به گزارش کودک پرس موضوع بحث ما راجع به زمینه تربیت در فرزند در دوران بارداری و قبل از آن است و این موضوع دارای اهمیت زیادی می باشد، زیرا پایه گذاری شخصیت فرزند در این دوران می باشد. ما در این مقاله به بررسی نقش وراثت در تربیت فرزند و بودن آن در زندگی بشر پرداختیم و برای نمونه حضرت علی(علیه السلام) را از نظر نسب بررسی کردیم و اینکه عامل وراثت ژن می باشد و آن را در فرزندی که موهای پیچیده و بینی پهنی داشت مشاهده کردیم که حتی ممکن است ژن از اجداد گذشته باشد و محمد ابن حنفیه را دیدیم که ترس خود را از مادر به ارث برده بود.و دیدیم که حتی اخلاق کریم نیز از وراثت است، و شقاوت و سعادت فرزند به همین علت مربوط به پدر و مادر است البته نه به صورت قضای حتمی بلکه بداء قرار داده شده است و بررسی کردیم که می شود از آن چه که به وسیله وراثت منتقل می شود در صفات بد جلوگیری کرد. مثلاً در انتخاب همسر که همسری صالح و سالم باشد،که حتی اگر دیوانه باشد می شود عقد را به هم زد. وبا احمق وشرابخوار ازدواج نکرد. و در هنگام انعقاد نطفه باید یاد خدا باشیم و عمل زناشویی را نعمت خدا و سبب ایجاد شدن فرزند و مباهات پیامبر بدانیم وشرک شیطان را نیز متوجه شدیم و تاثیر آن را آینده فرزند فهمیدیم. و از محیط گناه در آن زمان به دور باشیم و به عنوان نمونه حضرت رسول را مثال زدیم. واز غذای حرام و شبه ناک استفاده نکنیم که همه اینها تاثیر در آینده فرزند دارد، و مستحبات و مکروهات زناشویی را بدانیم و آنها را انجام و ترک کنیم که در سلامتی فرزند نیز حتی تاثیر دارد و گفتیم که جنسیت و زیبایی فرزند فرع و صالح و صالح بودن آن اصل است. اما به آنها نیز توجه شده به خاطر مشروع بودن آنها و در روایات توصیه به ذکر و خوردن میوه ها برای این موارد شده است. و از نظر جسمی هم به بدن خود باید توجه کنیم و آنچه که منفعت دنیای ما در آن است را کسب کنیم و یاد بگیریم که به مواردی اشاره شده است. ما در نقش مهمی در سلامت کودک در دوران بارداری چه از نظر سلامت جسمی و چه روحی دارد که ما آن را بررسی کردیم و گفتیم که سلامت جسم و روح ملازم یکدیگرند و نقش گناه مادر را در زندگی آینده کودک بررسی کردیم وبرای نمونه علامه مجلسی را مثال زدیم؛ وتوصیه های قرآنی نیز بیان کردیم و گفتیم که نام فرزند را در دوران بارداری انتخاب کنیم.
مقدمه
موضوع این مقاله در مورد زمینه تربیت فرزند قبل از تولد یعنی در دوران بارداری و قبل از آن است و اهمیت آن این است که فرزند در دست ما امانت است و این امانت را ما باید به بهترین نحو به صاحب آن تحویل دهیم و از این جهت وراثت را مورد بررسی قرار دادیم که چه نقشی در زندگی فرزند ما دارد و بتوانیم تا آنجا که می توانیم زمینه را برای سعادت فرزند خود با توجه به انتخاب همسر وآگاهی از مسائل و احکام در انعقاد نطفه و دوران بارداری که در قرآن و روایات و کتب علمای ما آمده است فراهم کنیم و در این مقاله سعی شده است از منابع مختلف استفاده شود و تا آنجا که مقدور بود موضوع را توضیح داده و سعی شده مطالب مورد استفاده و کاربردی استفاده شود.
فصل اول.نقش وراثت در زندگی انسان
«ازنظرروانشناسان،شخصیت هرفردی متشکل ازسه عامل مهم است که هریک درانعقاد وتکوّن شخصیت تأثیربه سزایی داردوگویی روحیات وصفات وطرز تفکرانسان همچون مثلثی است که ازپیوستن این سه ضلع به یکدیگرپدیدمی آید.این سه عامل عبارتنداز:1- وراثت 2- آموزش وپرورش 3- محیط زندگی ،صفات خوب وبدآدمی وروحیات عالی وپست اوبه وسیله این سه عامل پی ریزی می شود و رشد و نمو می کند.» (1) «بشر دیر زمانی است متوجه شده که موجود زنده بسیاری از اوصاف خود را به نسل بعد منتقل می کند. امروزه در علوم تجربی بر این باورند که کوچکترین واحد زنده در بدن هر موجود زنده ای سلول نام دارد و در هر سلول قطعات کوچکی به نام کروموزوم هست که روی آن ذرات بسیار کوچکی به نام “ژن” وجود دارد و این ژنها عامل وراثت اصاف مختلف والدین به فرزندان می باشند. همچنین معلوم شده که گاه برخی از صفات در ژنها مخفی می ماند و بعد از گذشت چند نسل خود را بروز می دهد واین مطلبی است که در احادیث نیز به نحوی مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً مردی از انصار خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت : زن من ، که دختر عموی من است ، فردی عفیف می باشد ، اما برای من بچه ای سیاه چهره ، با موهای پیچیده و بینی پهن (شبیه افراد حبشی) به دنیا آورده است و در خانواده و اجدادمان شخصی با چنین اوصافی وجود ندارد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از زن سؤال کرد و اوقسم یاد کرد که جز با همسرش با هیچ کس نیامیخته است. حضرت فرمود: هر انسانی ۹۹ عرق دارد که قتی نطفه در رحم قرار می گیرد عرق ها به جنب و جوش می افتند و فرزند شبیه یکی از آنها می شود. این بچه شما از همان عرق های دوردست است که در اجدادت سابقه اش را نیافته ای. کودک را بگیر که فرزند تو است. اهمیت دادن به صفات ارثی در احادیث: دانش امروز هنوز به طور جامع و کامل به تمام صفات موروثی واقف نشده است، ولی از مضمون احادیث استنباط می شود که علاوه بر صفات طبیعی و ظاهری، سجایای اخلاقی والدین نیز زمینه هایی را در فرزندان ایجاد می کند. مثلاً در جنگ جمل محمد حنفیه علمدار لشکر بود و چند بار حمله کرد اما ضربات دشمن مانع پیشروی او شد.
حضرت علی (علیه السلام) به او فرمود: این ضعف و ترس را از مادرت به ارث برده ای . یا از ایشان روایت شده که فرمود: نیازهای خود را از مردم شریفی که ریشه های خانوادگی اصیلی دارند بخواهید زیرا حوایج نزد آنها بهتر و پاکیزه تر روا می شود. یا به مالک اشتر توصیه می کند: افراد با تجربه و عفیفی که از خانواده های شریف بوده و به حریم اسلام زودتر قدم گذاشته اند، به کارمندی اداری انتخاب کن زیرا آنان اخلاقی کریمتر و روشی پسندیده دارند و بی طمع و عاقبت اندیشند. بر همین اساس است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شقی، در شکم مادرش بدبخت است و سعید در شکم مادرش خوشبخت. این حدیث دلالت بر تاًثیر شدید اخلاقیات والدین بر فرزندان دارد.»(2)
فصل دوم. نمونه هایی از وراثت در زندگی انسان ها
«در مورد نسب امیرالمومنین در تاریخ و احادیث این چنین می خوانیم: امیرمؤمنان علی (علیه السلام) نیز،چونان پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، ریشه در تبار پاک و دودمان ارجمند ابراهیم(علیه السلام)[قهرمان توحید] دارد.بدین سان،سخن گفتن از نیای پیامبرخدا، سخن گفتن از نیای مولاست. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) ،دربارۀ نیاکان خودفرمود: خداوند ازفرزندان ابراهیم،اسماعیل را برگزید و از پسران اسماعیل ،بنی کنانه را واز بنی کنانه،قریش را وازقریش،بنی هاشم را واز بنی هاشم ،مرا.بدین سان،بنی هاشم،زبدۀ خاندان هاست وپیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)وعلی(علیه السلام)،برگزیده این خاندان اند.چنین است که مولا در توصیف تبار پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: خاندانش بهترین خاندان وریشه اش بهترین ریشه است. در حرم رویید و در کَرَم بالید.شاخه اش بلنداست ومیوه هایش دورازدسترس.به واقع،این ستایش، ستایش تبار مولا نیز هست؛ چه، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: من و علی از یک ریشه ایم . و فرمود : گوشت او گوشت من است و خون او خون من.1.پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):من وعلی از یک نورآفریده شدیم…پس پیوسته خدای عزّوجّل ما را از صُلب های پاک به رَحِم های پاک انتقال داد تا ما را به عبدالمطلب رسانْد. پدر: عبدمناف بن عبدالمطلب، مشهور به ابوطالب، یکی ازده فرزند عبدالمطّلب است. عبدالمطّلب، چهرۀ برجستۀ قریش است. او در میان قریش از جایگاهی والا و منزلتی عظیم برخوردار بود. ابوطالب، پس از پدر،این جایگاه والا و مکانت ارجمند اجتماعی را از آنِ خود ساخت. خانوادۀ ابوطالب، نخستین خانواده ای است که درآن،هردوزوج،هاشمی هستند.ابوطالب،سرپرستی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)را-که درخردسالی پدرومادروسپس جدّش راازدست داده بود-،برعهده گرفت وچون امین قریش به رسالت مبعوث گشت،ابوطالب باتمام توان ازآن بزرگوار،حمایت کردودراین راه دشوارازهیچ کوششی دریغ نورزید.ابوطالب به رسالت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، باوری استوار داشت و این باور را در اشعارش نشان می داد. جایگاه بلند اجتماعی ابوطالب در میان قریش و مردم مکّه، و حمایت بی دریغ او از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)،مانع اصلی آزار رساندن قریش به آن بزرگوار بود.درمحاصرۀ شعب ابوطالب،آن بزرگوار،همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مومنان بود و دشواری های محاصرۀ اقتصادی رادر کهن سالی به جان خرید و از حمایت پیامبر خدا تن نزد.ابوطالب،حقّی بس بزرگ بر اسلام و مسلمانان درآن روزگارغربت دین دارد.آن بزرگوار ، پس ازخروج ازشعب ابوطالب ، زندگی رابدرودگفت.بامرگ اووخدیجه(علیه السلام)، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، دو تن از حامیان استوار،صدیق و فداکارش را از دست داد و پس از آن ، شکنجه وآزارمؤمنان به دست قریش ، فزونی یافت. 2.کمال الدین-به نقل از اصبغ بن نباته-:شنیدم امرمؤمنان-که درودهای خداوندبراوباد-می فرماید:«به خداسوگند،نه پدرم ونه جدّم عبدالمطّلب،ونه هاشم ونه عبدمناف،هرگزبتی رانپرستیدند».به ایشان گفته شد:پس چه می پرستیدند؟فرمود:«به سوی کعبه وبردین ابراهیم،نمازمی گزاردندوچنگ زننده به آن بودند».
3. الکافی-به نقل ازاسحاق بن جعفر-:به ایشان(امام صادق(علیه السلام))گفته شد:آنان ادّعامی کنند که ابوطالب،کافربود.فرمود:«دروغ می گویند.چگونه کافر باشدوحال آن که می گوید: آیا نمی دانیدکه مامحمّدراپیامبری یافتم.همچون موسی که[نامش]دراوّلین کتاب،نگاشته شده است»؟!ودرحدیثی دیگرآمده که فرموده:«چگونه ابوطالب کافرباشدوحال آن که می گوید:بی گمان دانستیدکه فرزندمادروغگونیست ،نزد ما و توجّهی به گفته های یاوه نمی شود.روسپیدی که باروی او از ابر سپید،باران میطلبند، فریادرس یتیمان،نگاهدار بیوگان»؟! مادر: فاطمۀ بنت اسد، بانویی خردمند، استوارْگام، بُرنادل و ارجمند بود.او پیامبر خدا را در کودکی دردامان پُرمهرش پرورش داد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به او علاقه ای شگرف داشت، بدان گونه که دربارؤوی می فرمود:«پس ازمادرم که مرا بزاد ، او مادرم بود ». پیامبرخدا، مهربانی و شفقت آن بانوی ارجمندرادربارۀ خودش می ستود و می فرمود: «پس ازابوطالب،هیچ کس بامن مهربان ترازاونبود».فاطمۀ بنت اسد، اولین زنی است که باپیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)بیعت کردوهمراه علی و فاطمه(علیه السلام)،پیاده به مدینه هجرت کرد.چون این بانوی بزرگوار، زندگی را بدرود گفت،پیامبرخدا،اورادرلباس شخصی خودکفن کردودرتشییع جنازۀ وی شرکت جُست،براونمازخواندوپیش ازآن که درقبرش بگذارد، در قبر او خوابید. علی (علیه السلام)،چهارمین پسراین دوچهرۀ منوّرتاریخ اسلام،ابوطالب و فاطمۀ بنت اسداست که پس از طالب،عقیل وجعفر،زندگی آنهاراشکوه و والایی بخشیده است.»
منبع: مهدپرتال
ارسال دیدگاه