به گزارش کودک پرس علی رغم وجود مشخصه های زیادی که کودکانِ یک مادر خانه دار را از کودکان یک مادر شاغل متمایز می سازد، معلوم نیست که واقعاً کدام دسته در تربیت فرزندان موفق تر هستند. در تفاوت های موجود به نکته های مثبت و منفی برمی خوریم؛ ولی با این وجود نمی توان هیچ کدام را به عنوان راه درست بزرگ کردن فرزند معرفی کرد.
مادران شاغل چرا کار می کنند؟
طبق آمار منتشر شده توسط آکادمی کودکان آمریکا، امروزه در ایالات متحده ی آمریکا بیش از نیمی از مادرانی که فرزند خردسال دارند کار می کنند، در حالی که در دهه ی 1970 این رقم سی درصد بود. دلیل کارکردن این مادران، اشتغال آن ها قبل از فرزنددار شدن است؛ آن ها به حدی به کارکردن عادت کرده اند که پس از فرزنددار شدن هم می خواهند به آن ادامه دهند. برخی دیگر نیز معتقدند خانواده ی شان به دو درآمد نیاز دارد و یا گاهی خود تنها نان آور خانواده هستند. نتایج برخی تحقیق ها حاکی از اثرهای مخرب اشتغال مادر بر فرزند است و برخی تحقیق های دیگر این مطلب را رد می کنند.
نتایج مثبت اشتغال مادر
با وجود این که مادران شاغل در پی تصمیم برای اشتغال در خارج از خانه، استرس زیادی را تجربه می کنند، به نظر می رسد اشتغال آنان تأثیر منفی ای بر عواطف و زندگی تحصیلی کودکان نمی گذارد. در برخی موارد این گونه به نظر می آید که کودکان مادران شاغل در مقایسه با آن هایی که مادرانی غیرشاغل دارند دچار کم بودی نیستند.
نتایج مثبت برخی تحقیق ها حاکی از این است که مادران شاغل با بهبود بخشیدن شرایط اقتصادی خانواده از فقر مالی جلوگیری کرده و وجود یک زندگی نرمال را ممکن می سازند.
اثرهای منفی اشتغال مادر
نتایج یک تحقیق نشان می دهد اشتغال تمام وقت مادر در سنین قبل از دبستان، کودک او را در کسب نمره های کامل در دوران تحصیلی بازمی دارد. در این بررسی، فرزندان یک مادر شاغل تمام وقت، تنها در 52درصد موارد می توانستند نمره ی کامل را به دست آورند. این کودکان هم چنین در مقایسه با فرزندان مادران غیرشاغل، نه درصد بیش تر در آینده دچار بی کاری می شوند و 28درصد بیش تر از استرس های روانی رنج می برند. تحقیق دیگری که توسط یک مؤسسه ی مطالعه های جوانان انجام گرفته است نشان می دهد هرچه ساعت های کارکردن مادر بیش تر باشد، «پیش رفت کودک در زبان آموزی و موفقیت های علمی و آموزشی او در آینده کم تر می شود.»
همگان بر این باورند که مادران شاغل از این که کارکردن را بر مراقبت از فرزندان خود ترجیح می دهند احساس گناه می کنند. آن ها علاوه بر این احساس گناه، از این فشار روانی که باید برای تأمین مالی خانواده ی خود کار کنند رنج می برند.
پس نتایج منفی اشتغال مادران کودکان در سنین پیش از دبستان، طبق بررسی ها عبارت است از موفقیت کم تر در زبان آموزی و مراحل علمی آموزشی، مشکل های بی کاری و استرس های روانی بیش تر در زندگی آینده.
مادران شاغل از دیدگاه اجتماع
باور اجتماع بر این است که نقش صحیح یک مادر این است که در خانه بماند و از فرزندان خود مراقبت کند و مادران شاغل در واقع، فرزندان خود را نادیده می گیرند. در حقیقت، بیش تر دیدگاه های منفی در مورد مادران شاغل از یک سری کلیشه های فرهنگی سرچشمه می گیرد که اکنون در حال تغییر است.
بسیاری از مردم تنها زمانی از بدگمانی نسبت به انگیزه های مادران شاغل دست برمی دارند که این مادران برای نجات خانواده ی خود از گرسنگی مشغول به کار شوند. آن ها معتقدند چنین مادرانی آن قدر خودخواه هستند که حاضرند برای رضایت خاطر خود، خانواده ی شان را زیر پا بگذارند. این دیدگاه غالباً از جانب نسل گذشته مطرح می شود و بر این باور است که اشتغال مادر تأثیر بدی بر سلامت روانی کودکان می گذارد.
معمولاً مادران خانه دار، حسرت مادران شاغل را می خورند و در توجیه تصمیم خود برای ماندن در خانه، مسئله ی کفایت لازم برای تنظیم روال مراقبت روزانه از فرزندان را مطرح می کنند. مادران شاغل نیز غالباً به مادران خانه دار برای زمانی که می توانند با فرزندان شان بگذرانند غبطه می خورند و با نگرانی روند رشد و پیش رفت کودکان خود را با کودکانی که از نعمت مادر تمام وقت بهره مند هستند مقایسه می کنند. نگاه منفی جامعه به مادران شاغل سبب شده است که دلیل هر مشکلی که برای کودکان پیش آید کوتاهی مادر تلقی شده و حتی اگر کودک موفقی داشته باشند دیگران می گویند «فرزندت علی رغم کوتاهی تو موفق شد.»
طبق یک بررسی، 95درصد متخصصان اطفال، اشتغال مادر در خارج از خانه را پس از سه سالگی کودک توصیه می کنند.
نتایج مثبت خانه دار بودن مادر
طبق تحقیق های انجام شده گذراندن وقت کودک با مادر در حین رشد اهمیت بسیاری دارد و به همین دلیل، ماندن مادر در خانه مؤثر و مفید خواهد بود. حضور همیشگی مادر در خانه باعث ایجاد یک وابستگی عمیق میان مادر و کودک می شود. این وابستگی، برقراری ارتباط متقابل میان والدین و فرزند، به خصوص در دوران نوجوانی را آسان تر می سازد. فرزندان همان طور که بزرگ می شوند ارزش های اخلاقی و نکته های مثبتی را که از مادر فراگرفته اند را با زندگی روزمره شان وفق می دهند. در واقع مادرانی که ماندن در خانه را به جای کار بیرون برمی گزینند، نمی خواهند مواضع قدرت خود در خارج از خانه را به قیمت تحمل فشار روانی و نداشتن وقت کافی برای خانواده حفظ کنند.
اثرهای منفی خانه دار بودن مادر
برخی بررسی ها نشان می دهد در خانه ماندن مادر نیز می تواند مانند اشتغال وی اثرهای منفی داشته باشد؛ به عنوان مثال، ممکن است باعث ایجاد مشکل های مالی بیش تر، دخالت بیش از حد والدین در تحصیل فرزندان و مراقبت از آن ها گردد.
در بعضی خانواده ها درآمد مادر نقش به سزایی در رهایی از فقر دارد. درآمد مادران به آن ها کمک می کند زمانی که کودکان شان بزرگ تر شده و به تحصیل و تغذیه ی بیش تر نیاز دارند قدرت عمل بیش تری داشته باشند. علاوه بر این به نظر می رسد بعضی از کودکان که مادران شان خانه دار هستند برای ادامه ی تحصیل انگیزه ی کم تری دارند؛ زیرا درک چندانی از فواید تحصیل برای زندگی ندارند؛ خانه دار بودن مادر به عنوان یک الگو، تحصیل را در نظر آنان بی اهمیت جلوه می دهد.
مادران خانه دار از دیدگاه اجتماع
اغلب افراد اجتماع، نگاه مثبتی نسبت به مادران خانه دار دارند. باور اجتماع بر این است که مادران خانه دار، زمان زیادی را در تعامل مستقیم با فرزندان شان می گذرانند و از طریق بازی های آموزشی قابلیت های ذهنی آن ها را ارتقا می بخشند.
برخی روان شناسان معتقدند معمولاً زنانی که در خانه می مانند روزانه زمانی کم تر از ده دقیقه را برای بازی یا کتاب خواندن با کودکان زیر شش سال خود می گذرانند. این بدان دلیل است که چنین مادرانی در طول روز بیش تر مشغول کارهای روزمره هستند تا فرزندان شان. در خانواده های طبقه ی متوسط، کودک فقط پنج درصد از زمانی که بیدار است را در تعامل مستقیم با مادرش می گذراند. در همین خانواده ها، پدران (که شاغل و بیرون از خانه هستند) نیز چهاردرصد از وقت کودک را به خود اختصاص می دهند. تفاوت موجود میان این دو رقم، چندان مهم و مؤثر نیست؛ زیرا به راحتی در تعطیلی آخر هفته جبران می شود.
البته ممکن است مادران خانه دار به دلیل نوع نگاه شان نسبت به وظایف خانوادگی کار نکردن را برگزیده باشند. بسیاری از آنان در خانواده هایی بزرگ شده اند که معتقد هستند زنان باید خانه دار باشند.
نتیجه
علی رغم این که نتایج تحقیق ها نشان دهنده ی این است شاغل یا خانه دار بودن مادر، تأثیر قطعی و مطمئنی بر چگونگی ادامه ی تحصیل عالی فرزندشان ندارد، به نظر می رسد گاهی والدین در این باره دچار وسواس می شوند. هر دو دسته احساس می کنند همیشه زیر ذره بین اجتماع هستند و باید دائماً در تلاش باشند تا انتظارهای جامعه از خود به عنوان یک مادر را برآورده کنند. شاید اگر توقع همگان از یک مادر فقط این بود که تا جایی که می تواند برای تربیت فرزندش تلاش کند، آن گاه تمامی مادران احساس بهتری داشتند.
منبع: حوزه
ارسال دیدگاه