روابط و کشمکش‌های نوجونان در خانواده

به گزارش کودک پرس ، تفاوت های صفردرجه ای/ در دنیای معاصر ، وقتی از نوجوان و خانواده ی او صحبت می شود ، تصویر به خصوصی در ذهن اکثر مردم تداعی می گردد : مثلا اینکه نوجوان بیشترین اوقات خود را با دوستانش سپری می کند ، در مقابل خواسته های والدین مقاومت می ورزد و هر نوع مداخله ی والدین در امور زندگی خویش را تهدیدی به استقلال خود می بینند.

به همین دلیل بسیاری از والدین ، که فرزندان نوجوان دارند ، برای آینده ی آنان شدیدا نگران هستند . در این مقاله برآنیم تا خوش بینانه تر به این قضیه نگاه کنیم ، به ذکر تفاوت ها و شباهت های ی دو نسل بپردازیم ، و سرانجامِ این اختلاف ها و کشمکش های بین والدین و نوجوانان را مورد بررسی قرار دهیم.

 

 

شکاف نسل

 

والدین احساس می کنند که با فرزندان نوجوان خود شکافی عمیق داشته و رابطه ی مطلوب گذشته آن ها خدشه دار شده است . به این مفهوم « شکاف نسل » می گویند . شکاف نسل یعنی اختلاف عمیق میان ارزش ها و نگرش های دو نسل مختلف.

بدیهی است که نوجوان و والدین میانسال ، ارزش های مشابهی ندارند . البته تفاوت های میان دو نظام ارزشی ، تا حدود زیادی به سن آن ها مربوط می شود . طبیعی است که یک نوجوان بیشتر به آینده خود فکر کند ، در حالی که والدین میانسال ، درگیر حل و فصل مشکلات جاری و ملموس تر زندگی هستند .

نوجوانان ، آینده ای آرمانی را تجسم می کنند ، در حالی که والدین با مشکلات واقعی دست به گریبانند .

شکاف نسل ، گاهی ممکن است ذهنیت هر دو نسل را تحت تاثیر قرار دهد ، مثلا به علت تحولات چشمگیر فرهنگی ، اجتماعی و صنعتی نوجوانان امروزی آزادی خواه ترند و برای حقوق فردی و اجتماعی ، از جمله نقش زن و اقلیت های نژادی ارزش بیشتری قایلند . بدین ترتیب ، می توان تفاوت میان افکار ونگرش های والدین و فرزندان نوجوان را به عنوان پدیده ای کم وبیش طبیعی و اجتناب ناپذیر پذیرفت.

 

 

به ظاهر متفاوت ، در باطن شبیه به هم

 

البته در بسیاری جهات نوجوانان و والدین آنان شبیه به هم می اندیشند . برخی از تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از نوجوانان در مورد رشته تحصیلی و انتخاب شغل از والدین تاثیر می پذیرند ، در حالی که در مورد طرز پوشش ، نوع سرگرمی های اجتماعی و زبان محاوره ای عمدتا از همسالان تبعیت می کنند.

با وجودی که گهگاه در مورد همین مسایل سلیقه ای ، و به ظاهر پیش پاافتاده ، اختلاف میان آن ها بالا می گیرد ، ولی در مورد مسایل عمده تر زندگی ، میان آن ها شباهت فکری و ارزشی بیشتری وجود دارد.

از آنجا که یکی از اهداف عمده هر نوجوان کسب استقلال است ، پاره ای از رفتارهای خاص او را ، که به تعبیر اطرافیان نوعی عصیان یا اختلاف سلیقه تلقی می شود ، می توان نشانه ای از عملکرد طبیعی او برای رسیدن به خود مختاری قلمداد کرد.

در برخی پژوهش ها گفته می شود که اکثر نوجوانان مایل نیستند وقت خودرا در کنار والدین سپری کنند و تمایل شدیدی به معاشرت با همسالان خود دارند . به همین دلیل آن ها به تدریج از والدین خود فاصله می گیرند و برای آن ها ارزش و احترام لازم را قایل نیستند.

یافته های اخیر نشان می دهد که این نوع طرز تلقی ، تا حدودی غیر منصفانه و حتی غیر منطقی است ؛ چرا که برخلاف باور بعضی از مردم ، بسیاری از نوجوانان به والدین خود دلبستگی عمیقی دارند. بدین ترتیب ، می توان گفت که در مورد تاثیر شکاف نسل بررفتار خانواده مبالغه شده است . در بسیاری از موارد رفتارهای یک نوجوان می تواند نشانه ای از نیاز او به استقلال بیشتر تلقی شود.

 

از آنجا که یکی از اهداف عمده هر نوجوان کسب استقلال است ، پاره ای از رفتارهای خاص او را ، که به تعبیر اطرافیان نوعی عصیان یا اختلاف سلیقه تلقی می شود ، می توان نشانه ای از عملکرد طبیعی او برای رسیدن به خود مختاری قلمداد کرد.

پسران نوجوانی که در روابط خانوادگی ابراز وجود بیشتری می کنند ، با والدین خود نیز بحث و جدل بیشتری دارند . میزان تعارض میان دختران نوجوان و مادران نیز در آستانه ی بلوغ ، افزایش می یابد . با وجودی که جر و بحث های خانوادگی درباره ی مسایلی نظیر سرپیچی از مقررات ، بی اعتنایی به تکالیف درسی وکارهای روزمره در بسیاری از خانواده ها پدیده ای عادی است ، ولی ماهیت این تعارض ها چندان عمیق نیست.

 

 

به کجا خواهد رسید ؟

 

در مورد اختلاف بین والدین و فرزندان نوجوان ، ممکن است این سئوال مطرح شود که سرانجام تعارض های موجود به کجا می انجامند ؟ آیا بالاخره این مشکلات حل و فصل می شوند یا مدت ها تداوم خواهد داشت ؟

برخی معتقدند که پسران نوجوان به تدریج بر مادران خود تسلط بیشتری پیدا می کنند ، ولی غالبا میزان نفوذ پدرخانواده ، آن قدرها ، تغییر نمی کند. تردیدی نیست با افزایش سن و نیاز نوجوان به استقلال بیشتر ، والدین به فرزندان نوجوان خود آزادی بیشتری اعطا می کنند . این روند آنقدر ادامه می یابد ، تا آن ها نیز در محیط خانواده از حقوقی کم وبیش یکسان بهره مند شوند . بدین ترتیب ، می توان گفت که کشمش میان والدین ونوجوانان ، به منزله ی خدشه دار شدن رابطه ی عاطفی یا جدایی بین آنان نیست ، بلکه تا حدودی لازمه ی تحول و کسب استقلال است .

وقتی نوجوانان استقلال بیشتری کسب می کنند ، طبیعتا با انتظارات بیشتری نیز مواجه می شوند . از آنجا که بسیاری از نوجوانان بر خلاف کودکان ، والدین خود را افرادی بی نقص نمی بینند ، در اتخاذ تصمیم های زندگی کمتر به آنان متکی هستند و باید شخصا برای زندگی خود تصمیم های مناسبی اتخاذ کنند کوتاه سخن آن که ، در دوران نوجوانی پیوند میان والدین و نوجوان از بین نمی رود ، بلکه شکل تازهای پیدا می کند .

 

 

توصیه به والدین !

 

در خاتمه یاد آور می شویم که اگر والدین ، مقررات مورد نظر خود را همراه با استدلال های منطقی با نوجوانان در میان بگذارند ، درباره ی انتظارات و خواسته های خود توضیح های قانع کننده ارائه دهند و در عین حال با آنان رابطه ای صمیمی و حمایت کننده داشته باشند ، نوجوانان نیز استقلال مورد نیاز خود را با سهولت بیشتری کسب می کنند .

در جریان فرزند پروری ، خانواده هایی توفیق حاصل می کنند که ضمن داشتن قاطعیت لازم ، به تدریج فرزندان خود را به کسب استقلال بیشتر هدایت کنند . در فضایی که والدین از لحاظ عاطفی طرد کننده و بیش از حد سخت گیر یا سهیل گیر باشند ، احتمال عصیان نوجوان بیشتر است.

ناگفته نماند که عصیان نوجوانان همیشه بازتابی از رفتار والدین نیست ، بلکه می توان ساختار ژنتیکی آن ها را نیز عاملی تعیین کننده به حساب آورد.

همان طور که در مقالات قبل ذکر شد ، نوزادان در همان روزهای اول زندگی از لحاظ خلق و خو تفاوت های بارزی نشان می دهند . گاهی این تفاوت ها تا نوجوانی ، و حتی پس از آن تداوم دارد . خلق و خوی اولیه ی کودکان ، در ماهیت تعارض آن ها در دوران نوجوانی بی تاثیر نیست .

 

به عبارتی ، خلق و خوی ویژه هر کودک یا نوجوان ، در والدین رفتارهای خاصی را فرا می خواند .

باید اشاره کنیم که رسانه های گروهی ، به ویژه فیلم های سینمایی نیز شدت تعارض میان والدین و فرزندان نوجوان را به شکل های مبالغه آمیزی جلوه می دهند ، این واقعیت ، به نوبه ی خود ، در گسترش شکاف میان والدین و نوجوانان بی تاثیر نبوده است.

 

 

منبع: تبیان