به گزارش کودک پرس ، یکی از موضوعهای مورد توجه دستاندرکاران برگزاری هفتهی ملی کودک در سال 1397 با شعار «آینده را باید ساخت» بحث کتاب و مطالعه است و به همین دلیل هم روز 20 مهر در این هفته با عنوان «کودک، کتاب و فرهنگ مطالعه» نامگذاری شده است.
مرجان فولادوند که علاوه بر انتشار آثار متعدد برای کودکانونوجوانان سردبیر دو نشریهی پرتیراژ کودکان نیز بوده در بررسی وضعیت این ادبیات معتقد است که دههی هفتاد شمسی زمان توجه همهجانبه به ادبیات فانتزی بوده است.
او بیان میکند که بخشی از این اقبال به اقتضای مخاطب و کودکانگی جهان رنگین و هیجانانگیز فانتزی مرتبط است و بخش دیگر آن به شرایط تاریخی و اجتماعی جامعهی پس از جنگ برمیگردد که مشتاقانه در پی دور شدن از فضاهای جدی و تجربهی بازیگوشی و هیجان است.
نویسندهی کتاب «ژینژانبر، مرغ نوروزی» همچنین معتقد است که دلیل دیگر این اشتیاق سلطهی افراطی واقعگرایی در دهههای چهل، پنجاه و شصت بر ادبیات کودکونوجوان است.
فولادوند بیان میکند که هر چند این اقبال به ادبیات فانتزی ضروری بوده و به متعادلشدن فضا کمک کرده است، اما نویسندگان در سالهای اخیر به شکلی افراطی به آن پرداخته و از ادبیات رئالیستی غافل شدهاند. خالق کتاب «من و یک گلدان خالی» در این رابطه میگوید: ادبیات رئالیستی فرصتی است که بچهها با مساله روبهرو شوند، مهارت حل مساله پیدا کنند و صدای دیگر طبقات اجتماعی، اقلیتهای قومی و فرهنگی و جنسیتهای دیگر را بشنوند.
نویسندهی کتاب بازنویسیشده «طوطی و بازرگان» با اشاره به اینکه در سالهای اخیر صداهای متفاوت در ادبیات ما بسیار کم بوده است میگوید: حتی در حوزهی ادبیات فانتزی هم کمتر چندصدایی میبینیم و بچهها امکان رویارویی با جهانهای تجربهنشده را پیدا نمیکنند. او معتقد است مهاجران، مشکلات اجتماعی و فردی و اتفاقهایی که در فضاهایی چون مدرسه و شهر میافتد کمتر در ادبیات کودکونوجوان ما بازتاب پیدا کردهاند.
نویسندهی «به هایهای خندیدن» درعینحال میافزاید: این شاید قابلتوجه باشد که ما فقدان صدای بچههای قشر مرفه را به همان اندازهی فقدان صدای بچههای مهاجر یا کودکان کار در ادبیاتمان داریم.
به اعتقاد این نویسنده به هر حال آنها نیز بخشی از کودکان ما هستند، بخشی از جهان ما که مخاطب باید امکان شنیدن صدایشان را داشته باشد.
به گفتهی فولادوند مسالهی دیگر ادبیات کودکونوجوان این است که نویسندهها همچنان از کودکی خود مینویسند، نه از جهان بچههای امروز و حتی نویسندگان جوان هم به دوران کودکی خود در دههی شصت میپردازند.
او افزایش فاصلهی بین نسلها به واسطهی تحولات اجتماعی و رسانهای را تشدیدکنندهی این فاصله میداند و میگوید: نویسندگان باید به این گذر زمان و همچنین این نکته که بچهها نوستالژی چندانی ندارد توجه کنند. این نویسنده با بیان اینکه بچهها متعلق به آیندهاند و رویشان به گذشته نیست، روایت فضاها و مسائل گذشته را تنها در صورت جذابیت روایت و گنجاندن مسائل امروز بچهها در آن موفق میداند.
خالق کتاب «ماه مهربان» همچنین معتقد است که نویسندگان کودکونوجوان باید ذهنشان را از مونولوگ دایم با خود رها کنند. او در این رابطه میگوید: شاید این موضوع به عنصر فرهنگی ما برگردد، ولی رابطهی ما با جهان و همینطور با بچهها رابطهای یکسویه و بر مبنای تسلط و قدرت است.
فولادوند با ذکر اینکه اصلاح این ساختار کار دشواری است بیان میکند که نویسندهها باید تمرین شنیدن کنند. او با اشاره به اینکه درحالحاضر ارتباط نویسندگان با مخاطبان کودکونوجوان بیشتر شده معتقد است که تغییر در این نگاه یکسویه تغییری ساختاری است و نویسندگان باید ابتدا از چهارچوب امن باورهای پذیرفته شدهی خود بیرون بزنند.
مؤلف کتاب بازنویسیشده «نقاشان چینی و رومی» این مهارت تفکر را نوعی از آزادگی میداند که با تمرین به دست میآید و میافزاید: ما باید از موضع حق مطلق خود پایین بیاییم و به این فکر کنیم که میتوان در حرفها و تضادهای دیگر هم حقیقت را جستوجو کرد.
این پژوهشگر ادبی همچنین با بیان اینکه ما دچار دوگانهانگاری هستیم معتقد است که تفکر ما همچنان تفکری اساطیری و مبتنی بر خیر و شر است. او در توضیح این موضوع میگوید: ما اصولاً خودمان را در سویهی خوب میبینیم و به خاطر همین نیازی به شنیدن صداهای دیگر احساس نمیکنیم و حتی از آن میترسیم، چراکه ممکن است جایگاه قدرت و تسلط ما را بر اوضاع کمرنگ کند.
فولادوند همچنین با اشاره به ورود ابزارهای دیجیتال و در دسترس بودن رسانههای مختلف برای عموم یادآور میشود که تکصدایی همیشگی در تاریخ بشر در حال تغییر است.
او که سابقهی همکاری با نشریات و رسانههایی چون همشهری بچهها، کانون پرورش فکری و رشد را در کارنامه دارد معتقد است که در گذشته افراد باید به جایگاه خاصی میرسیدند تا به رسانهی عمومی چون کتاب و تلویزیون دسترسی پیدا کند؛ اما امروزه هر کس میتواند هر آنچه میخواهد را در قالبهای نوشتاری، صوتی یا تصویری منتشر کند.
این نویسنده با بیان اینکه این شرایط هم فرصت و هم تهدید است در توضیح میگوید: البته آشفتهبازاری شکل میگیرد که در آن هر کسی با هر میزان از دانش، نوع تفکر و حتی هر میزان از سلامت روان میتواند صدای خود را بلند کند؛ ولی در عینحال نباید ترسید چراکه فراهمشدن فرصت چندصدایی بسیار مهمتر است.
به گفتهی فولادوند در این شرایط آن کسی که همچنان خیال میکند صدای مسلط است و به واسطهی اینکه کتابش طی روندی رسمی تولید شده از اقبال و تضمین بیشتری برخوردار است، پس میتواند از موضع حق مطلق با مخاطب نوجوانش حرف بزند، به احتمال بسیار شکست خواهند خورد.
او در این رابطه میگوید: ما ناچاریم یاد بگیریم صداهای دیگر را بشنویم و بپذیریم که به عنوان نویسنده باید بستر خوبی برای شنیدن حرفها و صداهای متفاوت فراهم کنیم. فولادوند در پایان توصیه میکند که نباید از تنوع صداها، هر چند ناساز، ترسید؛ زیرا در این بازار آنکه خوشآهنگتر است و صدای بهتری برای بیان حرف آدمهای بیشتری دارد سر انجام بهتر شنیده خواهد شد.
گفتنی است که ویژهبرنامههای هفته ملی کودک از 14 تا 20 مهر 1397 در تهران به میزبانی مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون واقع در خیابان حجاب و همچنین مراکز فرهنگی هنری سراسر کشور برگزار خواهد شد.
منبع: کانون پرورش فکری
ارسال دیدگاه