اختلالات شخصیتی در نوجوانان تحت تاثیر تغییرات سن بلوغ است

هدایت‌ا… ستوده کارشناس آسیب شناسی اجتماعی مشکلات متعدد خانوادگی و اجتماعی و فشارهای روانی دوران بلوغ را عامل ایجاد اضطراب و نگرانی و بی‌ثباتی روحی در نوجوان عنوان کرد که موجب بروز اختلالات شخصیتی می‌شود.

به گزارش کودک پرس ، هدایت الله ستوده کارشناس آسیب شناسی اجتماعی طی گفتگویی در رابطه با مسائل خاص مقطع نوجوانی اظهار داشت: تحقیقات متعدد در مورد نوجوانی نشان دهنده این موضوع است که نوجوان همواره سعی دارد محیط را با خود سازگار کند و این موجب بروز اختلاف بین او و بزرگسالان شده و زمینه را برای کشمکش و سرکشی نوجوان فراهم می آورد.

وی گفت: سرکشی نوجوان ابتدا به صورت مخالفت شروع می شود و سپس به سرکشی می انجامد و این عصیان نوجوان قبل از هر چیز بر علیه خانواده است و به صورت سرپیچی از والدین، بی تفاوتی نسبت به وظایف محوله، نحوه ارتباط والدین با او و … آشکار می شود.

کارشناس آسیب شناسی اجتماعی افزود: برخی از اختلالات سطحی و گذرا برخی دیگر نیز عمیق و جدی هستند و می توانند ماهیت وجودی نوجوان را تهدید کنند که در این قسمت به عمده ترین مشکلات شخصیتی دوران نوجوانی می پردازیم.

 

عصیان و سرکشی

ستوده عنوان کرد: تضادهای درونی و عدم درک بزرگسالان موجب بروز عصیان و سرکشی نوجوان می شود. کشمکش های داخلی متعددی که اغلب برای نوجوان تازگی دارد و درک آن برای نوجوان دشوار است، سبب می شود که حالت های عصیان و سرکشی در او بروز کند.

 

اضطراب

وی ادامه داد: حالت عاطفی که در آن عامل مبهمی از ترس وجود دارد. علت اضطراب در بیشتر مواقع نامشخص است. به طور کلی اضطراب از عوامل اجتماعی و درونی فرد سرچشمه می گیرد. اضطراب از کارآیی توانایی نوجوان می کاهد و او را در فشار، تنیدگی و تعارض قرار می دهد.

ستوده بیان کرد: اضطراب در موارد افراطی ممکن است چند ساعت یا چند روز طول بکشد. نوجوان در این حالت در یک وحشت شدیدی به سر می برد. فرد مضطرب معمولا علائمی از قبیل نداشتن آرامش، حرکات اضافی، تپش قلب شدید، سرگیجه، بی خوابی، رنگ پریدگی، افزایش دمای بدن، لرزش دست و بدن و … از خود بروز می دهد.

 

ناکامی

وی گفت: حالت برانگیختگی عاطفی که نومیدی و خشم در آن حضور داشته باشد، ناکامی نامیده می شود. چنانکه پاره ای از عوامل اجتماعی یا درونی فرد او را از رسیدن به هدفش دور کند، ناکامی در او بروز می کند. بیشتر واکنش های فرد نسبت به ناکامی پرخاشگرانه است و غالبا با خشم، ترس، احساس گناه و خصومت همراه است.

 

ترس

کارشناس آسیب شناسی اجتماعی افزود: بسیاری از ترس های ما از دوران کودکی سرچشمه می گیرند. رابطه ای بین ترس نوجوان و سن او وجود دارد. هرچه بر سن نوجوان افزوده می شود، ترس او کمتر شده و شکل آن تغییر می یابد. ترس نوجوان در آخر دوران نوجوانی بیشتر ماهیتی اجتماعی پیدا می کند که از طریق تجارب دوستان و همسالان و همین طور تجربه شخصی او است.

ستوده افزود: ترس نوجوان به علت گسترده شدن تماس ها و روابط اجتماعی و بالا رفتن آگاهی او نسبت به عوامل ترس زا در سال های آخر دوران نوجوانی کم شده و یا به شکل های دیگری رنگ می بازد. این دوران ترس او بیشتر بر سر مسائلی چون بی کفایتی، بی استعدادی و تخیل او دور می زند.

وی ادامه داد: افرادی که از موقعیت های عاطفی ترس آور می گریزند، سال ها ترس در آن ها باقی می ماند چراکه به تعویق انداختن، ترس را از بین نمی برد. مواجه شدن با محرک های ترس آور به اجبار نیز نمی تواند ترس را از بین ببرد. آشنایی با موقعیت های ترس آور و درک واقعی محرک ترس آور می تواند در کاهش ترس سودمند و موثر باشد.

 

ستوده تصریح کرد: آشفتگی های خانوادگی و مراقبت های افراطی، اغلب سبب بروز ضعف در تصمیم گیری و نشان دادن رفتارهای وسواسی در نوجوانان می شود. افکار بی محتوا، مرتبا فکر نوجوان را مشغول کرده و او را به سوی اعمالی می کشاند که همراه با اضطراب و تکرار است.

وی خاطرنشان کرد: در دوران نوجوانی ترس می تواند به صورت های مختلفی چون دروغگویی، بزرگ نمایی، دزدی، جلب توجه و خودنمایی و … جلوه کند و این گونه رفتارها پوششی برای پنهان کردن ترس است.

 

وسواس

ستوده گفت: آشفتگی های خانوادگی و مراقبت های افراطی اغلب سبب بروز ضعف در تصمیم گیری و نشان دادن رفتارهای وسواسی در نوجوانان می شود. افکار بی محتوا، مرتبا فکر نوجوان را مشغول کرده و او را به سوی اعمالی می کشاند که همراه با اضطراب و تکرار است.

وی اذعان داشت: در رفتار نوجوان وسواسی، نظم افراطی و باریک بینی خاصی وجود دارد که تمامی فعالیت های او را فلج کرده و کارآیی او را کاهش می دهد. اغلب جوانان وسواسی، با نظم و ترتیب هستند و دائما عواطف و احساسات خود را کنترل می کنند اما این کنترل شدید از ارتباط سالم آن ها با دیگران جلوگیری می کند.

 

ستوده بیان کرد: پس دقت داشته باشیم والدین سخت گیر، خرافی، بی تحمل، غیردموکراتیک و … موجب به وجود آمدن وسواس در فرزند خود می شوند.