جواهری به نام کودک در آغوش درخت

به گزارش کودک پرس ، نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «در آغوش درخت» با حضور بابک خواجه پاشا کارگردان و روح‌الله زمانی بازیگر این اثر، با اجرای سعید اسلام‌زاده در  روز نخست سی و پنجمین جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان، در سالن پاسارگاد سینما چهارباغ اصفهان برگزار شد.

سعید اسلام‌زاده در ابتدای این نشست گفت: اتفاق خوبی در چند سال گذشته در سینمای ایران افتاده و آن، تولید فیلم‌هایی در شهرها و استان‌های مختلف است. این مساله باعث می‌شود که ما با آثاری از شهرها و استان‌های مختلف‌مان روبه‌رو باشیم. امروز در جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوان فیلم «هوک» را از جنوب شرقی کشور یعنی سیستان و بلوچستان دیدیم. «در آغوش درخت» نیز در شمال غربی کشور فیلمبرداری و باعث شده است که طبیعت، مردم و اتفاقاتی را که در آن منطقه رخ می‌دهد، بیشتر لمس کنیم.
او ادامه داد: آدم در زندگی شهری دوباره باید به دامن طبیعت برگردد چراکه امن‌ترین جا برای انسان همان طبیعت «در آغوش درخت» است؛ رودخانه، آب و همه این‌هاست که ما را دوباره از زندگی سخت شهری نجات می‌دهد. این فیلم مرا به یاد شعر «بشر دوباره به غار خواهد رفت» فریدون مشیری انداخت.
در ادامه بابک خواجه‌پاشا در پاسخ به مخاطبان و خبرنگاران کودک و نوجوان حاضر در نشست بیان کرد: بچه‌های امروز بسیار متفاوت شده‌اند؛ شما هر روز در مدیا می‌چرخید و با هر چیزی -از جمله تراژدی و کمدی- روبه‌رو می‌شوید. گاهی اوقات ما تصور می‌کنیم که بچه‌ها در طول دهه‌ها رشد نکرده‌اند اما شما تغییر کرده‌اید و آماده پذیرش الگوهای تازه‌ای در سینما هم هستید. البته سعی کرده‌ام اتفاق فیلم طوری بیان شود که برای سن کودک و نوجوان قابل همراهی باشد؛ قطعا کودک و نوجوان هم باید در ژانرهای مختلف فیلم ببیند.
این فیلمساز افزود: فیلمی که در جهان بچگی من تاثیر گذاشت، «خانه دوست کجاست؟» از عباس کیارستمی بود؛ در آن فیلم در عین شیرینی، تلخی‌هایی هم وجود دارد یا فیلم «رنگ خدا» مجید مجیدی پدری وجود دارد که نمی‌تواند از بچه‌اش نگهداری کند و ما با تلخی‌های آن برخورد می‌کردیم و زیست را یاد می‌گرفتیم. قرار نیست هر چیزی که برای شما ساخته می‌شود، پر از کمدی، اتفاقات فکاهی یا فانتزی باشد، شما تغییر کرده‌اید و بسیار آگاهید.
او در جواب این سوال که چرا با وجود اینکه فیلم روایت واقعی و رئال داشت به صورت فانتزی به پایان می‌رسد، آیا منطقی است که دو بچه، یک شبانه‌روز را در جنگل بگذرانند، اظهار کرد: در اقلیم شمال کشور این مساله منطقی است، شبیه این اتفاق را من در کودکی تجربه کرده‌ام چراکه ما در آنجا با طبیعت عجین شده‌ایم و در باغ‌ها زندگی می‌کنیم. در فیلم نشانه‌هایی را به شما می‌دهم که برادر بزرگ‌تر قرار است حامی برادر کوچک‌تر باشد.
خواجه‌پاشا ادامه داد: «در آغوش درخت» جدا از موضوع آن که به اهمیت طبیعت و ستایش خانواده می‌پردازد، سرشار از نماد است، ما می‌توانیم به جای درخت، خانواده را قرار دهیم، طبیعت و خانواده دو موضوعی است که در این اثر بسیار اهمیت دارد. هر فیلمی یک محور مرکزی دارد؛ در فیلم من خانواده این نقش را دارد. سکانس پایانی فیلم کاملا نمادین، در ستایش خانواده و سقفی که بالای سرشان قرار گرفته است، بدانید.
کارگردان «در آغوش درخت» درباره کمبودهای موجود در پایان فیلم و ناقص بودن علت و معلول‌ها که توسط یکی از کودکان پرسیده شد، توضیح داد: شاید 99 یا 100 درصد آثاری که می‌بینید، خطی و قصه‌گو است، باید نشانه‌شناسی، نمادشناسی و ژانرشناسی وارد سینمای کودک و نوجوان شود. اگر فیلم‌های امروزی که در این ژانر تولید می‌شوند، ببینید، وارد اتمسفر دیگری می‌شوید. مثلا رودخانه فیلم نماد جریان زندگی‌ست که تا زمانی که از دست نرفته است، متوجه ارزش آن نیستیم. این فیلم می‌خواهد به خانواده اعلام کند که شما با جواهری به نام کودک روبه‌رو هستید. من در این فیلم به دنبال این نیستم که چیزی را به شما یاد بدهم بلکه می‌خواهم شما متوجه یک چیز شوید، اینکه شما متوجه شوید، خودتان چقدر ارزشمندید.
اسلام‌زاده در این باره بیان کرد: فقدان در فیلم و غیبت یک عنصر مهم در زندگی، یکی از بخش‌هایی‌ست که فیلمنامه را حرکت می‌دهد که در «در آغوش درخت» هم اتفاق افتاد.
در ادامه روح‌الله زمانی با اشاره به اینکه «در آغوش درخت» سومین کار اوست، درباره این تجربه گفت: کنار بچه‌ها فیلم دیدن برای من بسیار لذت‌بخش است. نقش متفاوت و چالش‌برانگیزی را در «در آغوش درخت» داشتم.
او درباره چشم‌اندازش از ادامه فعالیت بازیگری، اظهار کرد: به شدت به بازیگری علاقه دارم، بازیگری نعمت و شانس بزرگی در زندگی من است. دوست دارم در کنار آن، تحصیلات این رشته را ادامه دهم چراکه سواد در کار ما بسیار تاثیرگذار است.
در ادامه خواجه‌پاشا در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران نوجوان درباره سینمای خاکستری عنوان کرد: در چرخه‌های مختلف سینمای کشور ما، در دهه 90 سینمای ما وارد چرخه سینمای انتقادی اجتماعی شد که بیشتر روی دردها و نقدهای اجتماعی کار و درد را در مرحله درد رها می‌کرد. می‌توان به دلیل فرهنگی که در کشور ما وجود دارد و نوع تربیتی که داریم به نقد جور دیگری نگاه کرد و آن را زیباتر دید. سینمای ایران بعد از دهه 60 درد و رنجی را به نمایش می‌گذارد که صداقت و معرفتی هم دارد و برای بهتر شدن آدم‌ها گام برمی‌دارد.
این فیلمساز ادامه داد: یکی از اتفاقات سینمای دهه 90 این است که قهرمان فیلم‌ها همیشه می‌میرند یا بدبخت می‌شوند، در «آغوش درخت» نیز پایان خوبی داریم تا بچه‌ها ناامید نشوند. وظیفه ماست که با امید زیست کنیم و آن را به اطرافیان منتقل کنیم، شاخصه مهم امید در زندگی ما، بچه‌ها هستند.
او در پایان در جواب این سوال که مخاطب این فیلم کودک و نوجوان است، خاطرنشان کرد: مطمئن هستم که شما تا ۲، سه روز درگیر این فیلم می‌شوید پس مخاطب فیلم هستید. سینمای کودک و نوجوان باید نسبت به تغییر سلیقه و باورهای شما رشد کند.