توجه به بازی کردن کودکان در سیره زندگانی اهل بیت علیهم‌السلام

به گزارش کودک پرس ، ما بارها با جمله‌هایی مانند «بچه! بازیگوشی نکن»، «بچه‌های باادب بازی نمی‌کنند!»، «مؤدب باش و یک گوشه بنشین و بازیگوشی نکن!» مواجه شده‌ایم. اما مفهوم این جمله‌ها را چقدر قبول دارید؟ اصلاً شما هم بازیگوشی کودک را به معنی بی‌ادبی او می‌دانید یا نه، هر از گاهی خودتان هم با فرزند خردسالتان هم‌بازی می‌شوید و از این کار لذت می‌برید؟

اگر پدر و مادر باشید که حتماً با این درخواست فرزند خردسالتان مواجه شده‌اید که: «مامان! بابا! بیاین با هم بازی کنیم!» به هر حال کودکان دنیایی دارند که بازی کردن یکی از شیوه‌های یادگیری، بروز خلاقیت و زمینه فعالیت و سرگرمی برای آنهاست. پس بهتر است بیشتر درباره این غریزه الهی در کودکان بدانیم تا با سهل‌انگاری یا سرکوب آن، رشد جسمی و فکری فرزندمان را مختل نکنیم.

در طی گفتگویی که با حجت الاسلام علی علم الهدی، کارشناس مسائل دینی و خانواده انجام شده است، ابعادی از ضرورت‌های پرداختن به این غریزه در دوران کودکی و نوجوانی را مورد بررسی قرار داده است. آن طور که این کارشناس مسائل دینی می‌گوید، در کتاب جوامع الحکایات نوشته شده که روزی پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله برای اقامه نماز جماعت به سمت مسجد می‌رفت. در راه گروهی از کودکان را دید که در حال بازی کردن بودند. وقتی چشم بچه‌ها به پیامبر صلی‌الله علیه و آله افتاد، به سمت آن حضرت دویدند و ایشان را به بازی دعوت کردند. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله هم درخواست کودکان را قبول کرد و مشغول بازی با آنها شد. بلال حبشی که در مسجد منتظر آمدن آن حضرت بود، وقتی متوجه تأخیر ایشان شد به طرف خانه‌شان حرکت کرد. او در راه به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله رسید و با دیدن صحنه بازی کودکان با آن حضرت، خواست تا آنها را دور کند. اما پیامبر صلی‌الله علیه و آله مانع شد. سپس از بلال خواست تا به خانه ایشان برود و چیزی برای کودکان بیاورد تا به این ترتیب دلشان شاد شود و آن حضرت را رها کنند. این نوع برخورد در زمان بازی کردن با کودکان باعث می‌شد که محبت آن حضرت هرچه بیشتر در دل کودکان جای بگیرد و درنتیجه در زندگی خود از آن حضرت تبعیت کنند. به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که بازی کردن بزرگ‌ترها با کودک، راه خوبی برای ایجاد محبت در دل اوست تا بزرگ‌ترها بتوانند نظر کودک را به خود جلب کرده و در الگوگیری از خود تشویق کنند.

این کارشناس دینی تأکید می‌کند: « یکی از درس‌هایی که در خانواده اهل‌بیت علیهماالسلام درک می‌شود، محبت میان افراد است. همین محبت یکی از زمینه‌های قیام عاشوراست تا جایی که خانواده امام حسین علیه‌السلام در تمام طول هجرت و قیام با آن حضرت همراهی کردند و هیچ وقت آن حضرت را تنها نگذاشتند. چراکه آن حضرت و حضرت زینب سلام‌الله علیها در دوران کودکی خود در دامان پر از مهر حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها رشد کرده و پرورش یافتند.»

این غریزه را جدی بگیرید

*بعضی از پدر و مادرها از کودک خود انتظار دارند که مانند افراد بزرگ‌سال رفتار کنند و به همین دلیل مانع از بازی و حرکات بچه‌گانه او می‌شوند. نظر و رویکرد اسلام نسبت به بازی کردن بچه‌ها چیست؟

همین طور است. متأسفانه بعضی والدین آن‌قدر در مورد بازی کردن بچه‌ها حساسیت داشته و این غریزه را نمی‌شناسند، به اندازه‌ای که اگر بچه‌ای اهل بازی کردن باشد او را بی‌ادب می‌دانند اما اگر اخم کند و گوشه‌ای بنشیند تشویقش می‌کنند و او را مؤدب می‌خوانند.

این در حالی است که دین اسلام، غریزه بازی کردن را یکی از غریزه‌های بسیار مهم در دوران کودکی انسان می‌داند و در عین حال دانشمندان علم روان‌شناسی هم به این نتیجه رسیده‌اند که به هیچ عنوان نباید بزرگ‌ترها مانع از بازی کردن کودک شوند، چراکه وقتی کودکی بازی نکند نشان‌دهنده ضعف بدنی یا روانی اوست. در همین مورد در کتاب کافی نوشته شده که امام موسی کاظم علیه‌السلام فرموده است: «خوب است بچه در کودکی بازیگوش باشد تا در بزرگ‌سالی صبور و شکیبا شود، و شایسته نیست جز این باشد.»

* آیا از این روایت می‌توان تأثیر گسترده بازی کردن در دوران کودکی برای تکامل شخصیتی را نتیجه گرفت؟

بله. شاید در نگاه اول غریزه بازی کردن، بیهوده و بی‌نتیجه به نظر برسد اما همین غریزه موجب تکامل شخصیت کودک می‌شود. این موضوع تا اندازه‌ای اهمیت دارد که در کتاب سفینه البحار نوشته شده پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله فرموده است: «فرزندت را هفت سال به بازی فراخوان.» امام صادق علیه‌السلام هم در روایتی که شرح آن در کتاب وسائل الشیعه نوشته شده، فرموده است: «کودک هفت سال بازی کند، هفت سال خواندن و نوشتن بیاموزد و هفت سال حلال و حرام زندگی را یاد بگیرد.»

جالب اینکه فواید بازی کردن از طرف روانشناسان کودک هم تایید شده است. در این میان، تمرین استقلال و اراده داشتن یکی از مواردی است که در نتیجه بازی کردن در کودک شکل گرفته و تقویت می‌شود. در این مورد باید پدر و مادر و سایر بزرگ‌ترهای خانواده توجه داشته باشند که اگر مانع بازی فرزند خود شوند و یا کارهای بازی گونه او را مسخره کنند، آسیب بزرگی به شخصیت او وارد کرده‌اند که آثار آن در بزرگ‌سالی او نمایان خواهد شد. چراکه امام صادق علیه‌السلام در این باره تأکید فرموده است که: « فرزند خود را هفت سال آزاد بگذار تا بازی کند.»

شکوفا شدن خلاقیت‌ها

* بازی کردن تا چه اندازه در رشد ذهنی کودکان اثر دارد؟

بازی کردن با کودک و نوجوان شیوه خوبی برای ظهور و بروز خلاقیت آنهاست، به اندازه‌ای که به عنوان یکی از راه‌های اساسی در زمینه رشد فکری و جسمی کودک و نوجوان محسوب می‌شود. بنابراین زمانی که پدر و مادر در بازی فرزند خود شرکت می‌کنند و ابزارها و شیوه‌های گوناگونی را برای بازی با کودک به کار می‌گیرند، درواقع زمینه‌های مساعد برای شکوفا شدن استعدادها و خلاقیت او را فراهم می‌کنند.

به این ترتیب می‌توان گفت هم بازی شدن بزرگ‌ترها با بچه‌ها، نه‌تنها برای رفع تنهایی آنها مفید و مؤثر است بلکه استعدادها و توانایی‌های بالقوه آن‌ها را به فعلیت درمی‌آورد و مسیر پرورش نوآوری‌های نهفته آن‌ها را هموار می‌کند.

به همین دلیل بوده که پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله در بازی کودکان شرکت کرده و با این کار خود، آنها را به جنب و جوش و فعالیت‌های فکری و بدنی تشویق می‌کرد.

راهی برای جلب محبت

* در روایت‌هایی مربوط به پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله به طور مستند نقل شده، چه نکاتی درباره رفتار آن حضرت با کودکان وجود دارد؟

بازی کردن با کودکان و هم کلام شدن با آنها در قالب بازی و شوخی، مسیر خوبی برای جلب محبت آنهاست. در کتاب من لایحضره الفقیه نوشته شده پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرموده است: «هر کسی که کودکی داشته باشد باید با او کودکانه رفتار کند.» البته آن حضرت، خودشان الگوی کامل و جامعی در این زمینه بود و به صورتی با کودکان رفتار می‌کرد که آنها هیچ‌گونه محدودیتی در بازی کردن با آن حضرت نداشتند. در کتاب مناقب آل ابی‌طالب علیهماالسلام نوشته شده که پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله نوه‌هایش را بر پشت خود سوار می‌کرد و درحالی‌که چهار دست و پا راه می‌رفت، به آنها می‌فرمود: «مرکب شما چه مرکب خوبی است و شما چه سواران خوبی هستید!»

و یا در روایت دیگری در کتاب جوامع الحکایات، نوشته شده که روی پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله برای اقامه نماز جماعت به سمت مسجد می‌رفت. در راه گروهی از کودکان را دید که در حال بازی کردن بودند. وقتی چشم بچه‌ها به پیامبر صلی‌الله علیه و آله افتاد، به سمت آن حضرت دویدند و ایشان را به بازی دعوت کردند.

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله هم درخواست کودکان را قبول کرد و مشغول بازی با آنها شد. بلال حبشی که در مسجد منتظر آمدن آن حضرت بود، وقتی متوجه تأخیر ایشان شد به طرف خانه‌شان حرکت کرد. او در راه به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله رسید و با دیدن صحنه بازی کودکان با آن حضرت، خواست تا آنها را دور کند. اما پیامبر صلی‌الله علیه و آله مانع شد. سپس از بلال خواست تا به خانه ایشان برود و چیزی برای کودکان بیاورد تا به این ترتیب دلشان شاد شود و آن حضرت را رها کنند.

بلال رفت و از منزل پیامبر صلی‌الله علیه و آله تعدادی گردو پیدا کرد و به محضر ایشان بازگشت. پیامبر صلی‌الله علیه و آله گردوها را از بلال گرفت و به بچه‌ها داد. کودکان هم با دیدن گردوها، آنها را از دست پیامبر گرفتند و ایشان را رها کردند.

این نوع برخورد در زمان بازی کردن با کودکان باعث می‌شد که محبت آن حضرت هرچه بیشتر در دل کودکان جای بگیرد و درنتیجه در زندگی خود از آن حضرت تبعیت کنند. به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که بازی کردن بزرگ‌ترها با کودک، راه خوبی برای ایجاد محبت در دل اوست تا بزرگ‌ترها بتوانند نظر کودک را به خود جلب کرده و در الگوگیری از خود تشویق کنند.

هرچه کنی به خود کنی

* همان طور که اشاره کردید در کتاب تاریخ اسلام، مهربانی و بازی کردن رسول خدا صلی‌الله علیه و آله با کودکان به عنوان یکی از ویژگی‌های مهم آن حضرت نام برده شده است؟ تأثیرات این نوع رفتار محبت‌آمیز در تربیت کودکان چه بوده است؟

از آنجایی که بسیاری از عرب‌ها در آن دوران با این نوع برخورد با کودکان بیگانه بودند، در موارد زیادی از بازی کردن آن حضرت با کودکان تعجب می‌کردند. به عنوان مثال، روایت شده که یک روز پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در حال بازی با نوه‌های خود، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بودند. در همین زمان مردی که بازی کردن آن حضرت را با کودکان می‌دید، از این نوع رفتار پیامبر صلی‌الله علیه و آله تعجب کرده بود و خطاب به آن حضرت عرض کرد: «ای رسول خدا! به خدا سوگند می‌خورم که فرزند من مرد شده و صورت او دارای محاسن شده، اما تا به حال حتی یک بار هم او را نبوسیده‌ام.»

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله که از این رفتار مرد ناراحت شده بود، فرمود: «کسی که رحم و مهربانی نداشته باشد، مورد مهر و عطوفت قرار نخواهد گرفت.» به این ترتیب به آن مرد آموزش داد که اگر می‌خواهد فرزندانش او را دوست داشته باشند، باید با آنها مهربانی کند.

رقابت در قالب بازی

* بزرگ‌ترها چگونه می‌توانند درس‌های زندگی و اصول تربیتی را در قالب بازی به فرزند خردسال خود آموزش بدهند؟ در این مورد در سبک زندگی اهل‌بیت علیهماالسلام چه نکاتی دیده می‌شود؟

یکی از درس‌هایی که در خانواده اهل‌بیت علیهماالسلام درک می‌شود، محبت میان افراد است. همین محبت یکی از زمینه‌های قیام عاشوراست تا جایی که خانواده امام حسین علیه‌السلام در تمام طول هجرت و قیام با آن حضرت همراهی کردند و هیچ وقت آن حضرت را تنها نگذاشتند. آن حضرت در دوران کودکی خود در دامان پر از مهر حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها رشد کرده و پرورش یافت.

نمونه‌ای از مهربانی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها نسبت به فرزندان خود در قالب بازی کردن با آنها، در ماجرای خطاطی میان امام حسن و امام حسین علیهما السلام در زمان کودکی ایشان دیده می‌شود. روایت شده است که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله برای ایجاد روحیه رقابت بین این دو برادر که در آن زمان کودک بودند، از آنها خواست تا مشغول بازی خطاطی شوند.

به این صورت که مطلبی را بنویسند تا مشخص شود که کدام یک خط بهتری دارد. آنها هم هر کدام مطلب را با خط خود نوشتند و آن را برای قضاوت و داوری پیش پدربزرگ خود، پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله، بردند اما آن حضرت از آنها خواست تا برای قضاوت به مادر خود رجوع کنند تا حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها میان دو فرزند خود داوری کند و اگر دلخوری و رنجشی به وجود آمد، با محبت و عاطفه مادری جبران شود.

حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها وقتی به دستخط دو فرزند خود نگاه کرد، متوجه شد که خط آنها هم زیباست و هم خیلی شبیه به هم است. به همین دلیل داوری کردن و بهتر دانستن یکی نسبت به دیگری مشکل است. درنهایت برای اینکه نتیجه کار به تلاش خود آنها واگذار کند، بازی دیگری طراحی کرده و به آنها فرمود: «من دانه‌های گردنبندی را بین شما پخش می‌کنم. هر کس دانه‌های بیشتری جمع کرد، او برنده است.» جالب این است که طبق روایت هر دو فرزند حضرت، دانه‌های برابر با هم جمع کردند.

از این روایت، بازی کردن در کنار تربیت مشخص می‌شود و اینکه این دو امام بزرگوار از زمان کودکی تحت سرپرستی مادر خود، هم قضاوت عادلانه را یاد گرفتند و هم متوجه این موضوع شدند که نتیجه هر کاری به تلاش خود انسان مربوط می‌شود.