کلبه‌ای که به جان‌های زیادی زندگی بخشید

هر روز یک میلیون کودک فقیر و گرسنه در کشورهای مختلف جهان یک کاسه پوره می‌خورند و با لبخندی بر لب به حرف‌های معلم گوش می‌دهند تا باسواد شوند. هر روز یک میلیون کودک در جهان برای مدتی گرسنگی را فراموش می‌کنند و به چیزهای دیگری فکر می‌کنند. این بخشی از داستان مردی است که تلاش می‌کند کودکان کمتری در سرتاسر جهان گرسنه به رختخواب بروند. ماجرای خیریه شگفت انگیز این ماهیگیر اسکاتلندی که لبخند را به هزاران کودک فقیر بخشیده است خواندنی است.

به گزارش کودک پرس ، یک کاسه پوره. غذای ساده‌ای به نظر می‌رسد. اما برای یک کودک و والدین گرسنه‌اش دلیلی برای جشن گرفتن است. هر روز هفته، در 12کشور جهان، مگنوس مک فارلین این هدیه زندگی بخش را به دانش‌آموزان می‌دهد. از سال 2002، برنامه او با نام «پروژه ماری» غذای مقوی و مجانی را در اختیار این بچه‌ها قرار می‌دهد. این پروژه در سال 2016 به نقطه‌ای باورنکردنی رسید. او هر روز به یک میلیون کودک گرسنه در کشورهای مختلف جهان غذا می‌داد. اتفاقی که یکی از بهترین روزهای زندگی را برای او رقم زد.

در جاده‌ای به‌ سمت اوبن و در دره‌ای که روح چندانی ندارد، کلبه کوچکی دیده می‌شود که محل تغییر زندگی صدها هزار کودک در سراسر جهان است. تغییری چون تفاوت میان مرگ و زندگی، میان خوشبختی و بدبختی. این کلبه به جان‌های زیادی زندگی می‌بخشد.

در سال 2002 میلادی، این کلبه به خیریه‌ای کوچک به نام «غذای ماری» تبدیل شد و این کلبه هنوز هم مغز پروژه است. در وسط این کلبه مردی متواضع و فروتن به نام مگنوس مک فارلین نشسته که ناجی جان‌های بسیاری بوده است.دو سال پیش و درمقاله‌ای در روزنامه تایمز، گوردون براون این مرد 49 ساله را به‌عنوان یکی از 100چهره تأثیرگذار در جهان انتخاب کرد، مردی که قدم در راه کشیش‌های خیّراسکاتلندی دیگری چون دیوید لیوینگستون گذاشته است.

جدا از این عناوین و اسامی، چیزی که درباره مک فارلین جالب توجه است، نگاه و رویکرد خاص او به مسأله گرسنگی و کمک به افراد واقعاً بی‌بضاعت در نقاط مختلف جهان است. او در اوایل دهه 90 میلادی کارش را به‌عنوان کارمند خیریه در طول جنگ بوسنی آغاز کرد. او با یادآوری آن روزها می‌گوید: «تصاویر وحشتناکی از آنجا ارسال می‌شد و کاملاً مشخص بود که مردم زیادی در این جنگ به کمک نیاز دارند. چشم‌های آنها فریاد می‌زد که کمک‌مان کنید.» در آن زمان، او ماهیگیری در ساحل غربی کشور اسکاتلند بود.
این کلبه محل بازی او و خواهر و برادرهایش در کودکی بوده و خاطرات خوب زیادی را اینجا سپری کرده است. سفر به بوسنی باعث شد تا او به فکر راه انداختن خیریه‌ای برای نیازمندان بیفتد. خیریه او بسرعت در کشور معروف شد و باعث شد تا اواخر دهه 90 میلادی او به کشورهای لیبریا و مالاوی سفر کند. هدف او از این سفرها گسترش خیریه به سرزمین آدم‌های نیازمند در آفریقا بود.

در سال 2002 و در سفر به مالاوی، او با کشیشی صحبت کرد که زندگی او را به‌طور کلی تغییر داد. «در آنجا کنار کشیشی ایتالیایی بودم. او از من خواست تا همراهش به دیدار مردم و چند روستا بروم. من هم خوشحال شدم و دعوتش را پذیرفتم. ما به روستایی رفتیم و مادری را دیدیم که به‌خاطر بیماری ایدز در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ بود و شش فرزندش چیزی برای خوردن نداشتند. اوضاع ناراحت‌کننده و تأسف باری بود. مادرشان گفت تنها یک آرزو دارد و آن اینکه کسی باشد که بعد از مرگش از بچه‌های او مراقبت کند.»

بزرگ‌ترین پسر او ادوارد که 14 سال داشت کنار مادرش نشسته بود. «دلم می‌خواست بدانم آرزوی این نوجوان چیست و دلش چه می‌خواهد. غذای کافی برای خوردن و رفتن به مدرسه. همین دو جمله آینده خیریه مرا مشخص کرد. آن روز فهمیدم که دقیقاً چه می‌خواهم و باید چه کار کنم.»
آن روز مک فارلین فهمید که با چه کاری می‌تواند زندگی بچه‌هایی مثل ادوارد را تغییر دهد: یک وعده غذای رایگان در روز در مدرسه. او به کشورش برگشت تا برنامه‌ریزی کند.

در ژانویه سال 2003 نخستین وعده غذایی گرم برای دانش‌آموزان در مدرسه مقابل‌شان قرار گرفت. بچه‌هایی که گرسنه در حال درس خواندن بودند.
او می‌گوید: «وقتی حسابی تحقیق کردم، متوجه شدم که بچه‌های زیادی بدون خوردن صبحانه به مدرسه می‌آیند و گرسنه مشغول درس خواندن می‌شوند. همه می‌دانیم که با گرسنگی کسی نمی‌تواند آموزش ببیند و آینده‌اش را بسازد. پس تصمیم گرفتیم که یک وعده غذای گرم در مدرسه برایشان آماده کنیم. می‌دانستم این کار زندگی آنها را تغییر خواهد داد. از صمیم قلبم خوشحال بودم.»

امروز پروژه او در 1300 مدرسه در 12 کشور و در 4 قاره جهان فعال است و هر روز به حدود یک میلیون دانش‌آموز غذای گرم می‌دهد.
«وقتی غذا دادن در مدارس را شروع کردیم، تعداد ثبت‌نام‌ها تا 18 درصد افزایش پیدا کرد. البته در نقاط مختلف این تعداد متفاوت بود. در بعضی مدارس تعداد ثبت‌نامی‌ها دو برابر شد. بچه‌هایی که برای رفع گرسنگی به مدرسه می‌آمدند، اما روح‌شان نیز تغذیه می‌شد. همان مثل معروف بود که می‌گفت: با یک تیر دو نشان زدن.»

او در رابطه با تأثیر کارش درعملکرد تحصیلی بچه‌ها می‌گوید: «شاید در کوتاه مدت تأثیر خاصی نگذارد، اما در درازمدت نتایج شگفت‌انگیزی بر جای گذاشت. رفع گرسنگی سبب شد تا عملکرد تحصیلی بچه‌ها به مقدار قابل توجهی بهبود یابد. چنین چیزی واقعاً خوشحالم کرد و باعث شد تا راهم را با قدرت بیشتری ادامه بدهم تا زندگی بچه‌های بیشتری را تغییر بدهم.»

او هنوز درهمان کلبه در اسکاتلند فعالیت می‌کند و شرکتی هم با 50کارمند در گلاسکو دارد که به کارها رسیدگی می‌کنند. درآمد خیریه او نزدیک به 15 میلیون پوند در سال است. با وجودی که برخی کارشناسان از او انتقاد می‌کنند که کار او تغییر خاصی نمی‌تواند ایجاد کند، اما مک فارلین معتقد است که با توجه به محدودیت‌های مالی و کمک نکردن دولت او نهایت تلاشش را کرده تا تأثیر مفیدی در زندگی بچه‌های گرسنه این کره خاکی بر جای بگذارد.

«ما از جایی بودجه نمی‌گیریم. ما جنبشی مردمی هستیم و با کمک مردم به کارمان ادامه می‌دهیم. اینجا دانش‌آموزانی هستند که به دانش‌آموزان گرسنه کمک می‌کنند تا به آرزوهایشان برسند.»در سال 2012، دانش‌آموز 9 ساله‌ای به نام مارتا پین باعث شد تا پروژه ماری در صدر خبرها قرار بگیرد و معروف‌تر شود. «او با الگوبرداری از مدل پروژه ما طرح خود را برای مدرسه‌اش پیاده کرده بود تا به دانش‌آموزان گرسنه غذای رایگان بدهد. وقتی خبرش را در روزنامه‌ها خواندم بسیار شگفت زده و خوشحال شدم.»

او معتقد است هنوز باید سخت تلاش کند تا بچه‌های بیشتری را تحت پوشش قرار دهد. «هنوز 57 میلیون کودک در سراسر جهان به‌خاطر فقر و گرسنگی نمی‌توانند به مدرسه بروند. برای همین، هر روز که می‌گذرد من احساس می‌کنم که هنوز اول راه هستم و باید تلاش کنم و تلاش کنم و…»

او یک بار دیگر به مالاوی برگشت تا با ادوارد ملاقات کند. 12سال پس از نخستین دیدار، آنها دوباره رو در روی همدیگر قرار می‌گیرند. ملاقاتی که به نظرش دردناک بود. «این پسر باعث شد تا این خیریه شکل بگیرد، اما متأسفانه آن قدر سریع رشد نکرد که بتواند به کمک ادوارد هم بشتابد. به دلایل مختلف این پروژه به مدرسه او نرسیده بود و برای همین او مدرسه را رها کرده بود. ادوارد 26 ساله بود و پسری 3 ساله داشت. به او گفتم که قول می‌دهم این پروژه برای پسرش در مدرسه راه بیفتد تا فرزندش به آرزوهایش برسد.»

او درباره غذای گرم این پروژه می‌گوید: «ما به آنها پوره و فرنی و از این جور چیزها می‌دهیم. یک کاسه پوره می‌تواند زندگی خیلی از آدم‌های جهان را تغییر بدهد. بچه‌هایی که هیچ وقت رنگ مدرسه را ندیده بودند با کاسه‌ای پوره باسواد شدند و به خانواده و کشورشان کمک کردند. سلامتی آنها بهبود پیدا کرد و باعث شد تا غیر از غذا به چیزهای دیگری هم فکر کنند. باسواد شدن این بچه‌ها باعث می‌شود تا بچه‌های آنها و نسل بعدی زندگی بهتری داشته باشند.»مگنوس مک فارلین می‌گوید بچه‌های گرسنه زیادی در سراسر جهان منتظرند تا پروژه ماری به کمک‌شان بشتابد. بچه‌هایی که دوست دارند زندگی کنند و از زندگی لذت ببرند.

 

 

 

منبع: ایران آنلاین