشت زهرا(سلامالله علیها) و در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شود، اما کسانی که به ظاهر دوستدار و علاقه وی بودند، مسیر مراسم تشییع و خاکسپاری وی را تغییر دادند و وی را در گورستانی به خاک سپردند که عمدتاً در آن بسته است و کسی به آن راه ندارد.
پس از فوت وی، عدهای بنیاد مهدی آذریزدی را تأسیس کردند که سخنان دبیرش حکایت از آن دارد که این بنیاد اکنون هیچ فعالیتی ندارد و تقریباً تعطیل شده و یا شاید فقط در حد عنوان بوده و وجود خارجی نداشته است. این دبیرخانه اعلام میکرد که قصد دارد بنای یادبودی برای وی بسازد و طرح آن را نیز رونمایی کرد، اما هنوز که هنوز است، خبری از آن نیست.
آرامگاه آذریزدی؛ در گیرودار وعدهها یا فراموشی
رضا بردستانی، دبیر سابق بنیاد آذریزدی میگوید؛ مدیرکل وقت ارشاد یزد به دنبال آن بود که درباره این شخصیت کارهایی انجام دهد، ولی با تغییر مدیریت، نگاه تغییر پیدا کرد و توجه به سمت تعطیل کردن اقدامات پیش رفت. وی به دنبال آن بود که همه اقدامات زیر نظر ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شود و این در حالی بود که ما تلاش میکردیم که به صورت مستقل کار کنیم و بنیاد توسط نهاد دولتی اداره نشود که مدیرکل وقت با این طرح و پیشنهاد مخالف بود.
وی ادامه میدهد: اخیراً با شهرداری صحبتهایی داشتیم که طی آن فراخوان ارائه طرحهای مختلف برای آرامگاه آذریزدی در قالب طرحی ملی اعلام شد و اکنون یکی از طرحهای برگزیده در مراحل نهایی است تا به مرحله اجرا درآید و مقبره ساخته شود. بعد از ۹ سال وفات وی، هنوز نه نمادی از وی در شهر دیده میشود و نه مقبره او بازسازی شده است و نه بزرگداشت درخوری برای وی برگزار شده است.
هر چند بیتوجهی مسئولان فرهنگی به افرادی همچون آذریزدی، که فرهنگ و ادبیاتمان را مدیون آنها هستیم، سبب نمیشود که آنها فراموش شوند و این اتفاق تازهای نیست، تاریخ چنین افراد و آثارشان را از یاد نخواهد برد، چه این مقبره ساخته شود و چه بنیادش دایر باشد یا تعطیل، تفاوتی نمیکند، مهم ماندگاری آثاری همچون «قصههای خوب برای بچههای خوب» است که در یادها و قلبها و ذهنها خواهد ماند و نسلهای متعدد با آثار وی کتابخوان و کتابدوست میشوند.
منبع: ایکنا
ارسال دیدگاه