پسران نوجوان قتل را گردن هم انداختند

پرونده دعوای چند پسر نوجوان که منجر به قتل یکی از آن‌ها شده بود روز گذشته در حالی در دادگاه کیفری یک استان تهران بررسی شد که عاملان حادثه قتل را گردن هم انداختند.

به گزارش کودک پرس ، عدم توجه به ساختار‌های قانونی یکی از عواملی است که منجر به تشکیل بسیاری از پرونده‌های جنایی می‌شود. در این شرایط افراد به جای رفتار قانونمند با توسل به خشونت تلاش می‌کنند اختلاف‌هایشان را حل کنند که خیلی وقت‌ها باعث بروز حوادثی خونین می‌شود. در حادثه‌ای که نوزدهم اسفند‌سال‌۹۵، در یکی از محله‌های تهرانپارس اتفاق افتاد، مأموران پلیس از قتل پسر نوجوانی در درگیری خونین باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به فرشید ۱۶‌ساله بود که با اصابت چاقو به سینه‌اش کشته شده‌بود. دوست فرشید که رضا نام داشت و در جریان درگیری از چند ناحیه زخمی شده بود به مأموران گفت: پسر نوجوانی به نام عرشیا او را زخمی کرده، سپس یک ضربه به سینه فرشید زده و فرار کرده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، عرشیا ۱۶‌ساله تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه چند روز بعد از حادثه در مراسم تولد خواهرزاده‌اش دستگیر شد. متهم در پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت، اما جرمش را انکار کرد و گفت: «روز حادثه رضا با یکی از دوستانم درگیر شد و من به هواخواهی از او وارد درگیری شدم که رضا با چاقو به پایم زد و من هم او را زخمی کردم.»

بعد از این اظهارات، دوستان عرشیا به نام‌های مهران، محمد و سعید بازداشت شدند و بعد از اقرار به شرکت در نزاع دسته جمعی، از آنجائیکه همه متهمان زیر ۱۸‌سال بودند روانه کانون شدند. پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی کیخواه قرار گرفت. ابتدای جلسه اولیای‌دم درخواست قصاص کردند سپس مادر مقتول گفت: «شاهدان گفتند عرشیا بعد از کشتن فرزندم فریاد کشیده است «پرچم ما بالاست!» حالا می‌خواهم بدانم کسی که پرچمش بالاست الان در جایگاه متهم چه می‌کند؟!»

در ادامه عرشیا به اتهام مباشرت در قتل و شرکت در نزاع دسته جمعی در جایگاه قرار گرفت و گفت: «قتل را قبول ندارم. آن روز به هواخواهی از دوستم وارد درگیری شدم که ناگهان رضا با چاقو به پایم ضربه زد و من هم او را زخمی کردم. مقتول سالم پیش ما آمد و سالم هم رفت. رضا مقصر اصلی این حادثه بود و حالا خودش را بی‌گناه می‌داند. باور کنید اهل کلک نیستم و قتل کار من نیست. من وجدان دارم اگر بخواهم دروغ بگویم باید یک عمر با عذاب وجدان بخوابم.» سپس رضا به اتهام شرکت در نزاع دسته جمعی در جایگاه قرار گرفت و گفت: «روز حادثه از دانشگاه به خانه رفتم که شوهر خواهرم خواست همراه آن‌ها برای خرید بیرون برویم. در خیابانی که خرید می‌کردیم بساط دستفروشی زیاد بود. شوهر خواهرم همراه دیگر برادرم با ما فاصله داشتند که یکی از دستفروش‌ها به خواهرم متلک گفت. ناراحت شدم و همانجا زنگ زدم و مقتول همراه یکی از دوستانم آمد و با آن جوان درگیر شدیم. عرشیا با دوستانش وارد درگیری شدند و آن جوانی که متلک گفته بود فرار کرد و عرشیا یک چاقو به پایم زد. خودم را کنار کشیدم و روی جدول خیابان نشستم که متوجه شدم عرشیا با چاقو به سینه مقتول هم زده است. او دوباره با چاقو حمله کرد و چند ناحیه از بدنم را زخمی کرد. آن روز فقط عرشیا چاقو داشت و من و دوستانم با دستان خالی از خودمان دفاع می‌کردیم و ضربه‌ای به پای عرشیا نزدم. برای صدمات و جراحات وارده از عرشیا شکایت دارم.»

دیگر متهم به نام سعید نیز به اتهام شرکت در نزاع دسته جمعی در جایگاه قرار گرفت و با قبول جرمش گفت: «رضا دروغ می‌گوید. درگیری به خاطر متلک به خواهر او نبود. آن روز یکی از دوستانم بساط عروسک پهن کرده بود و برای شوخی داد می‌زد این عروسک‌ها غیبی است هر کس این عروسک را بخرد و با خود به خانه ببرد صبح متوجه می‌شود عروسک غیب شده‌است و به خاک سفید رفته تا کسی وارد نشود. رضا جلو آمد و گفت: هیچکس حق بستن خاک‌سفید را ندارد. همین کشمکش باعث درگیری شد و در آن درگیری او با چاقو به عرشیا حمله کرد و عرشیا هم با چاقو به پای او ضربه زد، اما ضربه‌ای به مقتول نزد.»

 

در ادامه دو متهم دیگر نیز با قبول اتهامشان گفتند عرشیا ضربه‌ای به مقتول نزده است و رضا هم در آن درگیری چاقو داشته است. در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.

 

 

 

 

منبع: روزنامه جوان