زندگی کردن را به کودکان بیاموزید!

یکی از تعالیم مذهبی این است که بخشنده باشیم به توصیه دینمان اگر ما خطا های دیگران را ببخشیم خداوند گناهان مارا می بخشد.

به گزارش کودک پرس ،  کودکان نه مجرم اند و نه دشمن ما آن ها موجودات کوچکی اند که در دنیای پرقانون ما گیج و بی پناهند. به آن ها زندگی کردن بیاموزید، مبادا با سختگیری به جایی برسند که فقط زنده اند و نیاموختند چگونه زندگی کنند.

بخشش
یکی از تعالیم مذهبی این است که بخشنده باشیم به توصیه دینمان اگر ما خطا های دیگران را ببخشیم خداوند گناهان مارا می بخشد. بچه ها باید بفهمند که کینه دیگران را به دل گرفتن به خود انسان لطمه می زند و بخشیدن خاطره گناه را از ذهن انسان می برد.

خوشبختی
به مفهومی خوشبختی عادت لذت بردن از زندگی است. کودک که نمی داند چگونه از زندگی خود لذت ببرد، بار سنگینی بر دوش دیگران است. در واقع خانواده ای که لذت بردن را به فرزندش می آموزد، خانواده ای است که به تربیت اخلاقی بها می دهد. اگر می خواهید هنر خوشبخت زیستن را به فرزند خود بیاموزید به او بگویید که خوشبختی داشتن آنچه می خواهید نیست، بلکه رضایت دادن به آن چیزی است که دارید.

صداقت
صداقت مترادف درستکاری است. صفت پسندیده ای است. انسان های صادق از دروغ و تقلب و دزدی مبرا هستند. انسان های صادق کسانی هستند که می توانید روی آن ها حساب کنید. به فرزندان خود بیاموزید که صداقت یکی از بزرگترین سرمایه هایی است که می توانند داشته باشند. به آن ها کمک کنید تا از زشتی بی صداقتی آگاه شوند.

برایشان توضیح دهید که دروغ گفتن و بر قول خود نایستادن رفتارهای ناپسندند که اعتماد و اطمینان را از بین می برند. برای آن ها مثال بیاورید: چرا تقلب در امتحان کار بدی است؟ برای اینکه نوعی دروغ است. دانش شما را برخلاف واقع نشان می دهد. از اعتماد آموزگار سوء استفاده می شود و برای دانش آموزانی که تقلب نمی کنند غیر منصفانه است.

عشق و محبت
خواسته هر پدر و مادری است که فرزندشان به اهمیت عشق و محبت پی ببرند. اول تفاوت عشق به عنوان یک صفت پسندیده و عشق به مفهوم یک احساس را آموزش دهید. مثلا «همسایه ها را دوست بدارید» به این معنا نیست که باید کودکی را که کنار شما ایستاده و حرف زشت می زند دوست داشته باشید. مجبور نیستید از او خوشتان بیاید به جای همه این ها، منظور اینست که خیر خواه مردم باشیم، برای آن ها آرزوی خوشبختی کنیم به عبارت دیگر آنچه را که برای خود نمی پسندیم برای دیگران هم پسند نکنیم.

دوم به کودکان بیاموزید که عشق و دوستی تظاهر به کارهای بزرگ نیست. به آن ها بگویید که مثلا چیدن میز شام بدون در خواست پدر و مادر یا خواندن داستان برای خواهر کوچکتر، اطاعت از دستورات پدر ومادر، خونسردی در برابر حرف زشت خواهر و برادر، باز ی کردن با کودکانی که در مدرسه هم بازی ندارند، همه و همه نشانه عشق و محبت است.

یادگیری
به معنای واقعی یک ارزش است. والدین اشخاص موفق برای یادگیری ارزش زیادی قایلند. اغلب آن ها برای کودکان کمتر از دوسال خود هفته ای چند بار کتاب می خوانند. معلوم است که در این خانواده ها، کتاب بخش مهمی از زندگی می باشد. بسیاری از خانواده ها که توانایی خرید کتاب را ندارند می توانند از کتابخانه ها کتا ب قرض بگیرند.

افراد موفق معمولا در خانواده هایی بزرگ شده اند که در آن گفتگو های جدی درباره ی مسایلی چون سیاست، علم، ادبیات، هنر و غیره جریان دارد. برای والدین اشخاص بسیار موفق، زنده بودن به مفهوم رشد کردن و فراگرفتن مهارت های جدید و یادگیری می باشد.

احترام
احترام اساس رشد اخلاقی است که به اشکال مختلفی متجلی می شود: احترام به قانون، احترام به حقوق مردم، احترام به شأن انسان و احترام به محیط. اجازه دهید که اینجا به مسئله ی تعصب اشاره کنیم. همه مردم از هر رنگ و نژادی که باشند و به هر زبانی که سخن بگویند انسان هستند. تعصب ظالمانه احمقانه است و به همگان لطمه می زند. هیچ کودکی مایل نیست برای او حساب و کتابی متفاوت از دیگران باز کنند.

تفکر
مهم تر از تسلط به مهارت هایی که برشمردیم، باید هنر تفکر و عمل کردن را به فرزندانمان یاد دهیم. اما چگونه؟ سوال کردن از کودک راهی است که او را به اندیشیدن درباره ی نتایج رفتارش مجبور می کند.

درک
درک دلسوزانه دیگران کیفیتی است که کودک را در تمامی مناسبات اجتماعی اش کمک می کند. مادام که از خواسته های دیگران اطلاع نداشته باشیم و تا ندانیم که چه می خواهند، نمی توانیم به آنان کمک کنیم.