رواج “توهم کودک پراستعداد” در خانواده‌های ایرانی/ مخالفت سعدی با مدارس تیزهوشان!

به گزارش کودک پرس ،  “همه کس عقل خود را به کمال نماید و فرزند خود به جمال”؛ سعدی این جمله زیبا را در گلستان و درباره گفتگوی یک مسلمان و یهودی آورده است؛ اما به گمانم به کار بحث این روزهای آموزش و پرورش ما هم می خورد؛ چه بسا بتوان سعدی را هم به خاطر همین سخن فرزانه یکی از مخالفان مدرسه های خاص و تیزهوشان به شمار آورد!

من هم البته با سعدی همراه و همدلم که همه کس فرزند خود را به جمال نماید. اما آنگونه که من می بینم همه کس عقل فرزند خود را نیز به کمال نماید! باور کنید کمتر پدر و مادری به مدرسه می آید و می پذیرد که فرزندش در یک درس خاص، استعداد چندان بالایی ندارد؛ تقریبا همگان بر این باورند که بچه شان نه حتی بااستعداد بلکه پراستعداد است؛ اما خب، درس نمی خواند و انگیزه ندارد!
همین پیش فرض نادرست، باعث فشار بیش از اندازه بر بچه و کشاندن زوری او به سمت یک رشته تحصیلی خاص می شود؛ به ویژه پای آموزگار خصوصی و کتاب کمک درسی و آموزشگاه و نکته و تست و … را هم به میان می آورد و در پایان نتیجه چندانی هم از این همه فشار و چالش و تلاش به دست نمی آید.

چند سال پیش با یکی از نویسندگان شناخته شده گستره ریاضی ایران، کلاس ضمن خدمت داشتیم. یک بار از شمار بالای دانش آموزان المپیادی گفت که دچار بیماری روحی شده اند و در کنج خانه افتاده اند و در هر روز چند ساعت، گرفتار فشارهای عصبی شدید می شوند؛ حرف هایی زد که خود من اگر از زبان ایشان نمی شنیدم، باور نمی کردم.

به هر رو در نقد رویکرد کمی به آموزش و تاکید بیش از اندازه بر آزمون، آن هم به ویژه در سن پایین، بحث های زیادی وجود دارد و اندیشمندان آموزشی زیادی به بررسی آن پرداخته اند. در همین چند روزی هم که این بحث در آموزش و پرورش ما مطرح شده به نظر می رسد که درصد بالایی از فرهنگیان، موافق این رویکرد و حذف آزمون ها باشند؛ برخی از فرهنگیان و کنشگران صنفی، حتی در پشتیبانی از این تصمیم، دست به راه اندازی کمپین هایی زده اند؛ گرچه از سوی برخی خانواده ها هم نگرانی هایی دیده می شود که انتظار می رود کارگزاران آموزش و پرورش با گزینش رویکردی واقع بینانه به رفع این نگرانی ها بپردازند.

اما اجازه دهید این یادداشت را با بخشی از نقد “اندرو روترهام” (وی یکی از بنیانگذاران سازمان آموزشی غیرانتفاعی بل وتر Bellwetherاست؛ سازمانی که برای بهبود بروندادهای آموزشی دانش آموزان طبقه کم درآمد کار می کند. روترهام پیش ازاین، به عنوان دستیار ویژه رییس جمهور در سیاست داخلی دولت کلینتون کار کرده و عضو پیشین شورای آموزش و پرورش ایالت ویرجینیا بوده است) درباره همین مدرسه های خاص و آزمون های ورودی نیویورک به پایان برسانم که در سال 2013 در هفته نامه تایم با عنوان “توهم کودک پراستعداد” منتشر شد:
“پیش از هر چیز باید پرسید که دقیقا چه چیزی یک کودک را ” پراستعداد” می سازد؟ در نیویورک، همچون بسیاری منطقه های آموزشی دیگر، پراستعداد بودن از روی آزمون های چهارگزینه ای استاندارد شده ای مشخص می شود که توانایی های گفتاری و ناگفتاری را اندازه می گیرند. از 100 نمره 90 بگیرید و بروید به طرف قطع کردن هر برنامه دیگری؛ در رتبه 97، دانش آموز برای شرکت در آزمون بسیار رقابتی ِ سراسر شهر ِ دانش آموزان پراستعداد، شایستگی می یابد. مساله تنها آزمون نیست، دقت نادرست همراه آن هم هست. هیچ سنجه ثابتی وجود ندارد؛ برخی کارشناسان می گویند 10 درصد بالا، برخی می گویند چند درصد کمتر بالا(که در این روش، بیشتر فقط بچه هایی که پدر- مادرشان آنها را پراستعداد می پندارند، بااستعداد می شوند).

در مورد نیویورک،همه به جد فکر می کنند که آیا ممکن نیست که یک دانش آموز با رتبه 96( یا حتی 89) هم بتواند از برنامه های آموزش کودکان پراستعداد، بهره بگیرد؟ البته که می تواند. کمبود صندلی است که دارد این فرقگذاری ها را پیش می برد و نه تعریف دقیقی از شایستگی. پس محدودیت هایی برای آزمون های چهارگزینه ای استاندارد شده وجود دارد.

بی شک ما باید از دانش آموزان با پتانسیل آموزشی بالا حمایت کنیم؛ اما این ملاک به ندرت تنها مقیاس پتانسیل انسانی است. برخی منطقه های آموزشی، دانش آموزان را با شرط داشتن استعداد در مثلا هنرهای تجسمی و نمایشی، برای برنامه های گوناگون بچه های پراستعداد شناسایی می کنند؛ اما روی هم رفته، مقیاس برای تعریف پراستعداد بودن، کوته بینانه است و می تواند با دسترسی به برنامه های آمادگی برای آزمون، به بازی گرفته شود. ”

 

 

منبع: روزان