به گزارش کودک پرس ، ابراهیم حسنبیگی از آن دست نویسندگانی است که توانسته با دنیای کودکان و نوجوانان ارتباط خوبی برقرار کند و در این زمینه صاحب نام شود. وی به تازگی انتشارات به نشر مجموعهای ۱۰ جلدی با عنوان «اشکان و اشکانه» را برای گروه سنی کودکان منتشر کرده و به بازار کتاب فرستاده است.
حسن بیگی، در اثرش کودکان را با سبک زندگی اسلامی و قرآنی آشنا میکند. کودک در هر کتاب، داستانهای شیرین، جذاب و طنزآمیزی را میخواند که موضوع آنها از آیات قرآنی گرفته شدهاند.
به گفته نویسنده در هر جلد اتفاقهایی برای شخصیتهای داستان که خواهر و برادری به اسم اشکان و اشکانه هستند، رخ میدهد که در آن قالب تلاش شده زندگی درست و انسانی و سبکی از زندگی که مبتنی بر آیات قرآن باشد به کودک آموزش داده شود و از این نظر بر اسلامی بودن اثر تأکید میشود. در هر جلد موضوعی مبتنی بر آیهای از آیات قرآن که جنبه اجتماعی و رفتاری دارد، مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً آیه هایی با مضامین نیکی و احسان به پدر و مادر و پرهیز از دروغگویی و یا تأکید بر نماز موضوعهایی هستند که دستمایه کار قرار گرفتهاند.
گفتوگو را با ابراهیم حسن بیگی درباره «اشکان و اشکانه» و وضعیت داستانهای کودک بخوانید.
آیا برای کودک میتوان موضوعی مثل سبک زندگی اسلامی را در قالب کتاب آموزش داد. چون بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند در کتابهای کودکانه نویسنده نباید مسئلهای را به طور مستقیم آموزش دهد؟
این کارشناس آموزشی است که وقتی میخواهد مطالب مفید را به بچهها آموزش دهد از واژه آموزش استفاده میکند. نویسنده باید با تبیین مطالبش به دنبال تأثیرگذاری باشد. شیوه آموزشگر علوم تربیتی با مفاهیم آموزشی و یا تأثیرگذار یک نویسنده متفاوت است. ممکن است مربی آموزشی به بچهها بگوید بچه ها! غیبت بد است و حتی در راستای آموزش از قصه و شعر هم استفاده کند اما نویسنده از همان ابتدا وارد داستان و قصه میشود و در دنیای داستانیای که خلق میکند مفاهیم مختلف را نشان میدهد و به نمایش میگذارد. وقتی ما میخواهیم مفاهیم قرآنی و سبک زندگی را آموزش دهیم نباید تصور شود که نویسنده در فضای آموزشگاه، مفاهیم را آموزش میدهد بلکه نویسنده قصه هایی را مینویسد که در آن مفاهیم آموزشی و سبک زندگی و تربیتی و قرآنی به کودک منتقل میشود.
چند سالی است که مسئله سبک زندگی اسلامی و ایرانی مطرح میشود. نویسندگان کودک و نوجوان چقدر به این موضوعات توجه کرده اند؟
اقبال خانوادههای ایرانی به خرید آثار خارجی بیشتر وجود دارد و آن هم به خاطر شکافی است که بین نسلهای مختلف ایجاد شده است. قطعاً نگرانی هایی هم وجود دارد که سبک زندگی و رفتار اجتماعی ما از اسلامی و ایرانی بودن دور شده است. همینها نگرانی برای خانوادهها ایجاد میکند که اصول زندگی درست و انسانی را به کودکشان آموزش دهند.
آیا این بی توجهی به علت وجود فضای ترجمه محوری است؟
من بیشتر موافق حمایت از آثار تألیفی هستم. اقبال بی رویه به آثار ترجمه طبیعی است که همه را نگران کند، اما مهم این است که آثار سالمی وارد جامعه شود. ممیزی وزارت ارشاد واقعاً برای ادبیات کودک و نوجوان لازم است تا کمی نگرانی خانوادههای کودک و نوجوان را از وجود این ترجمه بی رویه کودک و نوجوان در کشور کم کند.
خلأیی که در آثار کودک و نوجوان وجود دارد، اقبال به سمت مطالعه و خرید کتابهای خارجی را زیاد کرده است؟
حتماً این خلأ وجود دارد. اما از طرفی ما باید آثار خوب ادبی کشورهای دیگر را در کشورمان ترجمه و استفاده کنیم چون به هر حال به جریان سازی در ادبیات کشور ما کمک خواهد کرد. من موافق تعامل فکری هستم و مخالف این هستم که درهای ادبیات دیگر کشورها را روی خودمان ببندیم اما از بی سلیقگی ترجمه و وجود ترجمههای گاه ضعیف و نازل با تصویرگریهای بی کیفیت توسط افرادی که اساساً مترجم نیستند گلایه دارم؛ مترجمانی که بیشتر متمرکز بر سود شدهاند.
منبع: قدس آنلاین
ارسال دیدگاه