۱۱ سال بازی با آب و آتش/ ناشران چادرنشین در انتظار خانهای امن در نمایشگاه کتاب
رئیس هیئت مدیره انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان میگوید پس از ۱۱ سال استقرار ناشران کودک در چادرهای ناایمن و غیر استاندارد، حالا نوبت آنهاست که در فضای مسقف نمایشگاه کتاب مستقر شوند.
به گزارش کودک پرس ،ماجرای خانه به دوشی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران هنوز تمام نشده است. در حالی که گمان میرفت با انتخاب شهر آفتاب به عنوان مجموعهای که ویژه نمایشگاههای بینالمللی طراحی شده، تاحدودی از مشکلات اینچنینی نمایشگاه کتاب تهران کاسته شود، اما اتفاقاتی که در دو سال گذشته رخ داد سبب شد تا بار دیگر مکان برگزاری نمایشگاه به مصلی امام خمینی(ره) بازگردد. هرچند مسئولان ارشاد عنوان کردهاند که بازگشت به مصلی بازگشت به عقب نیست، اما این انتخاب نشان داد که نمایشگاه کتاب هنوز پس از 30 سال برگزاری از داشتن مکانی مناسب محروم است.
استقرار در چادرهای موقت و نبود فضای مسقف برای تمامی بخشهای نمایشگاهی مشکلاتی را در سالهای اخیر برای ناشران ایجاد کرده است. بخش ناشران کودک و نوجوان علیرغم داشتن پتانسیل لازم برای جذب مخاطب، از جمله بخشهای محروم در چند سال گذشته بوده است.
نبود امکانات اولیه، استقرار در چادرهای غیر استاندارد، نبود تهویه مناسب و … از جمله مشکلاتی است که در دورههای گذشته کار را هم برای ناشران و هم برای مراجعهکنندگان سخت کرد. در دو سال گذشته وقوع حوادثی مانند بارندگی و امکان اتصال سیمهای برق که به دلیل نداشتن زیرساختهای لازم و مناسب، در معرض عبور آب بود، منجر به ایجاد نارضایتی در میان ناشران کودک و نوجوان شد.
نادر قدیانی، رئیس هیئت مدیره انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان در همین رابطه میگوید که توقع ناشران کودک و نوجوان این است که به بخش مسقف نمایشگاه منتقل شوند. او تأکید میکند که شهرداری و مدیران دولتی هدف خیری داشتند اما دخالت مدیران میانی که همیشه میخواهند بگویند ما حرفی برای گفتن داریم، منجر به ایجاد یکسری اتفاقات در شهر آفتاب و مشکلات حاد شد. عبدالعظیم فریدون، مدیر انتشارات محراب قلم نیز با اشاره به بخشی از مشکلات ایجاد شده در دورههای گذشته نمایشگاه کتاب برای ناشران کودک و نوجوان تأکید میکند که کودک با این اتفاقات از کتاب فرار میکند.
مشروح گفتوگو با قدیانی و فریدون درباره نمایشگاه کتاب تهران و مشکلات ناشران کودک و نوجوان در این رویداد فرهنگی را میتوانید در ادامه بخوانید:
آقای قدیانی، گروههای مختلف شما را به عنوان پدر و ریش سفید حوزه نشر کودک و نوجوان قبول دارند. این همه مدت از برگزاری نمایشگاه کتاب میگذرد، اما شرایط ناشران کودک و نوجوان هر سال شرایط نامناسبی داشت؛ چه چادرهایی که در مصلی بود و چه چادرهایی که در شهر آفتاب برپا شد. سال گذشته اتفاقاتی افتاد که همه از آن اطلاع دارند. به نظر میرسد که وضعیت فعلی، شرایط مناسبی برای ویترین ادبیات کودک و نوجوان کشور نیست. چرا در این سالها وضعیت بهتر نشده است؟ آیا نمیشد با یک دوره تحریم یا اتخاذ تصمیمات دیگر، شرایط ناشران این بخش را بهتر کرد؟
قدیانی: مدیران تشکلهای بخش خصوصی، انجمنها، اتحادیهها و… خارج از بدنه صنعت نشر نیستند، همه اینها بدنه نشر هستند. باید صادقانه امکانات و شرایط دولتها را هم سنجید. باید امکانات وزارت ارشاد که مجری نمایشگاه کتاب است، بررسی شود. وقتی نمایشگاه کتاب تهران از مجموعه نمایشگاه بینالمللی در چمران به مصلی انتقال یافت، همه بخش خصوصی مخالف بود، اما این فعالیتها در آن زمان زیر نظر بخش خصوصی نبود. در مصلی هم یک شبستان بیشتر وجود نداشت. مطرح بود که ناشران عمومی هم آبروی مملکت و نظام هستند، در نتیجه ما در رواق مصلی کنار آمدیم، اما مشکل زمانی ایجاد شد که به پارکینگها سرایت کرد و در چادرها مستقر شدیم، در این زمان معترضان روز به روز بیشتر میشدند. با آمدن نمایشگاه به شهر آفتاب فکر میکردیم که فضای باز ایجاد میشود. نصب چادر موقت باز همان مشکلات را ایجاد کرد. شهرداری و مدیران دولتی هدف خیری داشتند اما دخالت مدیران میانی که همیشه میخواهند بگویند ما حرفی برای گفتن داریم، منجر به ایجاد یکسری اتفاقات در شهر آفتاب و مشکلات حاد شد.
انتظار 11 ساله ناشران کودک و نوجوان
در شهر آفتاب مرکزی را به عنوان سالنهای سه قلو داریم، در این قسمت بخشهای مختلفی دارد که میتوانست از بخش اداری و سراها از این بخشها خارج و حداقل بخش کودک و نوجوان به این قسمت منتقل شود که متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
بخش سراها(اهل قلم و فرهنگی) که هر ساله هزینههای میلیاردی به آن تعلق میگیرد، چه خروجی داشته است؟ یک بررسی صورت گیرد تا مردم بدانند که چه خروجی این سالنها در این مدت داشته است. ما توقع داریم که بعد از 11 سال ناشران کودک و نوجوان به جای سرپوشیده منتقل شوند. نوبتی هم باشد، این توقع هست. در شهر آفتاب دو چادر چهار بخش، چهار سالن 2750 متری(11 هزار متر) برای کودک و دانشگاهی ساخته شد. برای بخش دانشگاهی را به بخش خصوصی به عنوان سهلان واگذار کردند.
بخش خصوصی این سالنها را به اندازه سه متر فاصله ایجاد کرد و با هزینه، بدنه سالنها را استاندارد ساخت و این سالنها را نیمهثابت کرد. غیر از سقف، باقی سالن هنوز هم قابل بهرهبرداری است. این در حالی است که چادرهای سالنهای کودک و نوجوان را از ترکیه وارد کردند و همان مدیران میانی برای اینکه پز دهند که سالن 10 هزار متری میخواهیم بسازیم، بدون مشورت با صنف و بخش داخلی، آمدند سالهای کودک و نوجوان را به هم چسباندند. شما میخواهید دو تا سوله را به هم بچسبانید، وسطش یک آبرویی ایجاد میکنید، اما برای چادرهای کودک و نوجوان این اتفاق نیفتاد.
چادرهای کودک و نوجوان فاصله لازم را نداشت، در نتیجه هر ساله چادرها آب میدهند و نزدیک بود که سال گذشته اتفاق بدی رخ دهد که خوشبختانه جلوی آن گرفته شد. اگر چادرهای کودک و نوجوان هم مثل ناشران دانشگاهی اتفاق میافتاد و سالی یکی از سالنهای ناشران آموزشی و بینالمللی هم اضافه میشد، میشد نمایشگاه را تا چند سال با همین سازههای موقت برگزار کرد تا نمایشگاه به طور کامل ساخته شود. اما متأسفانه هر کسی برای خودش تصمیم میگیرد و دخالت مدیران میانی که پز سالن 10 هزار متری را میخواهند بدهند اینها را به هم چسباندند که استاندارد نبود. امروز خطرناکترین بخش در نمایشگاه، بخش سالن کودک و نوجوان است. اگر قرار است چادرهای موقتی برای نمایشگاه زده شود، نکات امنیتی را رعایت میکنند. اگر قرار بود نمایشگاه در شهر آفتاب برگزار شود، توقع ما این بود که به بخش مسقف مانند بخش سراها منتقل شود.
اگر در اختیارتان قرار ندهند چه؟
قدیانی: نمیدانیم، به هرحال ما نمیتوانیم مسئولیتش را برعهده بگیریم، این چادرها غیر استاندارد هستند و باید خود مسئولان، مسئولیت این موضوع را برعهده بگیرند.
آقای قدیانی، در چند سال گذشته بحث این مطرح بوده که نمایشگاه کتاب تهران را کوچکتر کنیم، آن موقع مشکل فضا هم حل میشود. استقبال از نمایشگاه کتاب در چند سال اخیر نشان میدهد بیشتر برای بخش کودک و نوجوان است، یعنی همیشه چادرهای کودک و نوجوان را در مصلی چه در شهر آفتاب همیشه مملو از جمعیت می بینیم، خانواده هایی که آمدند خرید کنند. نظرتان درباره برگزاری مستقل این بخش چیست؟ یعنی نمایشگاهی به صورت مستقل با محوریت ناشران کودک و نوجوان.
قدیانی: اشتباه میکنید، فروش کل ریالی نمایشگاه بخش کودک و نوجوان به 10 درصد هم نمیرسد. من مسئولیت قانونی ندارم و نمیتوانم به اعداد و ارقام ورود پیدا کنم، اما آن چیزی که من اطلاع دارم این است که فروش ریالی بخش کودک و نوجوان در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به 10 درصد از کل نمایشگاه هم نمیرسد. ممکن است حضور خانوادهها با فرزندانشان در این بخش، جمعیت را شلوغتر نشان دهد.
اراده سست مدیران دولتی برای واگذاری نمایشگاه به تشکلهای نشر
نمایشگاه در هرجا میخواهد برگزار شود، مهم نیست، مهم واگذاری نمایشگاه به بخش خصوصی است. مدیران دولتی که صحبت از واگذاری میکنند، حاضر به واگذاری نیستند. آییننامه فعلی میگوید که هر ناشری که کمتر از 50 عنوان کتاب دارد، نباید در سالن کودک و نوجوان غرفه بگیرد یا 40 عنوان کمتر دارد، نباید در سالن بزرگسال غرفه بگیرد. اگر همین آییننامه موجود را رعایت کنند، بیش از 35 تا 40 درصد سالنها ریزش میکند؛ ولی رعایت نمی کنند و حتی ناشر سه یا پنج کتابی هم راه میدهند. وقتی که نرمافزار محکم و استانداردی بعد از سالها نداشته باشیم و در ثبتنام موقت ناشر تککتابی هم میتواند ثبتنام کند، طبیعتاً حذف این ناشر برای تشکلهای مربوطه بسیار کار سختی است. باید نرمافزارش را هم اکنون اصلاح و درست کنند تا ناشر براساس آییننامه بتواند ثبتنام کند.
آقای فریدون، شما مخالف جدایی نشر کودک و نوجوان از نمایشگاه کتاب هستید؟
فریدون: یک بخش از این سرو صداها که می گوییم چند صد هزار نفر آمدند همین تجمیع اینها باهم است.
در چند سال گذشته که ما نمایشگاه تخصصی کودک و نوجوان داشتیم فکر کنم انجمن هم برگزار کرده آن هم استقبالش خوب بود.
فریدون: وقتی که همه دور هم جمع میشوند، مهمانیهای همگانی معمولاً پر رونقتر است تا مهمانی کوچک. یکی از دلایلش این است که وقتی اینها همه با هم جمع میشوند ما خوب میتوانیم آمار دهیم و بگوییم که حضور مردم خوب بود. یکی از آفتهایی که نمایشگاه کتاب دارد این است که 10 روز همه مردم را به آنجا میکشاند، بعد ماهها وضعیت فروش کتاب افت مییابد.
من همیشه میگویم اگر قرار است که کتاب خواندن رونق پیدا کند، یکی از راههایش این است که این فرصت در طول سال مهیا باشد؛ به این معنی که همیشه بهانهای جور کنیم که مراسمی یا جشنوارهای بگذاریم تا در ذهن مردم برگزاری چنین رویدادهایی مستمر باشد. در دهههای گذشته هفته کتاب برگزار میشد که رونق داشت و مردم استقبال میکردند. بعد از هفته کتاب، دهه فجر بود و بعد از آن نمایشگاه کتاب؛ یعنی سه رویداد در این زمینه برگزار میشد.
الآن هفته کتاب مربوط به یک بخش خیلی کوچکی از ناشران و بخشی از پدیدآورندگان است. در دهه فجر هم که دیگر خبری نیست و عمده فعالیتها به سمت فیلم فجر میرود. تنها نمایشگاه کتاب است که در طول سال درباره این موضوع برگزار میشود. هزینهای که میرود اگر مدیریت شود باید در طول سال مستمر به این موضوع بپردازد و فعالیتهای بخش کتاب و نشر را کاری کنیم که در طول سال برگزار شود تا همیشه حضور مردم را داشته باشیم، شاید با این کار بخشی از مشکلات حل شود. نکته دیگر این که اگر به اینجا نرسیم، باید بخشهای کودک و عمومی یک نمایشگاه شود، کمک درسیها، دانشگاهها و بین الملل که بخشی از آن تالیف نیست و واردات کتاب است، میتواند بخش دیگر را تشکیل دهد. اگر دو تکه کنیم به نظرم بهتر است ولی آن رونق همگانی و مهمانیهای پر نفر را قطعا نخواهیم داشت.
هر کودکی که هنوز برای خودش راه رفتن سخت است و با خانوادهاش در نمایشگاه میآید، مطمئنا باید برایش نسبت به مخاطب بزرگسال، جای دلپذیرتری فراهم شود. ما باید فضای نمایشگاه را برای آن مخاطبی که تاثیرپذیریاش از فضا بیش از خود کتاب است، دلپذیرتر کنیم؛ یعنی کودکی که به اینجا میآید، باید خاطره خوبی از فضا داشته باشد، بعد بحث کتابش است، چون عموماً خودش کتاب نمیخرد، خانواده برایش میخرد. او فضا را میبیند، بازی را میبیند، دلپذیر بودن آن محیط را میبیند و… و همه اینها سبب میشود تا جرقهای زده شود تا بعداً حس خوب را با کتاب برقرار کند. این موضوع برای مخاطب کودک خیلی مهم است، ولی برای مخاطب بزرگسال چندان اهمیتی ندارد.
بدترین فضای نمایشگاه کتاب در اختیار بخش کودک است
ما سال هاست به مسئولان محترم فرهنگی میگوییم که به این نکته توجه کنند. این بحث بچههای من و شما نیست، بچههای ما دیگر بزرگ شدهاند، بحث بچههای این آب و خاک است. بدترین فضا برای نمایشگاه، بخش کودک است. ناگهان در چادرها برق اتصالی میکند، بچه جیغ میکشد، خانواده بچه را برمیدارد و فرار میکند. استفاده از سرویس بهداشتی برای این بخشها خودش پروسهای دارد. بچه میآید که در نمایشگاه آن حس خوب مورد نظر را دریافت کند، بعد این اتفاقات رخ میدهد. این چه نوع رفتاری است که ما با مخاطبمان میکنیم؟ در مصلی هم همین اتفاق افتاد. در پارکینگها چادر زده بودند، من شاهد بودم که مسئولان خانوادهها را به بیرون هدایت میکردند. این چه نوع رفتاری است؟ ما در رواق سطل گذاشته بودیم تا وقتی باران میآید، موکتها خیس نشوند. ما بچهها را فراری میدهیم.
بچهها را از کتاب فراری میدهیم
ویژگی مصلی این است که دسترسی آسانتری دارد و خانوادهها راحتتر هستند. من در سال اولی که قرار بود نمایشگاه به مصلی منتقل شود، به دلایلی که امروز واضح است، صد در صد مخالف بودم. ولی اگر قرار است سال آینده دوباره به مصلی برگردد، نکند دوباره موضوع باران و آب و سیم برقی که از لابهلای درختان رد میشد و … تکرار شود. باید برای این موضوعات فکری کرد. فکر کنید این بچهها، بچههای خودتان است. بخش کودک و نوجوان نباید با موکت درست شده باشد، موکت کهنه و کثیف میکروب دارد و این میکروبها به کودکان بیش از بزرگسالان آسیب میرساند.
نمایشگاهی گذاشتیم که حالا به دلیل اقتصاد و مشکلات نشر، نمایشگاه نیست، فروشگاه بزرگی است. حالا گذاشتیم، فضا را به گونهای ترتیب دهیم که مخاطب حس و خاطره خوبی از آن داشته باشد. اگر قرار است در مصلی برگزار شود، دوباره زیر چادر نیاید. باید بهترین جا را به بچهها بدهند، نه به بچه من، به بچه خودتان بدهید. الآن خانوادهها هزینهای که برای بچههای خود میکنند، برای خودشان نمیکنند. همین نگاه را هم در نمایشگاه داشته باشیم. سالهاست که مسئولان از بخش کودک بازدید نمیکنند، چرا؟ چون میدانند که فضا، فضای بدی است. باید بهترین جا به بچههای این آب و خاک داده شود.
منبع: تسنیم
ارسال دیدگاه