به گزارش کودک پرس ،حجتالاسلام والمسلمین حسین درودی معاون امور استانهای ستاد همکاریهای حوزههای علمیه و آموزش و پرورش در یادداشتی نوشت:
در عصری که اطلاعات با نور هم آغوش گردیده و انسان را از گردش و چرخش در مخازن کتب با طبع قدیم و جدید بینیاز میکند برای بشر امروز چالشی عمیق پدید آمده که او را از داشتههایش محروم و معزول میکند چرا که دانش در اختیار انسان مدرن به بینش جاودانگی مبدل و مجهز نمیشود.
برای مثال کتابهای کثیری حول اخلاق و روانشناسی و جامعه شناسی و مانند آن در علوم انسانی تهیه و تنظیم و تحویل جامعه میگردد، و لکن از طعم آن طعامی برای انسانها و از طبع آنها طبیعتی برای ستمدیدگان و مظلومان جهان، اقدامی طراوت بخش و شادی آفرین مشاهده نمیگردد.
در سالروز پیامبر مهربانی سلاله پیامبران عزیز الهی به بیان و بیانیههایی از اخلاق آن در مجامع علمی و مجالس و محافل سرور و شادی بر میخوریم که گویا مناقب آن بزرگوار از برای عصر دیگری خلق و خاصه شده است و حضور حقیقی آن برای حکومت منتظران قائم آل محمد(صلیالله علیه و آله و سلم) وعده و هدیه گردیده است، ولکن مردم شریف و نجیب ایران اسلامی با تعداد شهدا و آزادگان و جانبازان خود به جهان اثبات نمود که خصال پیامبر اعظم(صلیالله علیه و آله و سلم) برای رسیدن به حکومت مهدوی است زیرا بستر حضور و بروز صفات فرح بخش رسول اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) که در کتاب مکارم الاخلاق نشان از آن دارد که برخی از اخلاق افکاری و رفتاری حضرت ختمی مرتبت از جامعه مهدوی خبر میدهد چرا که بخشی از اخلاق فردی بشر و هم چنین تکمله آن در محاورات و معاشرتهای اجتماعی در هم تنیده شده است زیرا جمال و کمال اخلاق آدمی به صورت تعاملی و دو سویه پرده گشایی می شوند.
در حال حاضر در این مقاله به تعدادی از زیباییهای صفات ایشان پرداخته می شود که بسیاری از حاجتهای فطری رؤسای خانوادهها که در حال حاضر نیاز به جراحیهای عمیق و دقیق دارد و هم چنین رفتار و افکار مسؤولین و مدیران خرد و کلان جامعه که تجاری سازی مدیریت آنان را به دامن دورههای ارباب رعیتی غلتانده است، ترمیم و درمان میکند، و بسیاری از بیماریهایی که اقتصاد و انسانیت را به چالش کشانده و به دره چهکنم سقوط داده است را بازسازی و احیا خواهد کرد.
امروز این صفات نیاز به این دارند که از جایگاه خود در کتب درسی و متون آموزشی سؤالها داشته باشند که چرا برخی دانشآموزان عزیز وطن باید در ندامتگاه و دادسرا و دادگاهها و مراکز مشاوره بعد هزاران آسیب جانکاه از این مائده الهی یعنی خصوصیات پیامبر رحمت مطلع شوند و به آه و افسوس زندگی خود را استمرار ببخشند، آیا نباید نخبگان و دلسوزان عرصه فرهنگی و ادب و اخلاق صفات ملکوتی و امضای شده رسول مهربانیها را در زیر ساختهای فرهنگی جامعه حلوا حلوا نموده و مانع از این شوند که دشمنان غدار و دوستان ناآگاه به نوجوانان و جوانان و مردم اخلاق مدار عزیزمان کدهای اشتباه بدهند.
الف- سبک راه رفتن
هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می رفت. در راه رفتن قدمها را بر زمین نمیکشید.
ب- سبک سلام کردن
هرکه را میدید مبادرت به سلام میکرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
ج- سبک دست دادن
وقتی با کسی دست میداد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمیکشید.
د- مهارت های رفتاری نشاط آفرین و محبت محور پیامبر خاتم(صلیالله علیه و آله و سلم)
1- با مردم چنان معاشرت میکرد که هرکس گمان میکرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
جامعه مهدوی به دلیل نشر محبت محمدی از جامعه طبقهای و بیماری تبعیض نژادی آپارتاید در امان خواهد بود.
2- هرگاه به کسی مینگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمیکرد.
در جامعه مهدوی شهروندان تحقیر نمیشوند.
3- هرگز به روی مردم چشم نمیدوخت و خیره نگاه نمیکرد.
در جامعه مهدوی عطر حیا، زینت بخش روابط اجتماعی و شاخص شهروندان است.
4- چون اشاره میکرد با دست اشاره میکرد نه با چشم و ابرو.
در جامعه مهدوی دست و پای مردم نماینده محبت الهی است.
5- سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمیشد لب به سخن نمیگشود.
در جامعه مهدوی زبان افراد در خدمت شیطان و هرزگی نفس نیست.
6- هرگاه با کسی، هم صحبت میشد به سخنان او خوب گوش فرا میداد.
در جامعه مهدوی، سخنان سینههای صاحب سبک و درد، شنیده میشود.
7- چون با کسی سخن میگفت کاملا بر میگشت و رو به او مینشست.
در جامعه مهدوی سخنان شهروندان بدون تحریف و واسطهگری استماع میگردد.
8- با هرکه مینشست تا او اراده برخاستن نمیکرد آن حضرت برنمیخاست.
در جامعه مهدوی به چهره خلیفه اللهی مردم توجه میشود.
9- در مجلسی نمینشست و برنمیخاست مگر با یاد خدا.
در جامعه مهدوی مجالس شورا و نشستهای اجتماعی با یاد خداوند تشکیل میگردد.
10- هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک «در» مینشست نه در صدر آن.
در جامعه مهدوی طمع صدر نشینی انگیزه مسؤول پذیری نیست.
11- در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمیداد و از آن نهی میکرد.
در جامعه مهدوی جایگاه انسانها بر اساس ظواهر آرایش داده نمیشود.
12- هرگز در حضور مردم تکیه نمیزد.
در جامعه مهدوی مردم به غرور و استکبار دعوت نمیشوند.
13- اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
در جامعه مهدوی از تشتت و تفرقه خبری نیست.
14- اگر در محضر او چیزی رخ میداد که ناپسند وی بود، نادیده میگرفت.
در جامعه مهدوی شاخص ارزشها به کتمان نواقص حکیمانه افراد است.
15- اگر از کسی خطایی صادر میگشت آن را نقل نمیکرد.
در جامعه مهدوی خطا پوشی نشانی از تقرب الی الله میباشد.
16- کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمیکرد.
در جامعه مهدوی لغزشها و خطای افراد توسعه داده نمیشود.
17- هرگز با کسی جدل و منازعه نمیکرد.
در جامعه مهدوی جدل و منازعه شاخص زیرکی و روشنفکری نیست.
18- هرگز سخن کسی را قطع نمیکرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.
در جامعه مهدوی حرف لغو و باطل خط قرمز گفتمانها و محاورات اجتماعی است.
19- پاسخ به سؤالی را چند مرتبه تکرار میکرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
در جامعه مهدوی ارزش علمی به جهل زدایی میباشد.
20- چون سخن ناصواب از کسی میشنید. نمی فرمود چرا فلانی چنین گفت بلکه میفرمود بعضی مردم را چه مسشود که چنین میگویند؟
در جامعه مهدوی امر به معروف و نهی از منکر برای محکومیت و تحقیر شخصت نیست بلکه جهت هوشیاری شهروندان و نجات آنان میباشد.
21- کار نیک را تحسین و تشویق میفرمود و کار بد را تقبیح مینمود و از آن نهی میکرد.
در جامعه مهدوی حصال پسندیده شهروندان مورد تشویق قرار میگیرد.
22- آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان میفرمود و مکرر میگفت هرآنچه حاضران از من میشنوند به غایبان برسانند.
در جامعه مهدوی آموزش مردم طبقاتی و سیاسی نیست.
23- هرکه عذر میآورد عذر او را قبول میکرد.
در جامعه مهدوی مسؤولین و مردم از عذرخواهی حقیقی استفاده میکنند.
24- هرگز کسی را حقیر نمیشمرد.
در جامعه مهدوی تکریم مردم طبقاتی نیست.
25- هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقبهای بد نخواند.
در جامعه مهدوی مردم با القاب ناسازگار و دشنام دادن مدیریت نمیشوند.
26- هرگز عیب مردم را جستجو نمیکرد.
در جامعه مهدوی عیوب مردم مکشوف و شماره نمیگردد.
27- از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمیگرفت و با همه خوشخو بود.
در جامعه مهدوی نواقص و ناملایمات اشخاص آسیب دیده با عطوفت رهبری می شود.
28- هرگز مذمت مردم را نمیکرد و بسیار مدح آنان نمیگفت.
در جامعه مهدوی مدح و ذم شهروندان بهصورت افراطی و تفریطی مشاهده نمیگردد.
29- بر جسارت دیگران صبر میفرمود و بدی را به نیکی جزا میداد.
در جامعه مهدوی ناهنجاریها به صورت سلبی اداره نمی شود بلکه برایش صبر الهی تدبیر میگردد.
30- از بیماران عیادت میکرد اگرچه دور افتادهترین نقطه مدینه بود.
در جامعه مهدوی کم توانان و ناتوانان و بیماران فراموش نمیشوند.
31- سراغ اصحاب خود را میگرفت و همواره جویای حال آنان میشد.
در جامعه مهدوی محبت رفتاری حلقههای اجتماع را قوام میبخشد.
32- اصحاب را به بهترین نامهایشان صدا میزد.
در جامعه مهدوی خطابات فردی و اجتماعی و رسانهای بر مدار صفات جمالی افراد است.
33- با اصحابش در کارها بسیار مشورت میکرد و بر آن تأکید میفرمود.
در جامعه مهدوی تغذیه خرد شهروندان از جنس مشورت و مشاوره میباشد.
34- در جمع یارانش دایرهوار مینشست و اگر غریبهای بر آنان وارد میشد نمیتوانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.
در جامعه مهدوی حقوق مردم بصورت دایرهایی و حرکت مدور ایفا میگردد.
35- میان یارانش انس و الفت برقرار میکرد.
در جامعه مهدوی روابط عمومی مردم و مسؤولین بر میزان الفت و انس برنامه ریزی میگردد.
36- وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.
در جامعه مهدوی برتری اشخاص به میزان وفاداری آنان در وظایفشان بر میگردد.
37- هرگاه چیزی به فقیر میبخشید به دست خودش میداد و به کسی حواله نمیکرد.
در جامعه مهدوی خدمترسانی انسانی مقدم بر رفع نیازهای مادی شهروندان است.
38- عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران میرسید.
در جامعه مهدوی معیار تقرب الی الله و عزت اجتماعی سطح خدمترسانی افراد میباشد.
39- احدی از محضر او ناامید نبود و میفرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمیتواند حاجتش را به من برساند».
در جامعه مهدوی حاجتمندان با امید به آینده و حس حاجتراویی زندگی میکنند.
40- هرگاه کسی از او حاجتی میخواست اگر مقدور بود روا میفرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعدهای نیکو او را راضی میکرد.
در جامعه مهدوی حاجتمندان با آرامش روحی برای رفع نیازهایشان توانمند میشوند.
41- هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.
در جامعه مهدوی هرگز به مطالبات انسانی جواب رد داده نمیشود.
42- پیران را بسیار اکرام میکرد و با کودکان بسیار مهربان بود.
در جامعه مهدوی افراد ناتوان و کمتوان با برنامههای مهرورزانه حمایت میشوند.
43- غریبان را خیلی مراعات میکرد.
در جامعه مهدوی کسی غریب و بیکس نمیماند.
44- با نیکی به شروران، دل آنان را به دست میآورد و مجذوب خود میکرد.
در جامعه مهدوی شرارت آسیب دیدگان اجتماعی با نیککرداری درمان میشود.
45- همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بر دل داشت.
در جامعه مهدوی حقیقت شادی با خوف باطنی از دور خداوند مهربان پشتیبانی میگردد.
46- چون شاد میشد چشمها را بر هم میگذاشت و خیلی اظهار فرح نمیکرد.
47- اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمیشد .
در جامعه مهدوی جنس شادمانی نشان از حضور ملائکه میدهند.
48- مزاح میکرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمیزد.
در جامعه مهدوی ناامیدی وجود ندارد و امیدواری خیالی و شیطانی هم جایگاهی ندارد.
49- نام بد را تغییر میداد و به جای آن نام نیک میگذاشت.
در جامعه مهدوی امر به معروف و نهی از منکر در نامگذاری اشخاص هویداست.
50- بردباریاش همواره بر خشم او سبقت میگرفت.
در جامعه مهدوی زمام خشم به دست حلم و بردباری است.
51- از برای فوت دنیا ناراحت نمیشد و یا به خشم نمی آمد.
در جامعه مهدوی اشخاص با به خدمت در آوردن دنیا برای جهان آخرت خشونت را مدیریت می کنند.
52- از برای خدا آنچنان به خشم می آمد که دیگر کسی او را نمی شناخت.
در جامعه مهدوی به خشم آمدن برای دستورات خداوند یک کمال انسانی است.
53- هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود.
در جامعه مهدوی لذت بردن از عفو و گذر از انتقام حقیقی یک ارزش پیشرفته محسوب میشود.
54- هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود.
در جامعه مهدوی دروغ یک عفن و عفونت نفرت آور محسوب میگردد.
55- در حال خشنودی و ناخشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت.
در جامعه مهدوی کمال انسانی، به تعادل داشتن در وقت خشنودی و خشونت محسوب میگردد.
56- هرگز درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد.
در جامعه مهدوی پس انداز آخرتی مانع ذخیره سازی درهم و دینار میشود.
57- در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت.
در جامعه مهدوی خوراک و پوشاک در خدمت انسانیت و جهان آخرت او هستند.
58- روی خاک مینشست و روی خاک غذا میخورد.
در جامعه مهدوی سفر به جهان آخرت با زندگی زاهدانه تصویر سازی میگردد.
59- روی زمین میخوابید.
در جامعه مهدوی مقامات ظاهری و باطنی مانع ساده زیستی نمیگردد.
60- کفش و لباس را خودش وصله میکرد.
در جامعه مهدوی علامت خدمت رسانی حقیقی به جامعه از خدمت رسانی به خود در نیازهای ابتدایی آغاز می شود.
61- با دست خودش شیر میدوشید و پای شترش را خودش میبست.
در جامعه مهدوی تولید یک استقلال طلبی و آزادگی محسوب میگردد.
62- هر مرکبی برایش مهیا بود سوار میشد و برایش فرقی نمیکرد.
63- هرجا می رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده میکرد.
در جامعه مهدوی بیتوجهی به زرق و برق دنیا، جهان مادی را به خدمت رسانی میکشاند.
64- اکثر جامههای آن حضرت سفید بود.
در جامعه مهدوی صفای باطن در ظواهر اشخاص هم آشکار است.
65- چون جامه نو می پوشید جامه قبلی خود را به فقیری می بخشید.
در جامعه مهدوی آفت ذخیره سازی و اسراف با توجه به حاجت نیازمندان درمان می گردد.
66- چون می خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه میخواست.
در جامعه مهدوی کانون خانواده با احترام و اکرام محافظت میگردد.
67- اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می کرد.
در جامعه مهدوی مثلث برنامه ریزی (خود خانواده جامعه) تفاوت انسان با حیوان را معین میکند.
68- از دوشیزگان پردهنشین با حیاتر بود.
در جامعه مهدوی سطح حیا میزان سلامت روح و روان است.
69- در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز میکرد.
در جامعه مهدوی علائم اهل نجات از افکار و رفتار آنان آشکار و هویداست.
70- همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود.
در جامعه مهدوی آراستگی و نزاکت ظاهری نشان از باطن در صراط المستقیم می دهد.
اهمیت دادن به روز جمعه:
1- جامه فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود.
منزلت نماز و مقام آرامش:
2- همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می زد.
در جامعه مهدوی عبادت با نظافت هم آغوش است.
3-نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می یافت.
4- ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می داشت.
5- اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می آمد نمازش را کوتاه میکرد.
6- اگر در حال نماز بود و کودکی گریه میکرد نمازش را کوتاه میکرد.
ه- سبک برخورد با فقرا
1- با فقرا زیاد نشست و برخاست میکرد و با آنان هم غذا می شد.
2- دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.
3- هدیه را قبول می کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود.
و- سبک برخورد با خویشاوندان
1- بیش از همه صله رحم به جا می آورد.
2- به خویشاوندان خود احسان می کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.
3- هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.
ض- آداب حضور بر سر سفره طعام
4- هرگز نعمتی را مذمت نکرد.
5- اندک نعمت خداوند را بزرگ می شمرد
6-هرگز از غذایی بد نگفت.
7- موقع غذا هرچه حاضر می کردند میل می فرمود.
8- بر سر غذا از همه زودتر حاضر می شد و از همه دیرتر دست می کشید.
9- تا گرسنه نمی شد غذا میل نمی کرد و قبل از سیر شدن منصرف می شد.
10-معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد.
11- تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی خورد.
12- بعد از غذا دستها را می شست و روی خود می کشید.
13- وقت آشامیدن سه جرعه آب می نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله.
منابع: کتاب «منتهی الآمال» محدث قمی و کتاب «مکارم الاخلاق» طبرسی
منبع: فارس
ارسال دیدگاه