روایات داستانی جنگ را چگونه برای کودکان بازگو کنیم

به گزارش کودک پرس ، سال‌ها از آن روز گذشته؛ از روزی که دشمن به خاک سرزمین ما حمله کرد و مردان مرد، ناچار شدند خانه و خانواده خود را ترک کنند و به جنگ با دشمن بروند تا خانواده های بسیار در امان بمانند و در آرامش زندگی کنند.

سال ها از آن روز گذشته؛ دیگر صدای مسلسل و خمپاره به گوش نمی‌رسد؛ اما جنگ هنوز به پایان نرسیده؛ هنوز خواهران و برداران کوچک بدون آن که بدانند و بخواهند، جان خود یا عضوی از اعضای بدنشان را تنها به خاطر راه‌ رفتن بر زمینی که مین‌گذاری شده از دست می‌دهند؛ هنوز پدران و برادران ما سرفه می‌کنند؛ از همان سرفه های کشدار که نفس را بند می‌آورد. پس چگونه می‌توان گفت جنگ و روزگار گفتن از آن به سر امده؛ آن هم زمانی که تبعات جنگ هشت ساله ایران و عراق، همچنان ادامه دارد!؟

اما کودک و نوجوان نسل امروز که درکی حضوری و مستقیم از جنگ نداشته را چگونه باید با این رویداد مهم تاریخی و رشادت‌های رزمندگان مواجه کرد؟ آیا بهتر است به جنگ به عنوان یک برهه از تاریخ معاصر بنگریم و کودکان و نوجوانان را با مستندات تاریخی این روزگار آشنا کنیم یا به قالب داستان رو آوریم و از حواشی و تبعات جنگ بگوییم؟

 

هم نوشتن از جنگ مهم است هم تبعات آن

حسین فتاحی نوشتن درباره جنگ را همان اندازه مهم می‌داند که پرداختن به حواشی آن را و براین باور است که: کودکان و نوجوانان امروز از یک‌سو باید جنگ و رشادت‌های رزمندگان ایرانی را بشناسند و از طرف دیگر درد و رنج مادری که تنها فرزند خود را فدای این مرز و بوم کرده را درک کنند یا فرزندی که پدرش را ندیده و تنها با یاد و خاطره‌ او بزرگ شده است. به همین خاطر شاعران، نویسندگان، فیلمنامه‌نویسان و دیگر هنرمندان باید به بیان و تصویر این از خودگذشتگی‌ها بپردازند.

این نویسنده که در «پری نخلستان» از چگونگی آزادسازی خرمشهر برای کودکان گفته، جنگ را یک واقعه تاریخی می‌داند و می‌گوید: بچه‌های ما تاریخ را ندیده و نشنیده‌اند اما با مطالعه آن می‌توانند دریابند که چه اتفاقی افتاده و چه بر سر مردم این سرزمین آمده است. از این‌رو هنرمندان باید با مراجعه به مقاله‌ها و کتاب‌ها و مستندات بسیاری که درباره جنگ نوشته شده این پدیده تاریخی را به تصویر بکشند.

حسین فتاحی، توجه به حواشی جنگ را بسیار دشوارتر از خود جنگ می‌داند و معتقد است که توجه به تبعات، جزئیات بیشتری را می‌طلبد و خواندن آن جذاب‌تر و دلنشین‌تر استفتاحی از سوی دیگر، توجه به حواشی جنگ را بسیار دشوارتر از خود جنگ می‌داند و معتقد است که توجه به تبعات و حاشیه‌ها، جزئیات بیشتری را می‌طلبد و هنرمندانه‌تر و خواندن آن جذاب‌تر و دلنشین‌تر است.

 

رمز موفقیت ادبیات جنگ، فاصله گرفتن از شعار است

هادی خورشاهیان هم جنگ را مهم‌ترین رویداد پس از انقلاب اسلامی می‌داند و معتقد است: من  سال ۱۳۶۱  پدر خود را در جنگ از دست دادم و هنوز تحت تاثیر این رویداد مهم تاریخی هستم. اصلا  کتاب «پلاک ۶۱» این گونه شکل  گرفت و نوشته شد. به عبارتی این کتاب، داستان زندگی خود من است.

 

به گفته این نویسنده کودک و نوجوان در نوشتن از جنگ، اصل و فرعی وجود ندارد؛ به این معنی که نمی‌توان گفت آن که درباره جنگ می‌نویسد و به مستندات توجه می‌کند به اصل پرداخته و آن نویسنده‌ای که از تبعات جنگ می‌گوید به حواشی و فرعیات روی آورده. چراکه گفتن از پدر و مادری که فرزند خود را از دست داده‌اند یا بچه‌ای که بی‌پدر بزرگ شده یا جانبازی که یک عمر، روزگار به سختی گذرانده و با بیماری و عوارض شیمیایی دست و پنجه نرم کرده خود اصل داستان است.

به گفته مهدی رجبی نویسنده داستان «پاها» آنچه تقدس دارد، دفاع است؛ دفاع از خاک و جان و مال آدم‌ها وگرنه جنگ جز آسیب روانی چیز دیگری نیست. آسیبی که همچنان هم ادامه داردخورشاهیان رمز موفقیت ادبیات دفاع مقدس را در این می‌داند که از شعار فاصله بگیرد و از نظر بیان ادبی، ساختار، زبان، شخصیت‌پردازی، پایان‌بندی، تعلیق هنری و هر آنچه به یک داستان جذاب و خواندنی هویت می‌دهد، نزدیک شود. به همین خاطر بهتر است نویسندگان به جای آن که از رزمندگان، اسطوره‌هایی دست نیافتنی و تکرارنشدنی بسازند به خلق شخصیت‌هایی بپردازند که مثل من و شما بوده و ترس‌ها و تردیدهای خود را داشته‌اند.

 

داشتن نگاه منتقدانه لازمه نوشتن از جنگ است

مهدی رجبی هم از جمله نویسندگانی است که دلش می‌خواهد بیشتر درباره تبعات جنگ بنویسد. او حتی داستانی درباره زندگی یک نوجوان نوشته که قهرمان تکواندو است و پدرش شیمیایی شده و یا پای خود را در جنگ از دست داده است. رجبی ماجرای زندگی این پدر و پسر و ارتباطشان با یکدیگر را روایت کرده است. «پاها» عنوان این داستان است که در مجموعه از سوی انتشارات کانون پرورش فکری منتشر شده.

نویسنده «خواهران تاریک» نوشتن از حواشی و تبعات جنگ را بر نوشتن از جنگ به عنوان یک رویداد تاریخی ترجیح می‌دهد و می‌گوید: من به چند دلیل نوشتن از جنگ را دوست ندارم. نخست این که اگر بخواهم درباره جنگ بدانم می‌توانم به مستندات و عکس‌ها و فیلم‌ها و خاطره‌نگاری‌ها رجوع کنم و لزومی ندارد تا الزاما داستانی درباره این واقعه بخوانم یا بنویسم. دوم این که خط قرمزهای بسیاری در نوشتن از جنگ وجود دارد که موجب می‌شود نتوانم داستانی که دلم می‌خواهد را بنویسم.

رجبی داشتن نگاه منتقدانه را لازمه نوشتن از جنگ می‌داند و معتقد است: هنوز هم نمی‌توان به نقد ادبیات جنگ و حتی خود آن پرداخت و برای پی بردن به این مساله کافی است داستان‌هایی که تاکنون درباره جنگ نوشته شده را ورق بزنیم. در بیشتر این داستان‌ها، حتی یک رزمنده ایرانی بد و شرور هم نمی‌بینیم؛ همه خوب و مهربان و خالص‌اند در صورتی که آن‌ها هم آدم‌هایی مثل ما بوده اند. اشتباهات و کاستی‌های خاص خود را داشته اند و مهم تر این که مگر می‌توان درباره موجود بی‌نقص، داستان نوشت؟

به گفته نویسنده داستان «پاها» آنچه تقدس دارد، دفاع است؛ دفاع از خاک و جان و مال آدم‌ها وگرنه جنگ جز آسیب روانی چیز دیگری نیست. آسیبی که همچنان هم ادامه دارد.

 

منبع: مهر