به گزارش کودک پرس ، مجتبی احمدی فارسانی در خصوص بیتابی برخی کودکان و کلاس اولیها در بدو ورود به مدرسه گفت: ورود به هر محیط تازه و غیرقابل پیشبینی برای هر فردی خواه کودک و یا بزرگسال به اندازهای استرسزاست چرا که مبهم بودن یک موقعیت خود عاملی برای استرس است.
عدم آگاهی از موقعیت جدید کودک را مضطرب میکند
روانشناس بالینی کودک و نوجوان در ادامه با اشاره به اینکه یکی از این موقعیتهای استرسزا، ورود کودک به محیط آموزشی یعنی مدرسه است، افزود: کودکی که تاکنون بیشتر وقت خود را در خانه میگذارنده اکنون باید حدود نیمی از زمان بیداری خود را در مدرسه و محیط آموزشی بگذراند، محیطی که اطلاعات چندانی از آن ندارد، این عدم آگاهی در کودک اضطراب ایجاد میکند.
وی با بیان اینکه والدین باید کودک را قبل از آغاز سال تحصیلی با محیط آموزشی یعنی مدرسه، ساختار آن و اتفاقاتی که قرار است در آن رخ دهد آشنا سازند، اضافه کرد: اگر والدین امکان دسترسی به مدرسه را دارند بهتر است که کودک را آنجا ببرند و ساعاتی را با او در آنجا بگذرانند و محیط آموزشی را واکاوی کنند، اگر هم امکان دسترسی حضوری نیست والدین باید از طریق صحبت کردن، فیلم، عکس، قصه و همچنین بازی، اطلاعات لازم را در خصوص مدرسه و فرآیندهای آن به کودک بدهند.
احمدی با بیان اینکه این اقدامات سبب ابهامزدایی از محیط آموزشی میشود و کودک را از آنچه قرار است در مدرسه برایش پیش آید آگاه میکند، عنوان کرد: این مسئله به سازگاری هر چه بهتر کودک با محیط آموزشی میانجامد.
وی با بیان اینکه قبل از آغار سال تحصیلی و یا روز اول، والد باید کودک را در مدرسه همراهی کند و با کمک و نظر او یک دوست مورد اعتماد برای او پیدا کند، اظهار داشت: اگر کودک از قبل این شخص را بشناسد خیلی بهتر است، این اقدام به صورت غیر قابل باوری سطح اضطراب کودک را پایین میآورد.
معلمان روزهای نخست را به ایجاد جوی صمیمی اختصاص دهند
روانشناس بالینی کودک و نوجوان به نقش معلمان در ایجاد جوی صمیمی میان دانشآموزان در روزهای آغازین مدرسه اشاره کرد و افزود: روزهای نخست بیشتر به بازی و قصه و اردو و مواردی از این قبیل باید سپری شود؛ همچنین معلمان باید در راستای اقدامات ابهامزدایی والدین، دانشآموزان را با فضای مدرسه، کلاس درس و اتفاقاتی که قرار است در آینده برای آنها رخ دهد آشنا کنند.
احمدی با بیان اینکه آموزشهای قبل از ورود کودک به مدرسه به ۲ دسته کلی تقسیم میشود، گفت: دسته اول شامل آموزشهای مرتبط با تحصیل مانند یادگیری اعداد، اشکال هندسی و حروف و دسته دوم مربوط به مهارتهای زندگی مانند مهارت نه گفتن، برقراری ارتباط و حل مسئله است.
وی با اشاره به اینکه آموزشهای تحصیلی قبل از مدرسه نباید بیشتر از سطح انتظار باشد، اظهار داشت: در صورت چنین اتفاقی کودک نه تنها سودی نمیبرد بلکه برای او زیانآور نیز هست.
آموزشهای افراطی قبل از مدرسه انگیزه دانشآموز را از بین میبرد
روانشناس بالینی کودک و نوجوان خاطرنشان کرد: اگر کودک چیزی را از قبل بداند و سر کلاس درس همان مطلب یادگرفته شده بیان شود نه تنها انگیزهاش را از دست میدهد بلکه شروع به بازی گوشی کرده و نظم کلاس را بهم میریزد.
احمدی با بیان اینکه آموزش مهارتهای زندگی باید از همان بدو تولد به کودک داده شود، افزود: چرا که هر یک از این مهارتها در زندگی شخصی و محیطهای آموزشی برای کودک بسیار لازم است و نبود اینگونه تواناییها آسیبهای جبرانناپذیر زیادی را به کودک تحمیل خواهد کرد.
وی ادامه داد: کودکی که جرات نه گفتن ندارد و در مدرسه با درخواستهای غیرمعقول و ناپسند دیگران مواجه میشود، یا اینکه به خاطر عدم برخورداری از مهارت برقراری رابطه اجتماعی و دوستیابی منزوی میشود آسیبهایی را از این طریق میبیند.
این روانشناس بالینی کودک و نوجوان با بیان اینکه اینگونه مهارتها با توجه به نقش قابل توجهشان در زندگی کودک باید از طریق ارجاع به متخصصهای مربوطه، قصه، بازی و … توسط کودک فرا گرفته شوند، اظهار کرد: این آموزشها نه تنها اهمیتی کمتر از مهارتهای تحصیلی ندارند بلکه از اهمیت بسیار بیشتری نیز برخوردارند.
احمدی با بیان اینکه منشاء ترس و اضطراب از کودکی به کودک دیگر متفاوت است، چرا که هیچ دو کودکی شبیه هم نیستند، اضافه کرد: ترس جدایی از والدین، ترس از تنبیه، ترس از اشیاء یا افراد خاص در مدرسه، ترس از عدم موفقیت از جمله عواملی است که سبب اضطراب کودکان میشود.
تمارض کودک برای نرفتن به مدرسه
وی یکی از شایعترین این ترسها را ترس یا اضطراب جدایی از والدین یا افرادی که کودک به آنها دلبسته است و اضطراب جدایی دانست و ادامه داد: کودکی که این مشکل را دارد برای نرفتن به مدرسه خودش را به مریضی میزند و یا هر کاری از دستش بر بیاید انجام میدهد که به مدرسه نرود.
روانشناس بالینی کودک و نوجوان با بیان اینکه در روانشناسی بهترین راهکار برای درمان این مشکل استفاده از روش حساسیتزدایی منظم است، افزود: در این روش کودک باید یک سلسله مراتبی از جدایی از والدین را تجربه کند که گامهای این سلسله مراتب با توجه به شدت وابستگی از کودکی به کودک دیگر متفاوت است.
وی توضیح داد: کودکی را تصور کنید که در زمان ورود به مدرسه والد را در کنار خود نمیبیند شروع به گریه یا فرار از مدرسه میکند، در اینجا باید مراحل جدایی کودک از والد طرحریزی و اجرا شود.
احمدی با بیان اینکه در گام اول، والد پشت در کلاس میایستد در حالی که در باز است و کودک او را میبیند، در گام بعدی والد در را میبندد و پشت در کلاس میایستد، اظهار داشت: در مرحله سوم مادر در دفتر مدرسه مینشیند و تا جایی این مراحل باید ادامه یابد که والد در خانه است و کودک در مدرسه سطح اضطراب بسیار ناچیزی و یا اصلا اضطرابی ندارد و هر چه زمان بیشتری برای اجرای این مراحل گذاشته شود نتیجه بهتر خواهد بود.
والدین خاطرات تلخ خود از مدرسه را برای فرزندان بیان نکنند/ سطح انتظارات والدین از کودک متناسب با فهم و سن او باشد
وی ترس از تنبیه شدن توسط معلم و یا سایر افراد در مدرسه را نیز یکی از شایعترین ترسها عنوان کرد و گفت: والدین هیچگاه نباید نزد کودک از خاطرات تلخ و آزاردهنده تنبیه شدن خود در دوران مدرسه صحبت کنند و تا جای ممکن باید تصویر مثبتی از محیط آموزشی در ذهن کودک ایجاد کنند.
این روانشناس بالینی کودک و نوجوان با اشاره به اینکه ترس کودک از عدم موفقیت ریشه در اعتماد به نفس پایین او و یا در خواستههای افراطی والدین دارد، بیان کرد: همزمان با تقویت اعتماد به نفس کودک باید سطح انتظارات را متناسب با سطح فهم و سن او تنظیم کرد.
وی با بیان اینکه اگر کودکی ناگهان بعد از مدتی برای رفتن به مدرسه بهانهگیر شد این احتمال را بدهید که عواملی مانند تنبیه توسط معلم، سوءاستفاده جسمی یا جنسی در مدرسه او را آزار میدهد، عنوان کرد: در اینجا باید با ایجاد یک جو صمیمی کودک را به گفتن علت بهانهگیریهایش و امتناع از مدرسه رفتن تشویق کنید و پس از مشخص شدن علت از طریق مراجع قانونی و متخصصان مربوطه اقدامات لازم را صورت دهید.
روانشناس بالینی کودک و نوجوان با بیان اینکه مسلما کودکان تفاوتهای فردی زیادی با هم دارند و هیچ دو کودکی شبیه هم نیستند، افزود: سازگاری با محیط جدید و به خصوص آموزشی تحت تاثیر عوامل زیستی، روانی و اجتماعی زیادی قرار میگیرد و از آنجایی که این عوامل از کودکی به کودک دیگر فرق دارد مسلما نحوه و مدت زمان سازگاری نیز متفاوت خواهد بود، برای مثال کودکی که جدایی از والدین را به صورت متعدد تجربه کرده و محیطهای بیشتری را دیده سازگاری راحتتری نسبت به کودکی دارد که فقط در خانه بوده است.
وی، داشتن نقص جسمانی، بیماری، مورد غفلت قرار گرفتن، طلاق والدین، مشکلات اقتصادی، اعتیاد والدین، بیثباتی روابط زن و شوهر، حمایت و محبت بیش از اندازه از کودک و … را از جمله عواملی دانست که منجر به عدم بلوغ عاطفی در کودک میشود و سازگاری او با محیطهایی غیر از محیط اولیه یعنی خانه را با مشکل مواجه میکند.
ضرورت توجه به پرورش حتی بیشتر از آموزش
احمدی با بیان اینکه متاسفانه امروزه والدین و مسوولان واژه پرورش را تا حدودی نادیده گرفته و تمرکز خود را به واژه آموزش معطوف داشتهاند، گفت: از والدین و مسؤولان خواهشمندم که اهمیت این دو واژه را یکسان بدانند چرا که پرورش اگر از آموزش مهمتر نباشد کم اهمیتتر هم نیست.
منبع: فارس
ارسال دیدگاه