حال سینمای کودک بد است و به حمایت نیاز دارد

به گزارش کودک پرس ، پانزدهمین نشست هم اندیشی «سینما، گفتمان فرهنگی» با موضوع «سینمای کودک و ترسیم افق‌های پیش رو» با حضور: وحید نیکخواه آزاد، نادره ترکمانی، جعفر گودرزی، ابراهیم فروزش، کامبوزیا پرتوی و سیدجواد هاشمی‌ در سازمان سینمایی حوزه هنری برگزار شد.این نشست در ادامه سلسله برنامه‌های «سینما گفتمان فرهنگی» توسط سازمان سینمایی حوزه حوزه هنری برگزار شده است.

 

* چرخ زنگ زده سینمای کودک و نیاز به حمایت دولت

 فروزش در این نشست با اشاره به روند شکل گیری سینما و جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان گفت: سال 1345 جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان شکل گرفت شاید سن بعضی از فعالان امروز در این عرصه به آن سالها نرسد اما ما بوده‌ایم و تجربه کرده‌ایم. همزمان با شکل گیری سینمای کودکان و نوجوانان، اثری از مراکزی نظیر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نبودیم و بعد از مدت زمان طولانی از شکل گیری این سینما و تنومند شدن این نهال، در سال 1344 شاهد تاسیس این کانون بوده‌ایم. این جشنواره در آن سالها یکی از پر رونق‌ترین جشنواره‌های جهان و گروه الف بوده. در واقع سینمای روز آن زمان به فیلم‌های فارسی تعلق داشته است اما با این حال از این سینِما هم بسیار استقبال می‌شده و سالن‌ها ‌را از مخاطب پر می‌کرده است.

 وی افزود: بعد از رونق فعالیت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در اواخر سال ۴۹ تازه امور سینمایی کانون پا گرفت که با 4 فیلم انیمیشن و 3 فیلم زنده، وارد جشنواره شده بودیم. در واقع این جزو اولین فیلم‌هایی بود که در زمینه کودکان تولید شد چرا که در این زمان فیلم کودک معنایی نداشت. در این سالها تولید درسینما کودک شروع شده و ما وارد عرصه ای جدی‌تر از تجربه شدیم. بنابراین بستر برای شناخت بچه‌ها ‌از سینمای کودک و مراکز فیلمسازی کودکان فراهم و سینمای کودک به معنای واقعی پا گرفت. این جای سوال دارد که چرا در زمانی که جمعیت ایران در آن سال‌ها ‌بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون بوده است، با وجود امکانات کم، استقبال چشمگیری از فیلم‌ها ‌صورت می‌گرفته اما سینمای کودک امروز به نسبت ۸۵ میلیون جمعیت چه از نظر تولید و چه از نظر پخش به آن شکل مورد توجه نیست؟ در حالی که ما نیروهای خلاق زیادی داریم.

 کارگردان فیلم  «کلید» عنوان کرد: در حال حاضر عامل بازدارنده ما در این عرصه حمایت مالی و معنوی از سینمای کودک است. نیروهای معنوی و فعال ما در این زمینه زیادند و فعال عمل می‌کنند. سینمای کودک نیاز به حمایت ویژه مالی دارد، بخش خصوصی حق دارد برای فیلمی‌سرمایه‌گذاری کند که به بازگشت پولش امیدوار باشد اما همین بخش وقتی ضرر می‌کند به سراغ کارهای دیگر می‌رود.

وی اظهار داشت: این را هم باید بگویم که این سینماداران هستند که به سینماگران جهت می‌دهند تا چه فیلمی‌بسازند که صندلی‌های سالن پر شود این در حالی است که 51 درصد از جبران هزینه از این طریق است در شرایطی که تهیه کننده تقریبا یک چهارم از هزینه را می‌تواند باز گرداند.

وی با تاکید بر حمایت‌های گذشته از سینمای کودک و نبود دغدغه برای بازگشت پول یادآور شد: در حال حاضر در موقعیتی هستیم که سینمای کودک از یاد رفته است و خانواده‌ها ‌با دیده تحقیر به فیلم‌های کودک و نوجوان نگاه می‌کنند. برای اینکه این چرخ زنگ زده راه بیافتد دولت باید کمک کند، پول بگذارد، حمایت‌ها ‌را تصویب کند و به این سینما رونق دهد چرا که بخش خصوصی هیچ یک از این حمایت‌ها ‌را بدون منفعت خود در نظر نمی‌گیرد. بنابراین حمایت دولتی باید سالیان دراز ادامه داشته باشد تا فیلم‌هایی ساخته شود و مردم با این سینما آشتی کنند نه اینکه فیلم‌ها ‌را در بخش مرده ضایع کنند. معتقدم دولت باید سینماهایی را برای کودکان بسازد و مردم آرام آرام متوجه این سینما شوند. بخش دیگر مربوط به تکنیک است که از آن بسیار عقب هستیم. ماهواره‌ها ‌و فضاهای مجازی به پیشرفتی رسیده است که ما از ان عقب مانده‌ایم. باید ببینیم در دنیا چه می‌گذرد آیا بچه‌های ما رغبت می‌کنند فیلم‌های ما را ببینند؟

 

* اختصاص یارانه دولتی حاشیه امن ایجاد می‌کند

در ادامه وحید نیکخواه آزاد در پاسخ به ابراهیم فروش اظهار داشت: این چیزی که شما می‌گویید درست و صحیح است و خیلی‌ها ‌به آن معتقد هستند اما نقطه نظر مقابلی وجود دارد که می‌گوید این بلاهایی که بر سر سینمای کودک آمده به خاطر حمایت دولت است. ما نمی‌توانیم بگوییم تمام این چرخه طبق نظر ما پیش برود در حالی که سینمای ایران درست یا غلط دارای مناسباتی است. امروز صاحب اختیار وجه اقتصادی سینما، سینمادار است، او تنها کسی است که خوب یا بد را مشخص کرده و در عمل نشان می‌دهد که چه چیزهایی باید ساخته شود. بازخوردها بر ادامه فیلم و رفتار فیلمساز تاثیر می‌گذارد. برخی معتقدند دهه 60 دوران طلایی سینمای کودک است در حالی که در گذشته مواردی داشته‌ایم که فیلم بازخورد خوبی نداشته در شرایطی که به آن فیلم جوایز زیادی تعلق گرفته و یارانه‌های بسیاری نیز به آن اختصاص داده شده بود. سینمای کودک ما به دنبال آثاری همانند کلاه قرمزی و شهر موش‌ها ‌است و از اکران آن حمایت می‌کند. عده ای می‌گویند یارانه‌های دولتی حاشیه امنی برای فیلمساز است و اشتیاق فیلمساز را بیشتر می‌کند.

وی عنوان کرد: سینماداران از هر چیزی که با استقبال خوبی مواجه شود، حمایت می‌کنند بنابراین با سینمای کودک نه عقد و اخوت دارند و نه پدرکشتگی. اختصاص یارانه دولتی به سینمای کودک، حاشیه امنی را برای فیلمساز ایجاد می‌کند که فیلمساز دیگر به فکر بازگشت پول خود نیست. بهشتی همیشه می‌گفت سینمای کودک در آن دوران یک مغازه پنج دهنه بود اما حالا به یک زیرپله تبدیل شده و تنها راه نجات این موفقیت از لحاظ اقتصادی است. از قضای روزگار ما با بچه‌هایی طرف هستیم که سرگرم کردن آنها یک هدف بزرگ است. در دهه ۶۰ آقای پرتوی در سن 32 سالگی «گلنار» را ساخت. چگونه است که یک فرد ۳۲ ساله که هیچ پشتوانه سینمای تجاری کودک نداشته، تشخیص می‌دهد چنین فیلمی‌بسازد و موفق شود اما حالا بعد از سی و چند سال کسی پیدا نمی‌شود که چنین فیلمی ‌بسازد. ناگفته نماند در این دوران فیلم‌هایی موفق دیگری نظیر«دزد عروسک‌ها» و «پاتال» و غیره هم وجود داشت که امروز بعد از 3 دهه از وجود آنها محروم هستیم.

فروزش در جواب به این سوال گفت: من نیز سوال دارم که با وجود این همه پیشرفت در علم و فناوری چرا فیلمسازان ما فیلمی‌ به خوبی « گلنار» و غیره را دیگر نمی‌سازند؟ این امر نیاز به بررسی دارد.

 

* سینما در دهه۶۰ در نشاط اجتماعی تأثیر داشته است

جعفر گودرزی در این بخش گفت: می‌گویند دهه ۶۰ و دهه هفتاد اوج طلایی سینمای کودک بوده است که به مرور به وضعیت اسف باری رسید. باید عنوان کنم بعد از انقلاب و جنگ مسئولان ۲ رویکرد سینمای جنگ و کودک و نوجوان را پیگیری می‌کردند و تنها روزنه‌ای که می‌شد شادی را نشان داد از طریق سینمای کودک بود چرا که این سینما نقش تعیین کننده‌ای در نشاط اجتماعی داشته است و سینمای دفاع مقدس در مسیر دیگری حرکت کرد. در آن دوره مسئولانی که تعیین کننده بودند، بچه کوچک داشتند و سینمای کودک برایشان مهم بود ولی گویا با بزرگ شدن فرزندانشان یک مقدار رها شدند و دیگر این سینما برایشان اهمیتی ندارد چرا که در آن سالها به این سینما اعتقاد جدی‌تری داشته‌اند. از سوی دیگر از دهه هفتاد به بعد فیلم‌های اجتماعی روی کار آمدند و سینمای کودک رها شد در واقع سینمای کودک در آن دوران عرصه‌ای برای تجربه بود و متاسفانه با وجود آثار خوب، فیلمسازان آن را رها کردند و رفتند. معتقدم فیلم‌هایی هم که ساخته می‌شود در همین مرحله مانده و به اکران نمی‌رسند.

 

*  فیلم کودک باید شتر، گاو، پلنگ باشد

سیدجواد هاشمی‌ یادآور شد: مدت هاست زمانیکه همه درباره فیلم کودک صحبت می‌کنند از دهه۶۰ مثال می‌زنند و فیلم‌هایی مثل «دزد عروسک‌ها ‌» و «گلنار» را یادآوری می‌کنند در حالی که باید آن دوران را رها کرد. این چه مقایسه‌ای است؟ هرچند من آرزو داشتم «گلنار» را بسازم ولی در دوران جدید اصلا نباید از آن فیلم‌ها ‌ساخت. باید به دنبال فیلمی ‌پاک و دلنشین بچه‌ها ‌بود. من می‌گویم باید دهه ۶۰ را فراموش کنیم چون بچه‌های الان با بچه‌های دهه ۶۰ تفاوت دارند و زمانه‌ای نیست که درباره آن حرف بزنیم بنابراین باید ببینیم چرا به سینما نمی‌روند؟

این کارگردان با اشاره به «شهر موش‌ها» و «کلاه قرمزی» بیان کرد: من کاملا با حرف نیکخواه مبنی بر تکرار ساخت فیلم‌های دهه 60 مخالف هستم. بنده «شهر موش‌ها» را ۲ بار دیدم یک بار رو به پرده دیدم که اصلا فیلم خوبی نبود و این را محکم به مرضیه برومند گفتم و یک بار هم رو به بچه‌ها ‌دیدم که متوجه شدم دهه شصتی‌ها ‌آن را دوست داشته‌اند. این فیلم یک پشتوانه تلویزیونی منحصر به فرد داشت که تنها فیلم بزرگسال است. «شهر موش‌ها» و «کلاه قرمزی» اصلا در زمره فیلم‌های کودک نیستند. من برای اینکه «تورنادو» و «پیشونی سفید» را بسازم از ذهنیت خود فاصله گرفتم تا این فیلم‌ها ‌حداقل پول خود را برگردانند هرچند خیلی فیلم شاخی نشدند اما پول خود را برگرداندند. به نظرم فیلم کودک باید شتر، گاو، پلنگ باشد از همین رو فیلم من هم تلفیقی از فیلم کودک و بزرگسال بود.

وی ادامه داد: یک بار خانم مرضیه برومند به من گفت تو خیانت کردی و نمونه خیانت تو گنجاندن آهنگ «پارسال بهار دست جمعی رفته بودیم زیارت» در فیلمت بود که منجر شد به شما رای ندهم. من گفتم خوب شد رای ندادید. فیلم شهر موش‌های شما را هم بچه‌ها ‌دوست ندارند. منظور من این است که ما باید ببینیم چه چیزی ساخته شود؟ چه شیوه‌ای بکار بندیم که بچه‌ها ‌فیلم‌ها ‌را دوست داشته باشند. من دیدم که 25 درصد تماشاگران فیلم «رحمان 1400» کودکان بوده‌اند و این مصیبت است. باید ببینیم چگونه می‌شود عادت رفتن به سینما را به خانواده‌ها ‌برگرداند. من کمی ‌لِم آن را پیدا کردم به طوری که واقعا بچه‌ها ‌«پیشونی سفید» را دوست دارند هرچند بخش‌هایی از آن اصلا مربوط به کودکان نیست.

 

* سینمای کودک گم شده‌ است

در بخش دیگر از این نشست کاپوزیا پرتوی افزود: من همانند فروزش معتقدم که باید از سینمای کودک حمایت شود چون ما گم شده‌ایم. حداقل‌ترین حمایت ما این است که کودک یک سینما داشته باشد. در پردیس ایران مال سینمایی مختص به کودکان ایجاد شده است و پزش را به ما می‌دهند. در این سالن سعی شده شرایط خوبی برای مخاطب کودک فراهم شود. به نظرم کودکان حق دارند سینمایی داشته باشند این کار مصداق بارز حمایت از سینمای کودک است. «باشو غریبه‌ای کوچک» تماشاچی داشته است یا نه برای من بسیار دردآور است چرا که این فیلم باید برای سینمای آینده ما به یادگار بماند.

وی توضیح داد: چیزی با ان‌شاءالله و ماشاءالله درست نمی‌شود چهل سال می‌گذرد و در جلسات متعددی بوده‌ایم ولی کاری حل نشده. به نظرم نیازمند بودجه‌‌ای مصوب از مجلس هستیم. قدم اول این موضوع باید بر اساس مصوبه‌ای محکم برداشته شود و با نظر شورای مربوطه سپس این چرخه راه می‌افتاد به گونه‌ای که اصلا نیازی به حمایت نشود. در فسیتوال‌های دیگر به گروه سنی توجه بسیاری می‌کنند و بزرگسالان بر نوع فیلم‌ها و محتوای آن نظارت می‌کنند. ما باید فکری به حال این سینما بکنیم که تنها با مصوبه محکم امکانپذیر است.

در ادامه پرتوی اظهار کرد: آیا ما مخاطب را تربیت کرده‌ایم؟ ما بچه‌ها ‌گفته‌ایم که باید فیلم ببیند؟ ما مخاطب به معنای واقعی نداریم و فرزندانمان را برای این رویداد فرهنگی تربیت نکرده‌ایم. باید به کودکانمان یاد بدهیم فیلم‌هایی مانند «باشو غریبه‌ای کوچک» را ببینند. فیلم‌هایی که ادبیات کودک دارند پشتوانه سینمای کودک ما هستند. ما کودکانمان را تربیت نکرده و آنها را کوچک نگه داشته‌ایم تا حدی که برای فهماندن حرف‌ها ‌و ارتباط با آن باید خم شویم. بچه‌ها ‌یاد نگرفته‌اند سر خود را بالا کنند و واکنش نشان دهند. خیلی از فیلم‌ها ‌نظیر «باشو غریبه کوچک» و «دونده» فدا شدند و جایگاه خود را در سینمای ما پیدا نکرده‌اند. امیدوارم نیاز این موضوع احساس شود و مسیری در جهت تربیت فرازندان ما را در پی گیرد.

 

* نتیجه غفلت از کودکان حضور ساسی مانکن‌ها ‌در مدرسه‌ها است

نادره ترکمانی عنوان کرد: من به شدت معتقدم دولت وظیفه دارد از سینمای کودک در حوزه مادی و فرهنگی حمایت کند. 25 سال است که کودکان را رها کرده‌ایم و نتیجه این غفلت حضور ساسی مانکن و نمونه‌های نظیر آن است اما حالا دیگر جایی برای غفلت نیست. 26 درصد جامعه ما کودکان و نوجوانان است که جمعیتی بالای ۱۶ میلیون را شامل می‌شود. متولی این جمعیت کیست؟ جز تلویزیون و سینما و آموزش و پرورش مسئول این اتفاق است؟ من مخالف سالهای طلایی دهد 60 هستم. این دوران گذشت و تمام شد. اگر قرار باشد تا 1400 مدام این روند را تکرار کنیم به جای پیشرفت به عقب می‌رویم. باید این دهه را رها کرد چرا که مدل فکری این بچه‌ها ‌فرق کرده و دیگر آن فیلم‌ها ‌را دوست ندارند. در اصل ما نزول و سقوط سینمای کودک را درک نکرده‌ایم جریان فرهنگی برای کودکان توضیح داده نشده است و حوزه فرهنگ و شناخت مسائل نسبت به اطراف تعریف نشد و بچه‌ها ‌را به حال خود رها کرده‌ایم.

وی افزود: بارها تاکید کرده‌ام که فیلم‌هایی نظیر «رسوایی» فیلم خوبی نیست. بارها هشدار داده‌ام که از فیلم‌های خوب این ژانر توسط مدارس و آموزش و پرورش حمایت شود اما تنها فرآیند مدارس پرکردن سالن‌های نمایش خارج از توجه به موضوعیت و محتوای فیلم بوده است. برای مثال در همین تهران کودکانی وجود دارند که سالن سینما را از نزدیک ندیده‌اند. همه ما غفلت کرده‌ایم. آیا فیلم‌هایی که در حوزه کودک ساخته می‌شود را تلویزیون می‌خرد؟ آموزش و پرورش حمایت می‌کند؟ آیا شهرداری در جهت حمایت از آن بیلبوردهای تبلیغاتی خود را دراختیار این فیلم‌ها ‌قرار می‌دهد؟ سینمای کودک یک سمتی نیست و دولت باید حمایت کند. عامل این غفلت‌ها ‌هم سینماگران نیستند چون دغدغه کودک را به اندازه توان دارند و دولت هم مقصر است. این یک چرخه است و اگر قرار است این زنجیره به هم وصل نشود کاری از پیش نمی‌رود.

این کارشناس اظهار داشت: در مواقع لزوم به جای حمایت از تولید ملی از فیلم‌های خارج از چارچوب استفاده شده و نسبت به فیلم‌های مناسب بی‌توجه شده‌اند. من همیشه منتقد آموزش و پرورش هستم که همیشه سکوت می‌کند علیرغم اینکه چهل و نهمین جشنواره فیلم رشد که به سینمای کودک اختصاص دارد و یک جشنواره قدیمی‌است ولی کاری نمی‌کند. آموزش و پرورش نتوانست عملکرد مثبتی را در حوزه کودکان و نوجوانان در برنامه خود قرار دهد و بعضا من دعا می‌کنم که کاش این سازمان نسبت به ژانر فرهنگی بی‌تفاوت بود چرا که با توجهات اشتباه به سینمای کودکان و نوجوانان ضربه زد. انگار که میل و رغبتی به این عرصه فرهنگی نداشته و آن را نقطه مقابل سیاست‌های خود می‌بیند.

هاشمی‌ در این بخش گفت: شما درباره آموزش و پرورش اشتباه می‌کنید. این سازمان موافق این حرف شما است. من 30  سال در آموزش و پرورش بوده‌ام و می‌دانم که آموزش و پرورش دست وزیر نیست بلکه دست هزاران مدیر مدرسه است.

در ادامه گودرزی توضیح داد: در حال حاضر سینمای کودک و نوجوان مانند طفل سر راهی و بچه طلاق است که کسی مسئولیت آن را قبول نمی‌کند و اگر قبولش داشتند قطعا اتفاقات خوبی می‌افتاد.

یزدان عشیری هم تاکید کرد: مشکل سینمای کودک را نباید بی نسبت با کلیت سینمای ایران دید. ما باید مخاطب سینمای ایران را نسبت به کل جمعیت بسنجیم و در سال 98 با افت این میزان روبرو هستیم. اگر حتی ما با دهه 60 این روند را مقایسه کنیم به طور وحشتناکی با ریزش مخاطب سرو کار داریم و این مشکل در سینمای غیرکودک هم وجود دارد.

 

 

 

منبع: فارس