والدین مراقب حضور فرزندان در فضاهای نادرست اینترنتی باشند

به گزارش کودک پرس ، این روزها کمتر نوجوانی را می‌شود پیدا کرد که یک گوشی هوشمند برای خودش نداشته باشد. گوشی هوشمند هم مساوی است با وصل شدن به اینترنت، وارد شدن به فضای مجازی و تولد نسلی که نه‌تنها از همه اخبار و حوادث زودتر از بزرگ‌سالان باخبر است،بلکه به مواردی دسترسی دارند که بعضی از بزرگ‌سالان اصلاً از وجود آن‌ها خبر ندارند.

چند وقت پیش پژوهشی از یک دانشگاه لندنی در روزنامه دیلی میل به چاپ رسید که می‌گفت دختران بیشتر از پسران از فضای مجازی استفاده می‌کنند و به این ترتیب بیشتر هم در معرض افسردگی قرار می‌گیرند. این گزارش می‌گوید که استفاده دختران از فضای مجازی به آن‌ها آسیب‌های روحی و جسمی زیادی می‌رساند که منجر به افسردگی می‌شود.

به بهانه این پژوهش، علت ایجاد افسردگی در استفاده از فضای مجازی، علت بیشتر بودن آمار افسردگی دختران و راهکارهای این موضوع را در جامعه ایرانی بررسی کردیم. برای نگارش این مطلب از «مهدی مسلمی فر» روان‌شناس و روان‌درمانگر کمک گرفتیم.

افسردگی، سرماخوردگی روانی است

در جامعه ما افسردگی به‌عنوان یک مشکل و بیماری تلقی نمی‌شود. درحالی‌که در مباحث روان‌شناسی افسردگی به «سرماخوردگی روانی» معروف است. افسردگی در تمام جهان بیماری شایعی است. جدی نگرفتن و به‌موقع درمان نکردن آن منجر به بیماری‌های زمینه‌ای دیگری مثل منفی‌بافی، کمال‌گرایی‌های افراطی، احساسات ناخوشایند منفی و… می‌شود. اگر کار به اینجا برسد، هم زمینه این افسردگی قوی‌تر می‌شود؛ هم افسردگی در رفتارها و تصمیم‌گیری‌های فرد نمود پیدا می‌کند.

اما شبکه‌های اجتماعی چه طور ممکن است باعث افسردگی بشوند؟ سازمان بهداشت جهانی تعریفی از انسان دارد که می‌گوید هر یک از موارد این تعریف اگر به چالش کشیده بشود، سلامت روان انسان به خطرمی افتد و او دیگر یک فرد سالم نیست. این تعریف انسان را دارای چهار بعد فیزیولوژیکی، روانی، اجتماعی و معنوی می‌داند.در شبکه‌های اجتماعی بعد اجتماعی روان انسان با این ابزار درگیر می‌شود. یعنی اتفاقاتی که در شبکه‌های اجتماعی برای یک فرد می‌افتد در عین اینکه می‌تواند مفید باشد، می‌تواند به‌سلامت روان او آسیب بزند.

نوجوان‌ها در شبکه‌های اجتماعی با دیگران سفر می‌کنند، به شهرها و حتی کشورهایی که تابه‌حال نرفته‌اند می‌روند، ظرفیت‌ها و امکانات دیگران را می‌بینند و با مسائل و دغدغه‌هایی آشنا می‌شوند که تا قبل از این تصوری از آن نداشتند. این وضعیت ممکن است حالت‌هایی مثل «افسوس»، «حسرت»، «کاش من هم داشتم» را به وجود بیاورد و فرد احساس کند بقیه دارند به سمتی پیش می‌روند که او از آن خیلی عقب است.

طرح‌واره‌های گذشته، نگاه به آینده را می‌سازد

از آن‌طرف برای نوجوان نه درک این موضوع آسان است و نه اساساً موضوعیت دارد که عکس‌ها و تصاویر و اطلاعات فضای مجازی چقدر صحت دارد. خیلی از ما شاید بدانیم که نمایش‌های لاکچری در شبکه اجتماعی مثل اینستاگرام یا واقعیت ندارد یا صرفاً تبلیغات است و متعلق به صاحب صفحه نیست. اما برای قشری زیادی از مخاطبان این‌ها تفاوتی با واقعیت ندارند.

نوجوانی که در شبکه اجتماعی قرار می‌گیرد اگر زمینه بیماری‌هایی مثل کمال‌گرایی، منفی‌بافی یا اختلال شخصیت مرزی (ناپایداری در احساس و رفتار) را داشته باشد خیلی زود در معرض ابتلا به افسردگی قرار می‌گیرد.

این بیماری‌های زمینه‌ای درواقع تصاویری است که درگذشته فرد از آن چیزی که امروز در شبکه‌های اجتماعی می‌بیند، ذخیره‌شده است. مثلاً اگر نوجوانی ناخودآگاه با این طرح‌واره بزرگ‌شده است که ثروت مهم است و باید ثروتمند بود تا شادبود، با دیدن نمایش‌های لاکچری در شبکه‌های اجتماعی، این طرح زمینه‌ای خودش را نشان می‌دهد، فرد را دچار چالش می‌کند و بیماری شروع به رشد می‌کند.

دختران باید قدرت سازگاری‌شان را افزایش بدهند

اینکه چرا زمینه افسردگی ناشی از فضای مجازی در دختران نسبت به پسران بیشتر است. باید فرهنگ به فرهنگ و جامعه به جامعه بررسی بشود. در ایران آمار درستی در این زمینه وجود ندارد اما پژوهش‌ها و مراجعات شخصی روان‌شناس‌ها و مشاوران و همچنین مطالعات این قشر، این موضوع را درزمینهٔ شبکه‌های اجتماعی تا حد زیادی تأیید می‌کند.

ازنظر بنده در افسردگی موقعیتی (موقعیتی خاص باعث بشود فرد به افسردگی دچار شود) قدرت سازگاری و توانایی انجام کار در وضعیت جدید مؤثر است. وقتی یک دختر در برابر این‌همه تنوع در فضای مجازی قرار می‌گیرد باید از قبل قدرت سازگاری با این فضا در او ایجاد شده باشد. چون هم ذات او و هم اگر درگذشته گرفتار طرح‌واره‌های ذهنی غلط شده باشد تمایل دارد که از تمام این تنوعات داشته باشد؛ یا آن‌هایی که دوست دارد را داشته باشد. حتی اگر در شبکه‌های مجازی به دوست‌یابی و ایجاد رابطه‌های اجتماعی مشغول است معمولاً دل‌بستگی به این روابط در دختران بیشتر از پسران است و شکست در این روابط، دختران را بیشتر از پسران دچار چالش می‌کند. دختران در روابط خود معمولا به عواطف توجه بیشتری نشان می‌دهند چون ذات آنها عاطفی‌تر است و این قضیه در ارتباطات، حتی ارتباطات مجازی، امکان آسیب دیدن عاطفی دختران را بسیار بیشتر از پسران خواهد کرد.

ازطرفی، اینکه خانم‌ها تمایلاتی در وجود خودشان نسبت به مسئله تنوع و تکثر، رنگ، طبیعت، جزئیات… دارند، ممکن است باعث شود در مواجهه با پدیده‌های متکثر مثل شبکه اجتماعی اینستاگرام، ظرفیت‌های ناتوانی بیشتری را نسبت به مردان احساس کنند.

بخش دیگری از آن مربوط به موقعیت اجتماعی دختران است. می‌شود گفت که این موضوع فقط مختص جامعه ما نیست اما دختران وزنان در زندگی اجتماعی خود دچار محدودیت‌هایی هستند که این محدودیت‌ها باعث می‌شود دل‌بستگی بیشتری به داشته‌های فعلی خود نشان بدهند. مثلاً در صورت به بن‌بست رسیدن یک رابطه در فضای مجازی، پسرها می‌توانند با چند ساعت بیشتر بیرون بودن از خانه یا گذراندن وقت در هرزمانی با دوستانشان این خلأ را زودتر و بهتر پر کنند. اما اغلب این امکان به این وسعت برای دختران وجود ندارد.

فضای مجازی علائق واقعی را نشان می‌دهد

خانواده و نوجوان باید بدانند که فضای مجازی راهی برای ارتباط واقعی است. والدین باید در جریان ارتباطات مجازی نوجوانان خود باشند و سعی کنند در صورت امکان سریع‌تر این رابطه را به یک رابطه حقیقی یا دست‌کم عینی و شفاف تبدیل کنند.

مثلاً مادری متوجه می‌شود که دخترش مدت‌هاست با دختر دیگری از طریق چت در ارتباط است. خب این هنر والدین است که اول منظور این ارتباط را متوجه بشوند. فرض بگیرید این ارتباط درسی یا در راستای یکی از علائق مشترک این دو نفر است. می‌شود در صورت امکان ترتیبی داد که دختری که پشت صفحه مانیتور یا موبایل است یک روز برای یک وعده ناهار به خانه شما بیاید. یا می‌شود برای ارتباط با پدر و مادر آن دختر تلاش کرد و به‌این‌ترتیب به شناخت بهتر و درست‌تری از دوست مجازی دختر نوجوانمان برسیم. این‌طوری این رابطه چارچوب مند و قابل‌اندازه‌گیری می‌شود و هر چیزی که قابل‌اندازه‌گیری بشود قابل مدیریت هم می‌شود. در واقع رابطه‌های مجازی باید خیلی زود به رابطه‌های حقیقی تبدیل بشوند. رابطه‌ای که صرفا مجازی می‌ماند و نظارت بزرگتری هم روی آن نیست، احتمال اینکه در مسیر نادرستی پیش برود و به روان نوجوان، مخصوصا دختران آسیب برساند بیشتر است.

نظارت غیرمستقیم بر فعالیت نوجوان در فضای مجازی باید یکی دیگر از کارهای مهم والدین باشد. رابطه بین والدین و فرزند باید آن‌قدر خوب و قوی باشد که والدین به‌راحتی در صفحات مجازی بچه‌ها عضو باشند و فعالیت آن‌ها را ببینند. این کار یک موقعیت بسیار خوب ایجاد می‌کند. مثلاً والدینی با دنبال کردن صفحه اینستاگرام دخترشان متوجه می‌شوند که او به صفحات آشپزی یا هر موضوع دیگری علاقه دارد. اینجا والدین شاید با چیزهایی مواجه بشوند که از فرزندشان انتظار ندارند. مثلاً در ذهن آن‌ها دخترشان همیشه یک خانم دکتر بوده است اما دخترشان در فضای مجازی علائق واقعی خودش را نشان داده و به انواع مختلف ابراز کرده که به نقاشی علاقه‌مند‌است.

از دخترانمان در فضای مجازی حمایت و حفاظت کنیم

خانواده‌ها برای اینکه علائق و درونیات فرزندان خودشان را بشناسند باید هزاران تست روان‌شناسی بدهند و هزینه‌های زیادی متحمل بشوند اما رصد کردن بچه‌ها در فضایی که معمولاً بدون خودسانسوری در آن حضور پیدا می‌کنند، راه آسان برای پی بردن به درون آن‌هاست.

خانواده‌های ایرانی به‌خصوص والدینی که متعلق به دهه چهل و پنجاه هستند، خیلی وقت‌ها اصلاً آشنایی چندانی با فضای مجازی ندارند. خیلی از آن‌ها فکر می‌کنند فقط باید از دخترشان در محیط بیرون از خانه محافظت کنند و او را نسبت به خطرات بیرون از خانه آگاه کنند. درحالی‌که دختر من با توجه به سن خودش، اوقات زیادی را در فضای مجازی می‌گذارند و من باید ابزار حمایت و محافظت از او را در فضای مجازی هم بلد باشم و داشته باشم.

 

 

 

 

 

منبع: دفاع پرس