به گزارش کودک پرس ، «بطحایی» وزیر آموزش و پرورش در 16مهر ماه در مراسمی که به مناسبت روز ملیکودک در مرکز آفرینش های فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد، نیاز به سرزنده بودن و شادابی را از ضروریات لازم محیط مدارس برشمرد.
بطحایی از مدرسه به عنوان سومین محیط سازنده شخصیت کودکان بعد از خانواده و گروه همسالان یاد کرد و گفت: «امروز یکی از کلاسهای مدرسه باید باغچه باشد تا بچهها انس با طبیعت را در مدرسه فراگیرند اما متاسفانه چنین نیست. برخی توقع دارند کودکان مانند بزرگان رفتار کنند و این شروع خطای آموزشی است. امیدوارم بتوانیم با تلاش بیشتر همکاران ، مدرسه را به محیطی شاداب تبدیل کنیم. امیدواریم شرایط ایجاد چنین محیط هایی در همه مدارس ایجاد شود تا دانش آموزان از آن بهره مند شوند».
این نکات که به لحاظ ساختاری جزو کاستی های سیستم آموزشی هستند بسیار مهم و قابل توجهند. اما شرایط مهیا سازی و اجرای آنان چیست؟ در این راستا پژوهشگر ایرنا به سراغ دو تن از صاحبنظران و متخصصان این حوزه رفت تا چگونگی دستیابی به این امر را جویا شود.
**نشاط پیش نیازهایی دارد
«کوروش محمدی» روانشناس و رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران و مشاور رئیس سازمان بهزیستی کشور عقیده دارد: این که درد را و اگر نه همه آن را، آقای وزیر به درستی اشاره کرده اند جای شکرش باقی است ولی باید بگویم که درمانی که به کار برده اند، نوعی مسکن موقت و ادامه همان روش های غیر موثر و ناکار آمدی است که امروز جامعه ما با آن سروکار دارد. روش ایشان برای درمان کاملا ناکارآمد است . چیزی ما که در مدارسمان نیاز داریم، فقط ایجاد فضای هیجانی و نشاط انگیز نیست ما به مدارسی نیاز داریم که به دانش آموزان ما فرصت های زندگی و تجربه کردن و مهارت آموزی را بدهد.
«این که ما فضای هیجان انگیز ایجاد کنیم اما دانش آموزان و معلمان ما هیچ کدام مهارت استفاده از فضای نشاط یا حفظ نشاط های درونی یا درونی کردن نشاط را نداشته باشند، عملأ کاری بیهوده و عبث است. من فکر می کنم اگر با این نگاه جناب وزیر بخواهیم به این قضیه ورود کنیم، قطعا با یک سری هزینه کردهای جدید و هدر رفت منابع روبرو خواهیم شد و نتیجه ای هم نخواهیم گرفت. آن چیزی که ما در آموزش و پرورش مان نیاز داریم این است که این نظام آموزشی را از سمت ناکارآمدی به سمت کارآمدی و تاثیرگذاری سوق بدهیم. ما امروز متاسفانه در فضای آموزشی مان برای بچه ها به جز استرس رقابتی منفی و فشارهای روانی حرفی برای گفتن نداریم».
وی ادامه می دهد: این که بخواهیم صرفا این فضا را به سمت هیجان و نشاط و… ببریم کفایت نمی کند. ما امروز در جامعه مان هیجان داریم. خانواده های ما با فضای نشاط انگیز و هیجان مواجه هستند ولی مشکل اینجاست که نمی توانند آن را نگه دارند یا با آن زندگی کنند. جامعه ما از بس که در این فضای آموزشی عمدتا استرس زا، رشد پیدا کرده با نیمه خالی لیوان زندگی می کند و این ایراد ماست.
این آسیب شناس معتقد است: نظام آموزش و پرورش ما نظام مهارت آموزی نیست. آقای وزیر به جای توصیه فضای نشاط و حذر از فضای خشن باید به دنبال تغییر در ساختارهای اساسی در راستای آموزش و تولید فرزندان و یک نسل ماهر با مهارت های کافی باشند. یعنی کودک ما باید علاوه بر نشاط، مهارت حفظ نشاط را هم در آموزش و پرورش یاد بگیرد. علاوه بر حل مساله، مهارت مواجهه با آن را یاد گیرد، علاوه بر ارتباط، مهارت ارتباط موثر را هم باید یاد بگیرد. اینها حلقه های مفقوده آموزش و پرورش ما هستند. صرف نشاط، حل کننده مشکل نیست.
**آموزش و پرورش اولویت ما نبوده است
«رمضان برخورداری» پژوهشگر و هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در این رابطه به پژوهشگر ایرنا گفت: حرفی که وزیر گفتند، حرف جدیدی نیست که قبل از ایشان کسی نگفته باشد اما نکته قابل تامل اینجا یک فاصله است و این فاصله بین واقعیت و آرمانی که ما می خواهیم به آن برسیم که ایحاد یک فضای شاداب در مدرسه است، وجود دارد.
وی افزود: ما همیشه اینجا و آنجا در این باره نوشته و صحبت کرده ایم اما این فاصله واقعیتی است که علل مختلفی داشته است. بخشی به نگرش سیاست گذاران به مساله آموزش و پرورش بر می گردد و این که حتی خود آموزش و پرورش در اولویت نیست و هیچ وقت نبوده است. چه در بعد انسانی که تربیت معلم باشد و چه در بعد فضای فیزیکی آن چون اولویت ما نبوده، هیچ وقت آن گونه که باید و شاید سرمایه گذاری در این زمینه نکرده ایم. این یک دلیل زیربنایی است که مربوط به ساختار سیاستگذاری در آموزش و پرورش است. علاوه بر این که سیاستگذاری متمرکز در آموزش و پرورش هم اجازه مشارکت به عوامل انسانی و معلمان را نمی دهد.
**پایداری نشاط مهمتر از نشاط
برخورداری ادامه می دهد: اگر بحث در حیطه آموزش و پرورش را بخواهیم باز کنیم مساله این است که فضای باز نبوده و این خودش معلول یک سری عوامل متعددی است که بحث در باب تک تک آنها مثنوی هزار دفتر است. اما به صورت کلی می توان گفت چون آموزش و پرورش ما به لحاظ ساختار در بعد سیاست گذاری های کلان هیچ وقت در اولویت قرار نگرفته است این که بخواهیم به صورت مقطعی و به واسطه تبلیغات و یا کارهایی که در سطح می تواند اثرگذار باشد عمل کنیم، هیچ وقت نمی توانیم یک شادابی پایدار را در مدارس مان ایجاد کنیم.
«من فکر می کنم ما بیشتر به مساله پایدار بودن شادابی و نشاط نیاز داریم و برای این منظور اگر در سطح زیربنایی سیاستگذاری ها بخواهند تحولی را به نفع شادابی ایجاد کنند باید به آموزش و پرورش به مساله ای اولویت دار بدل شود. نه این که ما امروز در ردیف بودجه گذاری هایمان می بینیم که وزارتخانه هایی مانند آموزش و پرورش و وزارت عالی که با مساله آموزش در ارتباط هستند، در قعر جدول قرار دارند. به همین دلیل آثار و عوارضی از خودش به جای گذاشته است که ما نتوانیم در بعد انسانی و فضای فیزیکی و تجهیزات و امکانات به قدر کافی کیفی عمل کنیم».
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: پیشنهاد آموزش و پرورش به یک مساله اولویت دار ملی تبدیل شود اگر این گونه شود آن زمان بحث تربیت معلم ما اولویت پیدا می کند و اجازه نمی دهیم نیرویی به راحتی وارد مساله آموزش و پرورش و فرایند کار تعلیم و تربیت شود. و یک فرایند کیفی سفت و سختی را برقرار می کنیم که معلمان ما به صورت کیفی کارایی داشته باشند. چون ما در بعد انسانی آموزش و پرورش که معلمان ما هستنند مشکلات عدیده ای داریم و کیفیت این نیروها، فرایند جذبشان در آموزش و پرورش ، فرایند نگهداری و ارتقا اینها که بُعد نیروی انسانی آموزش و پرورش است باید تبدیل به یک مساله بشود. چون کیفیت در تربیت معلم حرف اول را می زند.
«یعنی اگر آموزش و پرورش به یک مساله ملی تبدیل شود و اولویت در سیاستگذاری کلان و نهایتا آن اتفاقات خود به خود می افتد و معلمان منزلت خودشان را پیدا می کنند. و به تدریج آن شادابی و فضای نشاط هم در مدرسه ایجاد می شود. بنابراین اگر بخواهیم راجع به شادابی در فضای مدرسه صحبت کنیم یک منظومه پیچیده را در بر می گیرد که از کل ساختار سیاست گذاری تا سطوح پایینتر را در بر می گیرد».
**نیروی انسانی پایه ای ترین مولفه است
برخورداری در سوال پژوهشگر ایرنا که چرا به رغم تخصصی شدن ورود معلمان از کانال دانشگاه فرهنگیان، همچنان مشکلاتی در این زمینه وجود دارد بیان داشت: بصورت خیلی کلی نتایجی که می بینیم خیلی امیدوار کننده نبوده است که بگویم محصولات وارد عرصه آموزش و پرورش شده اند. فقط آنها نیستند که وارد آموزش و پرورش می شوند. به فرض، آن تعداد قلیلی که وارد فرایند دانشگاه فرهنگیان می شوند و یک سری آموزش هایی را می بینند، فرایند جذبشان خیلی بر اساس استانداردهای مشخص و جهانی صورت نمی گیرد. فرایند نگهداری شان هم همینطور.
وی افزود: ضمن این که ما نیروی انسانی را تنها از آن طریق جذب نمی کنیم. و عمدتا شاید از طریق همین فراخوان ها که مثلا هرکسی با هر مقدمات تحصیلاتی که دارد وارد آموزش و پرورش می شود. یعنی این نظر از همان اول به حاشیه می رود. یعنی فراخوانی می دهید که هرکسی که دوست دارد بیاید معلم بشود. و این سبک تا حدودی آن استانداردهای لازم برای شغل یا حرفه معلمی را زیر سوال می برد. که ما به یک آزمون در حد اطلاعات عمومی یا اطلاعاتی در حد دانش های سطحی مربوط به آموزش و پرورش، بسنده می کنیم و این دوره های تخصصی که اینها باید بگذرانند چون واقعا نمی گذرانند. عمده نیروهای انسانی ما از این طریق تامین می شوند و آن نیروهایی که از طریق دانشگاه فرهنگیان جذب می شوند باز خود برنامه درسی و فعالیت هایی که انجام می دهند، کارورزی های شان، سیستم ارزیابی های شان، آموزشهای شان و همه اینها باز در معرض انتقاداتی هستند که از کیفیت لازمی که باید داشته باشند فاصله زیادی دارند و زمان می برد تا به آن نقطه مطلوب برسند.
** چاره چیست؟
محمدی عنوان داشت: ما امروز آموزش و پرورشی را داریم که چیزی جز رقابت و استرس برای دانش آموز ما ندارد و جز قهری و دشمنی با کتاب، دستاورد و ارمغانی برای بچه های ما ندارد. بچه های ما آن قدر تحت استرس هستند که در پایان سال کتاب هایشان را پاره می کنند و دور می اندازند. و این که امروز ما جامعه کتابخوانی نیستیم نتیجه همین نوع نگاه در نظام آموزشی است. همین که امروز آقای وزیر بخشی از قسمت های این درد را پذیرفته اند، خیلی خوب است. چون باعث می شود تا از انکاری که تا امروز بر سیستم آموزشی کهنه و فرسوده ما وجود داشته، فاصله بگیریم.
‘پیشنهاد من به آقای وزیر تشکیل کارگروهی از متخصصان حوزه های علوم رفتاری، علوم تربیتی و علوم اجتماعی و حتی حوزه های فرهنگی است و اینکه مسیری را پی بگیرند و پایه ریزی کنند که رفته رفته نظام آموزشی و آموزش و پرورش ما را از شرایط ناکارآمد و غیرتاثیرگذار فعلی به سمت یک فرایند تاثیرگذار و پرورشی پیش ببرد.’
این استاد دانشگاه افزود: ما باید آموزش و پرورشمان را جذاب کنیم و من پیشنهادم به وزیر محترم این است که دنبال کارگروهی باشند که یک طرح تحول عظیم و بنیادین در آموزش و پرورش را ایجاد کنند بدون اینکه حتی کمترین آثاری از نظام فعلی را داشته باشند. وگرنه این که سالهای پیش شاهد بودیم که نظام آموزشی را از 12 ساله به 6 ساله و از 6 ساله به 13 ساله و پیش دانشگاهی و انواع مختلف تغییر دادند و این تغییرات ضربه اساسی بر پیکره آموزشی کشور بود و اثری جز هدر رفت هزینه ها نداشت. ما باید نیروهای انسانی برای آموزش و پرورش جدید تربیت کنیم. وزارت آموزش و پرورش باید به دنبال تربیت معلمان ماهر با نگاهی کاملا پرورشی باشد و صرفا این نباشد که کلمه پرورش برای آموزش و پرورش را به عنوان یک یدکی بی مصرف ببینیم. یک نظام آموزشی صرفا رقابتی و استرس زا نباشیم.
وی ادامه می دهد: توصیه ام این است که ایشان به دنبال نگاه های کارشناسی بیرون از حوزه دولت و حاکمیت باشند. یعنی از کارشناسانی که سال هاست با حوزه تعلیم و تربیت کار می کنند و از الگوهای خارج از ایران و مرزهای ما که در حوزه پرورشی با حتی آموزه های دینی موفق عمل کرده اند درس بگیرند و سرمشق هایی را داشته باشیم که بتوانیم یک نظام متحول شده در حوزه تعلیم و تربیت داشته باشیم. وگرنه با تغییرات سطحی و عمدتا عوام فریبانه ای چون فضای شاد و رنگ آمیزی و … همین هم تبدیل می شود به این که یکی رنگ آمیزی خوبی می کند و یکی نمی کند و به سلیقه های خودشان عمل می کنند و این خود یک سری منابع را در کشور به هدر می دهد.
« با این برنامه های سطحی ما نمی توانیم یک نسل توانمند، ماهر، بااعتماد به نفس و دارای مهارت های غنی در حوزه زندگی و ارتباطی چون مهارت جرئت ورزی تربیت کنیم. امروز ما داریم میلیون ها و حتی میلیاردها هزینه می کنیم که به نسلی مهارت نه گفتن را یاد بدهیم، در صورتی که این یک مهارت جرئت ورزی است که در کشورهای پیشرفته و در چارچوب همان برنامه های پرورشی که در کنار آموزش های کلاسی وجود دارند به بچه ها در همان سنین ابتدایی القا می شود».
منبع: ایرنا
ارسال دیدگاه